موضوع : تسامح و تساهل به دیدگاه اسلام و آموزه های پیامبر و تفاوت آن با تسامح و تساهل در لیبرالیس
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
چکیده :
آنچه در اين تحقيق، بررسي شده است تسامح و تساهل در اسلام و آموزههاي پيامبر اعظم است. پس از مفهوم شناسي تسامح و تساهل، به ديدگاه اسلام و آموزههاي پيامبر اعظم در اين موضوع پرداخته شده است.
تسامح و تساهل به تسامح و تساهل مثبت و منفي تقسيم ميگردد. مقصود از تسامح و تساهل مثبت، آن مواردي از تسامح و تساهل است كه اسلام نگاه تأييدي و مثبت به آن دارد و مقصود از تسامح و تساهل منفي، نقطه مقابل آن است. جمع بندي اين بخش از بحث اين است كه اسلام نه به صورت مطلق بر روي تسامح و تساهل مهر تأييد ميزند و نه به صورت مطلق آن را نفي و محكوم ميكند. به دنبال آن، در ضمن يك بحث تطبيقي تحقيقي، به تفاوتهاي اساسي ديدگاه اسلام و ليبراليسم در مورد تسامح و تساهل اشاره شده است.
مقدمه :
يكي از مباحثي كه در ميان صاحب نظران غربي سخت مورد توجه قرار گرفته است مسئله تسامح و تساهل است. گرايش غالب در ميان آنها همان ديدگاه ليبراليستي است كه به صورت افراطي بر تسامح و تساهل توصيه و تأكيد ميكنند.
در آموزههاي پيامبر اسلام و دين اسلام نيز به مسئله تسامح و تساهل توجه شده است. اسلام و ليبراليسم در اين مورد هم در اصل موضوع و هم در مباني آن با هم اختلافنظر جدي دارند. با توجه به مطرح بودن اين بحث در ميان انديشمندان و صاحب نظران داخلي و اختلافنظرهاي موجود در اين باره، جا دارد به صورت تحليلي و تفصيلي به اين موضوع پرداخته شود. ضمن اينكه در اين موضوع، علاوه بر استناد به سيره عملي و روايات پيامبر اعظم، براي جامعيت بيشتر بحث، به آيات و روايات ديگر نيز اشاره شده است. پيشينه تاريخي انديشه تسامح و تساهل در غرب به قرنهاي شانزدهم و هفدهم ميلادي باز ميگردد و تا قبل از آن خبري از اين انديشه نبود. مسيحيان در قرون وسطي، هيچ رقيبي را تحمل نميكردند؛ مثلاً آگوستين خواهان مجازات بدني تفرقهافكنان و بدعت گذاران بود و اين رويه تقريباً در تمام قرون وسطي رايج بود. تشكيل انگيزيسيون (محكمه تفتيش عقايد) در قرون وسطي بهترين شاهد بر فقدان روحيه تسامح و تساهل در غرب در اين دوران است. حتي، «لوتر» و «كالون» نيز اعتقادي به تسامح و تساهل به مفهوم امروزي نداشتند. در قرن هفدهم طي جنگهاي سي ساله و درگيريهاي تلخ و بيثمر مذهبي معلوم شد كه تنش و نزاع مذهبي فايدهاي براي دو طرف ندارد و همين امر موجب گرايش به تسامح طلبي شد. ميگويند اولين بار مفهوم تسامح و تساهل در غرب توسط جان لاك در رسالهاي با عنوان «مكتوبي در باب تساهل و مدارا» مطرح شد. اما ديري نپاييد كه در قرن هيجدهم مفهوم تسامح مذهبي شكل گرفت و در قرن نوزدهم سياست تسامح مذهبي در بيشتر كشورهاي اروپايي رواج يافت و به سبب آن بيتفاوتي رونق گرفت.
مفهوم شناسی تسامح و تساهل :
تساهل از ريشه «سهل» و به معناي آسان گرفتن، به نرمي رفتار كردن، سهل گرفتن بر يكديگر و سهل انگاري است. تسامح از ريشه «سمح» و به معناي مدارا كردن، فروگذار نمودن و كوتاه آمدن با گذشت و بزرگواري است . معمولاً اين دو واژه را مترادف هم به كار ميبرند اما با توجه به ريشه يابي لغوي، تسامح فرق ظريفي با تساهل دارد و آن اينكه: تسامح هر نوع سهل گرفتن و نرمي رفتار كردن نيست بلكه سهل گرفتني است كه با گذشت و بزرگواري همراه است. معادل تسامح و تساهل در انگليسي، Toleranceاز ريشه tolerبه معناي تحمل كردن و اجازه دادن است. در فرهنگ آكسفورد، سه معنا براي آن ذكر شده است (Oxford Advanced Learer's Dictionary (1998-99) P. 1258):
1ـ اجازه دادن به وقوع يا ادامه چيزي كه شخص آن را نميپسندد و با آن موافق نيست؛
2ـ تحمل شخص يا چيزي بدون شكايت و گلايهمندي؛
3ـ طاقت و تحمل مصرف يك دارو و يا...
اين واژه با مصدر Tollo كه به معناي حمل كردن، بردن و اجازه دادن است هم خانواده است؛ گويي كسي كه تسامح ميورزد باري را تحمل ميكند. از اين رو برخي معتقدند نزديكترين معادل واژه «تولرانس»، حلم است، زيرا «حلم» به معناي تحمل امور ناگوار در عين قدرت و قوت است. در اصطلاح، تسامح و تساهل، عدم مداخله و ممانعت يا اجازه دادن از روي قصد و آگاهي نسبت به اعمال و عقايدي است كه مورد پذيرش و پسند شخص نباشد. به تعبير ديگر، نوعي بردباري است كه انسان در برابر عقايد، رفتار و گفتار ناخوشايند ديگري از خود نشان ميدهد.
با توجه به آنچه گذشت، وجود عناصر زير در تسامح و تساهل ضرورت داد:
الف: وجود اختلاف نظر؛ بنابراين سازگاري جمعيتي هم عقيده، تسامح و تساهل ناميده نميشود.
ب: ناخشنودي و نارضايتي؛ بر اساس اين، تسامح و تساهل نه به معناي بيتفاوتي و بيانگيزگي است و نه به معناي پذيرش عقيده و يا رفتار ديگري.
ج: آگاهي و قصد؛ بنابراين عكس العمل نشان ندادن نسبت به عقيده و رفتار ديگران به دليل جهل و يا غفلت، تسامح و تساهل ناميده نميشود.
د: قدرت و توانايي؛ بنابراين مداراي عاجزانه و از روي ناچاري، تسامح و تساهل ناميده نميشود.
نقطه مقابل تسامح و تسامح، خشونت است. خشونت در لغت به معناي درشتي، تندي، صلابت، قاطعيت و انعطافناپذيري است. و در اصطلاح، عبارت است از هر گونه اقدام عليه ديگري كه ايجاد ترس و يا ناراحتي نمايد و يا دستكم مطلوب و خوشايند طرف مقابل نباشد. اين اقدام ميتواند شامل اقدام فيزيكي مانند ضرب و جرح و قتل و يا اقدام معنوي مانند تهديد و توهين و تحقير و يا حتّي ايستادگي كردن و كوتاه نيامدن از يك عقيده و يا رفتار در برابر ديگري گردد. واژه غلظت نيز معنايي مشابه معناي خشونت دارد. (ر.ك: لغتنامه دهخدا، معين و المنجد).
تسامح و تساهل مثبت و منفی در اسلام :
هر چند دو واژه تسامح و تساهل در متون ديني و اسلامي مصطلح نيست اما واژههايي در روايات ما وجود دارد كه ميتوان آنها را تقريباً مترادف اين دو واژه به شمار آورد كه آن از جمله ميتوان واژههاي رفق و مدارا و حلم و تيسير (آسان گرفتن) را نام برد. از آيات و روايات استفاده ميشود در پارهاي از موارد، تسامح و تساهل امري ممدوح و مطلوب است كه آن را تسامح و تساهل مثبت نامگذاري ميكنيم؛ چنان كه در مواردي نيز امري ناپسند و ناروا است كه آن را تسامح و تساهل منفي ميناميم. در اينجا هم به موارد تسامح و تساهل مثبت و هم به موارد تسامح و تساهل منفي در اسلام اشاره ميكنيم. چنان كه قبلاً بيان شد، تكيه اصلي ما به روايات، سيره عملي و آموزههاي پيامبر اعظم و نيز آيات مربوطه است، اما جهت جامعيت بحث، از آيات و روايات ديگر نيز غافل نخواهيم بود.
تسامح و تساهل مثبت در اسلام :
پارهاي از موارد تسامح و تساهل مثبت در اسلام به شرح زير است:
1ـ تسامح و تساهل در رويارويی با مردم:
آيات و رواياتي كه دلالت بر نرمخويي، سهلگيري و مداراي پيامبر اعظم و ائمه اطهار: و يا توصيه آنها بر اين امر دارد، بيانگر اين است كه در رويارويي با مردم بايد با تسامح و تساهل رفتار كرد.
قرآن كريم درباره رمز موفقيت پيامبر اكرم ميفرمايد: «فَبما رَحْمَةٍ منَ اللّه لنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْب لاَنْفَضُّوا منْ حَوْلكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفرْ لَهُمْ وَ شاورْهُمْ في الاَْمْر؛ يعني از رحمت خدا بود كه با مردم، نرمخوي بودي، اگر سنگدل و خشن و تندخو بودي از اطرافت پراكنده ميشدند. پس، از خطاهاي آنان درگذر، و از خداوند براي آنها طلب آمرزش كن و با آنها در كارها مشورت نما»
در اين آيه علاوه بر اينكه خداوند به نرم خويي پيامبر اعظم در برابر مردم به عنوان رمز موفقيت او اشاره كرده است، به پيامبر دستور ميدهد از لغزشهاي مردم درگذرد، براي آنها طلب آمرزش كند و در كارها با آنها مشورت نمايد. همه اين توصيهها حكايت از لزوم تسامح و تساهل مثبت با مردم دارد. بزرگترين نمونه عفو و گذشت پيامبراكرم، عفو عمومي مردم مكه پس از فتح مكه است؛ مردمي كه بدترين برخوردها، زشتترين توهينها و خشنترين جنگها را نسبت به پيامبر و ياران او روا داشتند، اما اينها موجب نگرديد كه پيامبر اكرم پس از پيروزي، در برخورد با آنها از مسير رأفت اسلامي خارج شود. در روايتي از پيامبر اكرم آمده است: «امرت بمداراة الناس كما امرت بتبليغ الرساله؛ همانگونه كه به تبليغ رسالت مأمور شدم به مدارا با مردم نيز مأمور شدم» . در اين روايت، مداراي با مردم، همانند تبليغ رسالت، ماموريت اصلي پيامبر قلمداد شده است كه نشاندهنده اهميت بسيار زياد آن است. و يا در روايتي فرمود: «ان الله عزّ و جلّ لميبعثني معنّفاً ولكن بعثني مّعلماً و ميسراً؛ خداوند مرا مبعوث نكرد كه با زور با مردم رفتار كنم بلكه برانگيخت تا معلّم و آسانگير براي آنها باشم».
يا در روايتي آمده است كه جبرئيل به نزد پيامبر آمد و به او گفت: اي محمد! پروردگارت به تو سلام ميرساند و ميفرمايد: با خلق من مدارا كن . همچنين، در روايتي ديگر از پيامبر اكرم آمده است: «رفق و مدارا ميمنت دارد و سخت گيري شوم و نحس است» . و يا در روايت ديگر از پيامبر چنين آمده است: «مدارا و نرمش را بر چيزي ننهند جز آن كه آن را زينت و زيور بخشد و از چيزي نگيرند جز آن كه آن را زشت كند» (پيشين).
و يا فرمود: «اگر رفق و مدارا به چشم ديده ميشد آفريدهاي از آن زيباتر و نيكوتر نبود» .
فهرست مطالبچکیده 1
مقدمه 1
مفهوم شناسی تسامح و تساهل 2
با توجه به آنچه گذشت، وجود عناصر زير در تسامح و تساهل ضرورت دارد 3
تسامح و تساهل مثبت و منفی در اسلام 4
تسامح و تساهل مثبت در اسلام 4
1ـ تسامح و تساهل در رويارويی با مردم 4
2 ـ تسامح و تساهل در تشريع 6
3 ـ تسامح و تساهل در دعوت مردم به دين 7
4ـ تسامح و تساهل اسلام در همزيستی مسالمتآميز مسلمانان با پيروان اديان ديگر 8
5ـ تسامح و تساهل در زمامداری و مديريت 10
6ـ دستور اسلام به تسامح و تساهل به مثابه يك فضيلت اخلاقی 11
7 ـ تسامح و تساهل خداوند در پاداش و كيفر 12
قاطعيت و صلابت در اسلام 12
1ـ قاطعيت در رساندن ماموريت و رسالت الهی 13
2ـ قاطعيت در مبارزه با باطل و بيان حق 14
3ـ قاطعيت در بيان آموزهها و معارف دينی و مبارزه با هر نوع تحريف و بدعت گزاری در دين و يا كتمان آن 15
4ـ قاطعيت حكومت در برابر حقوق مردم، برقراری عدل و مبارزه با ظلم 16
5ـ قاطعيت حكومت در اجرای حدود الهی 18
6ـ قاطعيت در برابر دشمنان اسلام و مسلمين كه فتنه انگيزی میكنند 19
7ـ قاطعيت در نفی و طرد ولايت كفار بر مسلمانها 20
تفاوت ديدگاه اسلام و ليبراليسم در مورد تسامح و تساهل 21
مبانی تسامح و تساهل در ليبراليسم 22
نقد و بررسی مبانی ليبراليسم در تسامح و تساهل 26
نقد نسبيت معرفت 27
نقد پلوراليسم 29
نقد اومانيسم 30
نقد سكولاريسم 33
نتيجه 34
منابع و مآخذ 35