موضوع : تحقیق زندگینامه ابونصر فارابی
ابونصر فارابي مؤسس فلسفة اسلامي است او تمام سعي خود را به كار برد كه بگويد مطالعات فلسفي بدون بررسي جنبه هاي عملي آن درجامعه كاري بيهوده است او كوشش فكري خود را فقط به منظور تهيه طرح اصلاح امور اجتماعي پيليوي كرد فارابي مي گفت همانطور كه در نظام موجودات امكان انحراف از نواميس طبيعت وجودندارد در جامعه مدينه فاصله هم اصول منطقي و عملي با نظام آفرينش متناسب خواهد بود گرچه پيش از فارابي پيروان فرقه اسماعيليه هم به چنين تناسبي قايل بوده اند ليكن آنها طرح مدينه فاضله را عنوان نكرده بودند
بعد از فارابي تا دو سه قرن پيش تقريباً تمامي دانشمندان و فلاسفة اسلامي تحت تآثير عقايد او در تمام زمينه ها از جمله بررسي مايل اجتماعي و علم مدينت قرار گرفته اند زيرا هيچ مسأله اي در فلسفه اسلامي نيست كه فارابي به طرح و توضيح آن نپرداخته باشد متأسفانه در دو سه قرن اخير است كه تقريباً اكثريت فلاسفة اسلامي در تحقيقات فلسفي خود توجهي به طرح مسايل اجتماعي يا علم الاجتماع نكرده اند اين امر باعث شگفتي صاحبنظران نيز شده است كه چرا تفكر فلسفي و مطالعات فلاسفه اسلامي از طرح اجتماعي و تمدن شوي به دور مانده است
در حاليكه توجه به جنبه هاي عملي اين مطالعات است كه به ارزش آن مي افزايد چنانكه افلاطون نيز گفته است
حكمت بي سياست ناقص و سياست بي حكمت باطل است و حكيم بايد حاكم باشد و حاكم حكيم
اگر فارابي سعي در جمع فلسفه و ديانت كرده است اين سعي دليل وحدت دين و فلسفه نمي شود اين سعي لازمة اصول و مباني فلسفه اوست و به اختصاي وضع تاريخي تفكر صورت گرفته است بعبارت ديگر سعي فارابي درجمع دين وم علم كلام و تصوف با فلسفه نتيجه پاسخ تازه اي به پرسش اساسي فلسفه وضوع بر تآسيس فلسفة اسلامي است اگر فارابي به مطالعه و تدوين آراء يوناينان اكتفا مي كرد مي توانست مانند كندي فلسفه را در جنب احكام وحي اثبات كند و معتوض نسبت دين و فلسفه نشود در اين صورت بيان فلسفة او تا اين اندازه شكل نبود
ممكن است ايراد شود كه فلسفه مدني و مسائل آن در قياس با مسائل نظري چندان دشوار نيست ولي كساني مي توانند چنين ايرادي بكنند كه نمي دانند فهم مقاصه فلسفة مدني فارابي موكول به درك عميق فلسفة نظري اوست
درست است كه فارابي شاگرد فلاسفة يوناني است اما مقلد آنان نيست اگر در بعضي از كتب بمناسبت موقع و مقام درباب تأثير آراء فلاسفة يوناني تدر فلسفه اسلامي وتوجه فلاسفة اسلامي منجمله فارابي به فلسفة يونانيتأكيد شده است نبايد نتيجه گرفت كه مدينه فاضلة فارابي افلاطوني يا ارسطوئي است
غالب شرق شناسان اصرار داشته اند كه با تتبعات خود مراجع و مأخذ همه آرائ فلاسفه اسلامي را در بين آثار يوناني بخويند و فلسفة اسلامي را التقاطي صرف بدانند اين طايفه در توجيه اختلاف صورت فلسفة اسلامي با فلسفة يوناني سوء تفاهم و اشتباه و قصور فهم مسلمين را هم ذخيل دانسته اند اين قبيل اقوال سطحي است و قائلان به آن دانسته يا ندانسته فلسفه را هيچ و پوچ انگاشته اند زيرا اگر اشتباه و نفهميدن مطلبي مؤدي به پيدايش فلسفه شود هر قول نا مربوط نامفهوم را بايد فلسفه دانست
يكي از مسلمات عصر ما اينست كه آراء و اقوال اشخاص انعكاسي از شرايط و اوضاع و احوال اجتماعي و اقتصادي است بنابراين قول فلسفة مدني فارابي بايد به مقتضاي شرايط سياسي و اجتماعي اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجري در بغداد تدوين شده بود
بعضي از مورخان سعي كرده اند كه مناسبتي ميان آراء فارابي ونظام سياسي خلافت عباسي بيابند اما در اين باب هر چه گفته اند تحكمي و نا مربوط بوده است عجب آنكه اين قبيل مطالب را كساني عنوان مي كنند كه تمام يا قسمت اعظم آراء فارابي را مأخوذ از مأخذ يو ناني مي دانند و متوجه نيستند كه اين دو قول را نمي توان جمع كرد
آيا فارابي چنانكه خود تصريح كرده است طرح مدينه فاضله را مطابق با نظام عالم مي دانند يا چنانكه معمولاً گفته مي شود نظام موجودات در نظر او با توجه به ملاحظات و مقتضيات اجتماعي عنوان شده است؟ نظام موجودات در نظر فارابي هيچ مناسبتي با نظام اجتماعي و مدني و سياسي زمان او ندارد
زندگي اجتماعي و سياسي زمان فارابي
كتاب الجمع بين رأي الحكمين