پنل کاربری



عضویت در سایت رمزتان را فراموش کردید؟

مقاله مقایسه مهدویت و فرجام شناسی در اندیشه اسلام و غرب

تحقیق مقایسه مهدویت و فرجام شناسی در اندیشه اسلام و غرب مقاله در پيش‌رو، به يكي از دغدغه‌‌هاي مهم انسان‌‌ها پرداخته است كه همان آينده نگري و آگاهي از آينده و فراسوي بشر مي‌باشد. مسأله آينده نگري و دغدغه داشتن آن، در وجود همه انسان‌‌ها در طول تاريخ و نيز در فرآيند پايان تاريخ بوده و خواهد بو

دسته بندی: پروژه ، مقاله و تحقیق دانشگاهی » علوم انسانی

تعداد مشاهده: 1676 مشاهده

حجم فایل:37 کیلوبایت

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: word

تعداد صفحات: 33

  خرید فایل  قیمت: 2,500 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.
3 0 گزارش
  • موضوع : مقاله مقایسه مهدویت و فرجام شناسی در اندیشه اسلام و غرب

    توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد

    چكيده
    مقاله در پيش‌رو، به يكي از دغدغه‌‌هاي مهم انسان‌‌ها پرداخته است كه همان آينده نگري و آگاهي از آينده و فراسوي بشر مي‌باشد. مسأله آينده نگري و دغدغه داشتن آن، در وجود همه انسان‌‌ها در طول تاريخ و نيز در فرآيند پايان تاريخ بوده و خواهد بود. از آن‌جا كه انسان، بر اساس فطرت روحاني آفرينش شده است، خواسته‌‌ها و پرسش‌هاي فطري او نيز خاستگاه روحاني دارد كه معرفت‌جويي، حقيقت طلبي و آينده نگري، از جمله آن‌‌ها است. بر اين اساس، مقاله حاضر با سر فصل‌هايي كه در ذيل به گزارش آن‌ها خواهيم پرداخت، در دستور تحقيق و پژوهش قرار گرفت.
    نگارنده، ابتدا به ابعاد زمان كه متشكل از گذشته، حال و آينده است و مفاهيم آن پرداخته و سپس به خاستگاه آينده‌نگري (فطري، عقلي ـ فلسفي و سياسي ـ اجتماعي)توجه كرده است. در فرآيند بحث، آينده نگري را به مثبت و منفي تقسيم نموده و آينده نگري مثبت را از منظر اديان ابراهيمي مورد كاوش قرار داده است. همچنين به ديدگاه‌‌هاي انديشمندان و نخبگان علمي دربارة آينده نگري مثبت پرداخته و در آخر و برآيند بحث، به علت روي آوردن انسان به آينده نگري منفي نيز توجه شده است.
    كليد واژه‌ها:
    آينده‌نگري، پايان تاريخ، ابعاد زمان، خاستگاه آينده نگري، آينده نگري مثبت، آينده‌نگري منفي، فطرت، فلسفه تاريخ، اسلام، يهوديت، مسيحيت، زرتشت، آينده نگري هم اكنوني.
    مقدمه
    از دغدغه‌‌هاي مهم و اساسي كه به نوعي شامل همه انسان‌‌ها در طول تاريخ بوده و خواهد بود، آينده‌نگري و كسب آگاهي از كيفيت رخ داد فرجام تاريخ بشريت است. اهميت آينده‌نگري و نيز اقبال عمومي مردم به آن، سبب شده است همه مكاتب ـ اعم از مكاتب الهي و مكاتب بشري ـ به نوعي به آن حساس بوده و دربارة آن، بحث كرده‌اند تا درصدد ترسيم آن براي باورمندان خود برآيند. به راستي براي مردم، اين مطلب پذيرفته نيست كه خود را پايبند به مكتبي بدانند كه از آينده و كيفيت رخداد آن، بي‌خبر باشد و ابراز بي‌اطلاعي نمايند؛ از اين رو، آينده‌نگري، ميان همه مكاتب مطر ح بوده و با همين رويكرد، مكاتب، آينده و فرجام تاريخ را بر اساس آموزه‌‌هاي مكتب خود توجيه و تفسير مي‌كنند؛ اما تفاوت و تمايزي كه ميان مكاتب در مباحث آينده‌نگري و كيفيت رخ داد آن است، سبب بروز ديدگاه‌‌هاي گوناگون دربارة آينده‌نگري شده است.
    مكاتب الهي، از آن جا كه جهان را داراي خالق حكيم، دانا و توانا مي‌دانند و تدبير جهان را بر اساس اراده حق تعالي توجيه مي‌كنند، آينده و فرجام بشريت را روشن ارزيابي كرده و آينده جهان را از آن‌ صالحان مي‌دانند. در مقابل، مكاتب الحادي با جهان‌بيني مادي، با دست‌مايه قرار دادن يك سري عوامل، نظير نژاد، مليت، فرهنگ و باورها، معمولاً آينده تاريخ را مثبت ارزيابي نكرده بلكه اضمحلال و نابودي را سرنوشت حتمي بشر مي‌دانند. در مقابل دو ديدگاه مثبت و منفي فوق، ديدگاه سومي مطرح است كه براي بشر، آينده و فراسويي كه در انتظار آن به سر ‌برد، تصور نمي‌كنند؛ بلكه آينده بشريت را در هم اكنون خلاصه كرده و پايان تاريخ را اعلان نموده‌اند و به نوعي خوشبختي و «به زيستي» مطلوب بشر را در نظام ليبراليسم غربي كه به گمان آن‌‌ها بهترين و كامل‌ترين ايدئولوژي تجربه شدة بشر در طول تاريخ زندگي خود است، خلاصه مي‌كنند.
    ميان اديان آسماني، دين اسلام، در جايگاه آخرين، كامل‌ترين و جامع ترين دين آسماني، آينده بشريت را خوب و روشن ارزيابي كرده و آن را در قالب انديشه مهدويت به بشر و جوامع بشري معرفي كرده است ؛ آينده بشريت و حاكميت آن را از آنِِِ صالحان و مستضعفان دانسته و فراگيري عدالت، معنويات، مساوات و ... را از شاخصه‌‌هاي مهم حكومت جهاني مصلح به شمار آورده است.
    ابعاد زمان (گذشته، حال و آينده) و مفاهيم آن
    تاريخ انسان، در ابعاد زمان داراي معنا و مفهوم است. مفاهيم زماني نيز به گذشته، ‌حال و آينده تقسيم مي‌شوند؛ در نتيجه، تاريخ انسان نيز داراي ابعاد سه گانة زماني گذشته، حال و آينده مي‌باشد. گذشتة انسان، آن تحولاتي است كه در زمان‌‌هاي گذشته رخ داده و در تاريخ به ثبت رسيده است. آيندة انسان نيز ‌زمان‌هايي است كه آبستن رخداد‌ها و پديده‌‌هاي جديدي است كه بشر در انتظار فرا رسيدن آن به سر مي‌برد و حالِ انسان، خط فرضي است كه بين دو زمانِ گذشته و آينده كشيده مي‌شود. تاريخِ انسان و غيرانسان، بدون زمان تحقق پيدا نمي‌كنند؛ زيرا تغيير و تحول هر چيز با زمان[1] معنا پيدا مي‌كند. پس زمان، جزء جدايي ناپذير تاريخ است همچنين  تنها انسان تاريخ ندارد؛ بلكه همه موجودات در اين عالم (كه هميشه در حال تغيير و تحول هستند) داراي تاريخند. به يك اعتبار، همه چيز در عالم تاريخ دارد؛ چون تاريخ، يعني سرگذشت. وقتي چيزي حالت متغيري داشته باشد و از حالي به حالي و از وضعي به وضعي تغيير وضع و تغيير حالت بدهد، اين، همان سرگذشت داشتن و تاريخ داشتن است؛ برخلاف اين كه اگر چيزي در وضع ثابتي باشد؛‌ يعني هيچ تغييري در آن رخ ندهد كه قهراً‌ تاريخ هم ندارد.[2]
    در تغيير و تحول اشيا، زمان، فصل مميز آن‌‌ها است و زمان‌ است كه تغيير و تحول را داراي شناسه و شاخصة ديروزي و امروزي مي‌كند؛ پس زمان و تحول، فصل مقوم و به تعبير ديگر، شالوده و اساس تشكيل تاريخ هستند. اگر آن دو نباشند، تاريخ نيز وجود نخواهد داشت. ميان اشيا و موجودات صاحب تاريخ، تاريخ انسان محور بحث است. اين تاريخ، داراي ويژگي‌هايي است كه از ديگر موجودات متمايز مي‌شود؛ مانند اراده، اختيار، و ... پس انسان مي‌تواند با اختيار و اراده از مقطع «گذشته» و «حال» عبور كرده و خود را به «آينده» برساند و فرداي خود را به ميل و اراده خويش بسازد.
    شهيد مطهري، در مقوله معرفت‌شناختي تاريخ، تاريخ را در اقسام سه‌گانه ذيل تعريف كرده‌ است:
    1 -  تاريخ نقلي؛
    2 -  تاريخ عقلي (علمي)؛
    3 -  فلسفه تاريخ.
    وي، در تعريف اقسام سه‌گانه تاريخ، چنين گفته است:
    تاريخ نقلي، علم به وقايع و حوادث و اوضاع و احوال انسان‌‌ها در گذشته است، مقابل اوضاع و احوالي كه در زمان حال وجود دارد. هر وضع و حالتي و هر واقعه و حادثه‌اي، به زمان حال ـ يعني زماني كه درباره‌اش قضاوت مي‌شود ـ تعلق دارد. حادثه روز و جريان روز است؛ اما همين كه زمانش منتفي شد و به گذشته تعلق يافت، جزء تاريخ شده، به تاريخ تعلق مي‌يابد؛ پس علم تاريخ در اين معنا، يعني علم به وقايع و حوادث سپري شده و اوضاع و احوال گذشتگان. علم تاريخ در اين معنا، اولاً جزئي ـ يعني علم به يك سلسله امور شخصي و فردي ـ است، نه علم به كليات و يك سلسله قواعد و ضوابط و روابط. ثانياً يك علم نقلي است، نه عقلي. ثالثاً علم به «بودن»‌‌ها است نه علم به «شدن»‌ها. رابعاً به گذشته تعلق دارد، نه به حال.
    تاريخ عقلي (علمي)، علم به قواعد و سنن حاكم بر زندگي‌‌هاي گذشته است كه از مطالعه و بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته به دست مي‌آيد. آنچه محتوا و مسائل تاريخ نقلي را تشكيل مي‌دهد، ـ يعني حوادث و وقايع ـ «مبادي» و مقدمات اين علم به شمار مي‌روند. و مورخ (به معناي دوم) در پي كشف طبيعت حوادث تاريخي و روابط علّي و معلولي آن‌‌ها است، تا به يك سلسله قواعد و ضوابط عمومي و قابل تعميم به همة موارد مشابه حال و گذشته دست يابد.
    هر چند موضوع و مورد بررسي تاريخ عقلي، حوادث و وقايعي است كه به گذشته تعلق دارد، مسائل و قواعدي كه استنباط مي‌كند به گذشته اختصاص ندارد و قابل تعميم به حال و آينده است. اين جهت، تاريخ را بسيار سودمند مي‌كند و آن را به صورت يكي از منابع معرفت انساني در مي‌آورد و او را بر آينده‌اش مسلط مي‌كند. تاريخ علمي (عقلي) ـ مانند تاريخ نقلي ـ به گذشته تعلق دارد، نه به حال و علم به «بودن‌ها» است، نه علم به «شدن‌ها»؛ اما بر خلاف تاريخ نقلي، كلي است، نه جزئي و عقلي است، نه نقلي محض.
    فلسفه تاريخ، علم به تحولات و تطورات جامعه‌‌ها از مرحله‌اي به مرحلة ديگر و قوانين حاكم بر اين تطورات و تحولات است؛ به عبارت ديگر، علم به «شدن» است، نه تنها علم «بودن» آن‌ها.
    فلسفه تاريخ ـ مانند تاريخ عقلي ـ كلي است، نه جزئي و عقلي است، نه نقلي؛ امّا بر خلاف تاريخ علمي، علم به «شدن» جامعه‌‌ها است، نه علم به «بودن» آن ها. نيز ـ بر خلاف تاريخ علمي ـ مقوم تاريخي بودن مسائل فلسفة تاريخ، اين نيست كه به زمان گذشته تعلق دارند، بلكه اين است كه علم به يك جريان است كه از گذشته آغاز شده و ادامه دارد و تا آينده كشيده مي‌شود[3] .
    آينده‌نگري
    مفهوم‌شناسي آينده‌نگري
    آينده‌نگري، به معناي توجه داشتن به آينده و دغدغه داشتن وضعيت فراسو است كه در انتظار رسيدن آن و رخداد‌هاي آن هستيم.
    آينده‌نگري را مي‌توان دو قسم كرده و آن را از دو منظر مورد مطالعه قرار داد.
    1 -  آينده‌نگري كلي. در اين قسم، نگرش به آينده با رويكرد كلي صورت مي‌گيرد و متعلق آن، نوع بشر است. و دغدغه انسان بر اين است كه فرجام و سرانجام تاريخ بشريت، روشن و آفتابي است يا تاريك و ظلماني؟ به تعبير ديگر، نگاه انسان در اين فرض، نهايت زندگي بني‌آدم است كه آيا انسان‌‌ها در تاريخِ خودشان، عاقبت به خير مي‌شوند يا فرجام شوم و عاقبت شرّ در انتظار آن‌‌ها است؟
    2 -  آينده‌نگري جزئي. در اين فرض، ‌دغدغه و دل مشغولي انسان، فردي و جزئي است. هر كس براي فردا و فردا‌هاي خود نگران است كه چه رخداد‌ها و حوادثي پيش خواهد بود و چگونه بايد با آن كنار آمد. در واقع، تلاش و كوشش روزمره انسان‌‌ها براي فرداي بهتر، از اين منظر توجيه مي‌شود. در اين قسم است كه علاوه بر انسان‌ها، حيوانات نيز براي فرداي خود تلاش و كوشش كرده و سعي مي‌كنند با انجام كار‌ها و جمع كردن غذا و ساختن لانه‌، آيندة خوبي براي خودشان بسازند. پس در فرض دوّم كه آينده نگري جزئي است، انسان و حيوان، با هم مشترك هستند؛اما قسم اول كه آينده‌نگري كلي و به تعبيري ديگر فرجام‌نگري است، مخصوص انسان‌‌ها مي‌باشد؛ زيرا نگاه كلي و كلي‌نگري از خصيصه‌‌هاي عقل و ‌نگاه جزئي و جزئي‌نگري از خصيصه‌‌هاي وهم است و در ميان موجودات، تنها انسان‌‌ها هستند كه خداوند به آن‌‌ها نعمت عقل و شعور عنايت فرموده است. پس انسان‌‌ها مي‌توانند با نيروي عقل، فرجام‌نگري كنند؛ اما حيوانات از نعمت عقل محروم بوده و داراي وهم و خيال هستند؛‌ به همين دليل، تنها جزئي‌نگري دارند.
    منظور از دين در اين مقاله عبارت است از:
    مجموعه‌اي از اعتقادات و آداب و اعمال، که کم و بيش سازمان‌يافته و با يک حقيقتِ ما فوق تجربي و متعالي مرتبط مي‌باشد و درون يک جامعه معين، يک يا چند وظيفه زير را انجام مي‌دهد: يکپارچه ساختن، هويت بخشيدن، تبيين تجربه جمعي، پاسخگويي به ماهيت اساسي حيات فردي و اجتماعي انسان‌ها.[21]
    اين تعريف، شامل اديان زنده جهان مي‌شود كه عبارتند از: سه دين غربي، يعني يهوديت، مسيحيت و اسلام، شش دين شرقي، يعني آيين هندو، بودا، دائو، آيين کنفوسيوس، آيين شينتو و آيين جين و ديني که تقريباً در برزخ شرق و غرب قرار دارد، يعني آيين زرتشت.[22]
    فهرست مطالب
    چکیده
    کلید واژه‌ها
    مقدمه
    ابعاد زمان (گذشته، حال و آینده) و مفاهیمآن
    شهید مطهری، در مقوله معرفت‌شناختی تاریخ، تاریخ را در اقسامسه‌گانه ذیل تعریف کرده‌ است:
    1 -  تاریخ نقلی؛
    2 -  تاریخ عقلی (علمی)؛
    3 -  فلسفه تاریخ.
    آینده‌نگری
    مفهوم‌شناسی آینده‌نگری
    منظور از دین در این مقاله عبارت است از:
    مفهوم‌شناسی و امکان پیش‌بینی
    پیش‌بینی آینده ادیان
    رویکرد درون دینی
    رویکرد برون‌دینی
    الف: روش فرافکنی روند
    ب. نظر سنجی و مشاوره
    ج. میزان انعکاس دین در رسانه‌ها
    د. استدلال مفهومی ـ ذاتی
    گیدنز در توجیه تداوم دین در عصر ارتباطات می‌نویسد
    نتیجه
    پی نوشتها



    برچسب ها: دانلود مقاله مقایسه مهدویت و فرجام شناسی در اندیشه اسلام و غرب مهدویت در اندیشه اسلام و غرب فطرت روحانی آفرینش مهدویت خرید مقاله مقایسه مهدویت در اسلام و غرب آینده ایدان
  

به ما اعتماد کنید

تمامي كالاها و خدمات اين فروشگاه، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه مي‌باشند و فعاليت‌هاي اين سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است.
این سایت در ستاد سازماندهی ثبت شده است.

درباره ما

فروش اینترنتی فایل های قابل دانلود، پروژه، مقاله، و....
در صورتی که نیاز به راهنمایی دارید، صفحه راهنمای سایت را مطالعه فرمایید.

شماره تماس مدیریت شاپ ایرانی 09196136140

کلیه ی محتوای این سایت توسط کاربران درج شده است و تيم مديريت شاپ ایرانی هیچ مسئولیتی نسبت به آنها ندارد.
تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد.
طراحی و پیاده سازی وبتینا