اهميت اقدامات جنگ الكترونيك
استفاده از تجهيزات الكترونيكي يا بطور مستقل انجام ميگيرد. مانند رادارها و مخابرات و يا به صورت همراه و جزئي از سلاحهاي نظامي دفاعي، مانند موشكها و هواپيماها بكار برده ميشود كه در هر حال كاربرد صحيح آنها بهر صورتي كه باشد، باعث ارتقاء سرعت، وقت و قدرت نظامي شده و موجب ميگردد تا ضريب موفقيت در جنگهاي امروزي بالا رود. ماحصل كلام اينكه در پرتو اين كاربرد، شرايط ميادين نبرد بگونهاي رقم زده شده است كه امروزه اين ميدانها علاوه بر ايجاد عمق، پهناور و قضا داراي بعد چهارمي بنام «قلمرو و طيف امواج الكترومغناطيسي، هم شدهاند. اين بعد آنچنان در تمامي زوايا و نقاط صحنههاي نبرد نفوذ در رسوخ كرده است كه شايد بتوان گفت بدون توجه به آن پيشرفت در ساير ابعاد جنگ هم، امكان پذير نخواهد بود. با آنكه اين قلمرو (طيف امواج الكترومغناطيسي) نيز همانند زمان بطور فيزيكي ملموس و مشهود نميباشد، ولي داراي اثرات و نتايجي است كه ارزش حضور آن را تأييد مي كند، از طرف ديگر مطرح شدن نگرش سيستمي نسبت به جنگها و شازعات بشري در قالب اصول و تئوريهاي فرماندهي و كنترل ، نيروهاي نظامي و درگير را آن چنان به ارتباطات قوي و پيچيده هدايت و كنترلهاي سريع و نيز تصميمگيريهاي قاطع و به موقع نيازمند كرده است كه نقش تجهيزات الكترونيكي و مخابراتي در اجراي اين اصول و شيوهها را نه تنها انكار ناپذير بلكه هر اقدامي بدون آنها را امكان ناپذير مي نماياند. مورد ديگر اينكه ، با توجه به ضرورت شناسائي رقبا و دشمنان در صحنههاي جهاني و منطقهاي براي يك كشور و اطلاع از شرايط كه آن كشور را جهت ايفاي نقش منطقهاي و جهاني و حداقل حفظ موجوديت خود، توانمند ميسازد.
اهميت و ارزشي بدست آوردن اطلاعات و آگاهيهاي كيفي، دقيق و سريع بيش از بيش مشخص ميشود، با توجه به موارد فوق ، جا دارد كه اين دوران را «عصر اطلاعات» نامگذاري نمايند.
بنابراين كشوري كه داراي اطلاعات كافي در امور اشتراكي و تاكتيكي نباشد همانند يك عنصر كور و كر، ضعيف و مشفعل عمل خواهد كرد. لذا استنباط ميشود كه استفاده از تشعشعات الكترومغناطيسي ناشي از وسايل و تجهيزات الكترونيكي دشمنان و رقبا ميتوانند بعنوان يكي از مهمترين و غنيترين منابع كسب اطلاعات مطرح گردد.
با اين استدلال است كه در حال حاضر بعلت ارزش و اهميت اطلاعات، آنرا فرد چهارم سيستمهاي فرماندهي و كنترل ميدانند . از سوي ديگر پيش بيني مي گردد در نبردها و جنگهاي آينده ميتوان از سه نيرو و قوه قدرتمند هستهاي شيميايي و الكترونيكي بهرهمند شد. اما از آنجائي كه قدرت تخريب سلاحهاي هستهاي زياد بوده و اثرات ناشي از آن زيانبار است. بصلاح كشورهاي واجد اين سلاح نيست كه از آن استفاده نمايند، زيرا خودشان هم بنحوي متضرر خواهند شد. از اين رو آنرا بصورت يك عنصر بازدارنده مقبولتر ميدانند . بدلايل مختلف و از جمله بعلت زشتي و قبحي كه سلاحهاي شيميايي در جوامع بشري پيدا كرده است، استفاده وسيع از اين سلاحها هم توصيه نميگردد. اما به لحاظ اينكه سيستمهاي الكترونيكي داراي اينگونه محدوديتها نبوده و حتي اركان استفاده از آنها در سلاحهاي هستهاي و شيميايي هم وجود دار د، لذا چنين نتيجهگيري مي شود، جنگهاي آينده شايد به احتمال ضعيف هستهاي يا شيميايي باشد ولي بطور مسلم الكترونيكي خواهد بود. جهت روسنتز شدن بيانات فوق در اهميت و ارزش جنگ الكترونيك در امور نظامي نمونه اي از استفاده آمريكا در بكارگيري تجهيزات الكترونيكي و امواج الكترومغناطيسي در كنترل و هدايت واحدهاي تابعهاش در جهان در شرايط بحراني و استراتژزيكي و همچنين جمعآوري اطلاعات از اقصي نقاط جهان بيان مي شود.
اين سيستم كه در بخش قابل توجهي از سيستم فرماندهي و كنترل جهاني آمريكا را تشكيلي مي دهد، سيستم مخابرات ماهوارهاي MIC STARميباشد كه شيطان بزرگ سالهاست روي آن سرمايهگذاري كرده است. ملاحظه ميشود كه كليه واحدهاي عملياتي، تاكتيكي و استراتژيكي و نيز واحدهاي جمعآوري اطلاعات در نقاط مختلف جهان بصورت يك مجموعه يكپارچه درآمده است تا آمريكا و غرب بتوانند با سرعت و دقت بيشتر در جريان امور قرار گرفته و سريعاً قادر باشند، در موارد ضروري عكسالعمل لازم را بكار ببندند.
از اين سيستم جهت ارتباط هدايت نيروهاي واكنش سريع آمريكا از جمله در خليج فارس و خاورميانه استفاده مؤثري شده است. همچنين ميتوان از قابليت مقابله با سيستمهاي شنود و اختلال و نيز ارتباط بموقع و مطلوب با نيروهاي متحرك تاكتيكي در نقاط مختلف جهان، بعنوان خصوصيت بارز ديگر اين سيستم ياد كرده. بنابراين با توجه به مطالبي كه بيان شد؛ ميتوان به اهميت و ارزش تجهيزات الكترونيكي و بطور كلي طيف امواج الكترو مغناطيسي پي برد. ضمن اينكه مشاهده مي شود كه بالتبع در قبال بهرهبرداري از اينگونه تجهيزات، مقابله و ضديت با آنها نيز از اهميت و ارزش مشابه برخوردار خواهد بود در اينجاست كه موجود ضرورت اقدامات جنگ الكترونيك با توجه به تعاريف ارائه شده، نقش اساسي در امور نظامي پيدا كره و جايگاهي سرنوشت ساز در جنگهاي مدرن امروزي به خود يافته است و اين امر تا آنجا پيشرفته است كه بصورت يك اصل و دكترين نظامي درآمده و مطرح ميگردد كه:
«هر نيرويي كه بتواند در آينده طيف امواج الكترو مغناطيسي را تحت تسلط خود داشته باشد، طرف پيروز ميدان نبود خواهد بود.»
جايگاه اقدامات جنگ الكترونيك
الف- جنبههاي استراتژيكي
اصولاً استراتژي كلي يك كشور داراي ابعاد مختلف نظامي، سياسي، اقتصادي و . . . ميباشد با توجه به اينكه استراتژي را بصورتهاي مختلف بيان كردهان، ميتوان استراتژي نظامي را بدين صورت تعريف كرد كه:
«هنر و فن بكارگيري شايع و امكانات نظامي يك كشور منجر شايسته بطوريكه بيشترين نتيجه را در رسيدن به اهداف نظامي و سياسي آن كشور فراهم آورد.» البته عليرغم تعاريف مختلف ارائه شده، ميتوان گفت چيزي كه همگي بر آن اتفاق نظر و تأكيد دارند. اينست كه اساساً زمينه بحق استراتژي عمدتاً درباره وسائل اين است تا اهداف و ديگر اينكه توجه طراحان استراتژيك تنها به اين امر معطوف است كه چگونه مي توان به نحوي مؤثر از منابع نظامي مشخص، براي تحصيل آن اهداف سياسي استفاده كر د. پس براي بدست آوردن تفوق بر دشمن لازم است مجموعه كاملي از ابزارها و وسايل در اختيار اهداف استراتژيك قرار گيرند كه اين ابزارها ميتوانند هم مادي باشند و هم معنوي و رواني، بعنوان مثال از بمباران اتمي گرفته تا انواع تبليغات و يا، . . . .
بنابراين براي انتخاب بهترين و مناسبترين وسيله، لازم است كه نقطه ضعفهاي دشمن با توانائيهاي حدودي مقايسه شوند. اما اگر آنچه مورد معاوضه است، اهميت و ارز ش بيشتري داشته باشد. آن وقت است كه گاهي چارهاي جز توسل به زور و قدرت ارتش وجود ندارد. ولي در اينمورد هم انتخاب ابزار و وسايل استراتژيك از اهميت والائي برخوردار است و بايد از نقاط ضعف دشمن آگاه برد و تا حد امكان از آنها بهرهبرداري كرد.
با توجه به مطالب فوق در باب استراتژي تمهيدات آن ملاحظه ميگردد كه استفاده گسترده از سيستمهاي الكترونيكي و طيف امواج الكترومغناطيسي در سلاحهاي مختلف نظامي و منازعات بينالمللي اين تجهيزات را بعنوان عنصر و ابزار استراتژيكي درآورده است و ادعاي صحيحي است اگر گفته شود كه تجهيزات جنگ الكترونيك از مهمترين منابع و امكانات هر كشور به حساب آمده و براي نيل به اهداف هر كشوري نقش اصولي و سهم بسزائي دارند بعنوان شال استفاده از موشكهاي دوربرد و استراتژيك، بدون كاربرد تجهيزات الكترونيكي امكان ندارد و يا استفاده از سيستمهاي پيچيده مخابراتي و الكترونيكي در سيستمهاي فرماندهي و كنترل –نقش و جايگاهي استراتژيك و حياتي دارد. بايد توجه داشت، عليرغم اينكه طيف امواج الكترومغناطيسي بصورت يك نقطه قوت و قدرت تسليحات نظامي- دفاعي و امنيتي درآمده است. با اين وجود كه از طرف ديگر با ظهور سيستمها و تجهيزات ضد جنگ الكترونيكي در صحنههاي نبرد در چند دهه اخير، اگر نتوان از طيف امواج الكترومغناطيسي منجر مطلوب و صحيح استفاده كرد. اين به نوبه خود به عنوان يك نقطه ضعف بزرگ محسوب گشته و عاملي در كاهش شديد كار آرائي و نهايتاً بي ثمري سيستمهاي الكترونيكي خواهد گشت. بنابراين مي شود ادعا كرد كه ، اگر سيستمهاي الكترونيكي و مخابراتي از ابزارها و وسائل استراتژيكي محسوب ميشوند، اقدامات و تجهيزات ضد جنگ الكترونيك نيز يك عنصر استراتژيك محسوب گشته و ميتوان گفت در عصر حاضر با شرايط موجود يكي از بهتري و شايستهترين وسايل و ابزار استراتژيكي است كه بيشترين نتيجه را در رسيدن به اهداف نظامي و سياسي يك كشور در راستاي تفلوق بر دشمن ايجاد مي نمايد. مؤيد اين مطلب نتايج و آثار مرتبت بر استفاده از اين سيستمها در دو يا سه دهه اخير ميباشد. براي روشن شدن مطلب، مناسب است در اينجا ديدگاههاي شرق و غرب نسبت به مقوله الكترونيك آورده شود.
آن استراتژي كه غربيها و در راس آنها آمريكا جهت مقابله با دشمن به تعريف آن پرداخته، اقدامات مقابله با فرماندهي و كنترل ناميده شده كه عبارتست از، مجموعه اقداماتي كه به منظور حفظ و نگهداري سيستمهاي فرماندهي و كنترل نيروهاي فردي و در مقابل، ممانعت از بهرهبرداري دشمن از سيستمهاي فرماندهي و كنترل مربوطهاش اعمال ميگردد. عليرغم اينكه جنگ الكترونيك به تنهايي به عنوان يك مجموعه مستقل نيز ميتواند در عمل كند در اين استراتژي اقدامات جنگ الكترونيك بعنوان يك عنصر پشتيباني- رزمي و همراه با آن اقدامات مطرح ميشود از طرف ديگر شرقيها و در رأس آنها روسيه نيز استراتژي خاص را تعريف كردهاند كه آنرا نبرد راديوالكترونيكي ناميدهاند كه عبارت است از «مجموعه كامل اعمال مرتبط با يك نبرد و تدابيري كه در ارتباط با آن اتخاذ ميشود از قبيل جمعآوري و تجزيه و تحليل اطلاعات الكترونيكي، اقدامات فعال و غير فعال ضد راداري، اقدامات ضد سيستمهاي اپتيكي و مادون قرمز و بالاخره انهدام فيزيكي امكانات الكترونيكي دشمن.» آنچه كه در اين استراتژي محو كار قرار دارد، اقدامات جنگ الكترونيك و خصوصاً فعاليتهاي شنود و محل يابي بطريقه الكترونيكي است. در اين ديدگاه رمزي كرده است. بعبارتي ابرقدرت شرق بنا به اظهار نظر كارشناسان از لحاظ تئوريك، ديدگاهش فراتر از ابر قدر ت غرب رفته هر چند در عمل، از غربيها عقبتر است.
البته بحث ما در اين زمينه در مورد بيان جزئيات كار و تفاوت استراتژيها نميباشد، بلكه بيان اهميت و جايگاه استراتژيكي جنگ الكترونيك در هر دو ديدگاه است. براي نمونه طبق آمار منتشر ه روسها به تنهايي داراي تقريباً 000/300 عنصر جهت جمعآوري و تحليل اطلاعات الكترونيكي در سطح جهان هستند كه اين رقم به تنهايي حتي بيشتر از تعداد نيروهاي ناتو در اين زمينه ميباشد، نمونههاي ديگر، استفاده وسيع و مؤثر آمريكا، اسرائيل و غرب در جنگهاي ويتنام، خاور ميانه، فالكنه، ياثامار ليبي از تجهيزات جنگ الكترونيك است. كه بارزترين آنها استفاده آمريكا از سيستمهاي جنگ الكترونيك بعنوان يك عنصر استراتژيكي و تعيين كننده در جنگ خليج فارس و حمله به ناوگان نيروي دريائي ارتش جمهوري اسلامي و در نتيجه اعمال قدرت فرد در خليج فارس و درياي عمان ميباشد.
در اينجا مناسب است ديدگاه عراق بعنوان دشمن منطقهاي جمهوري اسلامي را هم مد نظر قرار دهيم طبق اسناد و مدارك بدست آمده در طول جنگ تحميلي ، عراق ديدگاه روسيه را داشته و نسبت به جنگ الكترونيك برخورد بالائي مينمايد. بنحويكه بطور سازماني داراي چندين گردان جنگ الكترونيك بوده و تقريباً كليه سپاهاي هفت گانه خود را به يك گردان جنگ الكترونيك مجهز كر ده و در اين زمينه تا آنجا نيز پيش رفته كه مسئوليت اصلي اين اقدامات جنگ مجهز كرده و در اين زمينه تا آنجا كه پيشرفته كه مسئوليت اصلي اين اقدامات را بر عهده فرماندهان سپاههاي خود قرار داده است. ما در طول جنگ تحميلي شاهد بوديم كه عراق از اقدامات جنگ الكترونيك استفاده شاياني نموده است كليه مرز شرقي خود با ايران را تحت پوشش اينگونه اقدامات و حداقل در حد فعاليت شنود و محليابي يگائها و مراكز حساس نيروهاي نظامي نظامي جمهوري اسلامي ، قرار داده بود و بسيار محتمل است كه به اينكار نيز ادامه دهد.