موضوع تحقیق : زبان خصوصی
زبان خصوصي يكي از مهمترين مباحث پژوهشهاي فلسفي است كه درباب آن نظريات مختلفي مطرح گرديده است. اكثر مفسران معتقدند كه ايدة عدم امكان « زبان خصوصي» محصول نظريه جديد ويتگنشتاين در باب معني و فهم آن است در پژوهشها معني به عنوان كاربرد معرفي مي شود به عبارت ديگر معني يك واژه عبادت است از كاربرد آن در حوزة عمل اجتماعي و در نتيجه اين معادل سازي، معيار و ملاك فهم معنا عبارت است از قابليت و توانايي كاربرد واژه و جملات بر مبناي « قواعد» كاربرد آنها در صورتهاي خاصي حيات اجتماعي. از نظر ويتگنشتاين تنها در صورتي مي توانيم بگوييم زباني را فرا گرفته ايم ومعناي واژه هاي آن را دريافته ايم كه قواعد استفاده از واژه ها را رعايت كرده باشيم( پژوهشها بند 81) اصولاً از نظر ويتگنشتاين زبان براي اينكه معنايي داشته باشد از بعضي قواعد پيروي كند و از آنجا كه قواعد بوسيله جامعه و بر اساس توافق افراد جامعه ساخته مي شود و پيروي از قواعد نيز جنبه اجتماعي دارد و لذا نتيجه مي گيرد چيزي به نام زبان خصوصي وجود ندارد.
( بر اين مگي. فلاسفه بزرگ. صص 557و556) قبل از هر چند ابتدا بايد مشخص كنيم كه مواد و منظور ويتگنشتاين از مد زبان خصوصي، چيست، توجه با سخنان و مي توان گفت كه زبان خصوصي زباني نيست كه انسانها در تك گويي هاي خود بكار مي برند زيرا با اين امكان وجود دارد كه شخصي ديگري بتواند زبان آنها را به زبان ما ترجمه بكند بلكه منظور او زباني است كه اصولاًغير قابل اشتراك و آموختن است زيرا واژه هاي اين زبان به چيزهايي دلالت مي كند كه فقط براي متكلم آن زبان قابل شناخت است يعني به تجربه هاي شخصي و مستقم او دلالت دارد: « اما آيا مي توانيم زباني را هم تصور كنيم كه در آن شخص بتواند تجربه هاي درون خود- احساسها، حال و هوا و غيرعه.. را براي كاربرد شخصي خود بنويسد يا به آن بيان شفاهي ببخشد... واژه هاي منفرد اين زبان قرار است به آنچه فقط براي شخص سخن گو مي توانند دانسته باشد ارجاع دهند.» ( پژوهشها بند 243) از نظر پيرس اين بند و طرحي كلي از« زبان خصوصي است كه بر اساس آن زبان خصوصي، زباني است كه تنها مبتكر اين زبان مي تواند واژه هاي آن را بفهمد و هيچ شخص ديگري قادر به فهم آن نيست. از نظر پيرس ويتگنشتاين، دلايل اثبات مي كند كه حتي مبتكر اين زبان نيز قادر به كاربرد اين زبان نيست زيرا هيچ معيار و محك عملي براي تشخيص صحت يا سقم كاربرد واژه هاي آن زبان وجود ندارد.(David pears False prison , p.p328-329)
نظر رايج درباب زبان خصوصي
اغلب مفسران بند 243 پژوهشها را به عنوان آغاز بحث زبان خصوصي مي دانند و معتقدند كه اين بحث مربوط به زبان حسي و واژه هاي مربوط به احساسات مي باشد و به همين اساس در تعريف زبان خصوصي مي گويند زباني است كه واژه هاي آن براي بيان تجارب طني و خصوصي همچون درد، خارش، سوزش و ..... به كار مي روند و لذا اسامي اين تجارب تلقي مي گردند. به نظر آنها كه ويتگنشتاين در زمينه« زبان خصوصي» به آن مخالفت مي كند اين است كه زبان خصوصي يك نوع بازي تسميه نيست يعني زباني نيست كه حاوي اسامي احساسات باشد زيرا واژه هايي كه معرف چنين احساساتي اند شرايط لازم تسميه را ندارند يكي از اين شرايط قابل تشخيص بودن است علائمي كه به عنوان اسم احساسات بكار مي روند اين شرط را بر آورده نمي كنند( هارت ناك، ويتگنشتاين، صص 116-115و111-110) ويتگنشتاين براي اثبات اين امر مي گويد فرض ميكنيم كه من احساسي را حاصل مي كنم و علامت «S» را بريا تعيين آن بكار ميبريم و هر روز كه اين احساس را پيدا كردم علامت«S»را در ردفترچه يادداشت ثبت مي كنم ويتگنشتاين مي پرسد در اينجا چگونه تشخيص مي دهم كه احساسات بعدي من همان احساسي است كه اولين بار تجربه كرده ام و آن را « S» ناميدم آيا تشخيص من و« S» ناميدن اين احساسات درست و صحيح است يا نه؟ از نظر ويتگنشتاين سخن گفتن از تشخيص درست و صحيح متظمن ملاك و مناط صحت است اما اين ملاك نيز بايد ملاكي بيروني باشد بطوريكه براي ديگران قابل فهم باشد
اهميت مسئله زبان خصوصي و رابطه آن با نظريه معني
نظر رايج درباب زبان خصوصي
دو نكته مهم در بابنظريه كاربردي