موضوع : تحلیل عملکرد تغذیه ای خانوارهای شهری و روستایی در تامین نیازهای غذایی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی چاپ می باشد
چكيده
عملكرد تغذيهاي خانوارها به عوامل مختلفي همچون توان اقتصادي، دسترسي به بازار مواد خوراكي، سطح دانش و اطلاعات تغذيهاي آنها وابسته است. در سالهاي اخير در خصوص الگوي مصرف خانوارها و ضرورت تصحيح آن بسيار بحث شده است. متخصصين علم تغذيه بر دسترسي خانوارها به ارزشهاي غذايي متنوع بسيار تأكيد نمودهاند. الگوي مصرف بهينه را در حوزه علم اقتصاد ميتوان به صورت دسترسي به ارزشهاي غذايي مختلف همچون انرژي و پروتئين، مواد معدني و ساير ريزمغذيها با حداقل هزينه ممكن تعريف نمود. در اين مقاله ضمن بررسي عملكرد تغذيهاي خانوارها با استفاده از روش برنامهريزي خطي، حداقل مخارج لازم براي تأمين نيازهاي غذايي متناسب با الگوي پيشنهادي متخصصين علم تغذيه محاسبه ميگردد و سپس با مقايسه آن با مخارج واقعي گروههاي مختلف درآمدي در شهر و روستا، نسبت به كارايي مخارج واقعي خانوارهاي شهري و روستايي ايران قضاوت ميكنيم. در تعيين حداقل مخارج لازم، از 29 قيد كه در برگيرنده توصيههاي مراجع علم تغذيه ميباشد استفاده شد. يافتههاي اين مقاله دلالت بر آن دارد كه خانوارهاي شهري و روستايي در تعيين محتويات سبد خوراكي خود كارا عمل نمودهاند و با توجه به توصيههاي متخصصين علم تغذيه، مخارج خود را به طور مؤثر بين اقلام مختلف خوراكي تخصيص دادهاند.
مقدمه
ارزيابي عملكرد تغذيهاي خانوارها ابزار مناسبي براي تشخيص ميزان دسترسي آنها به مواد غذايي است و علاوه بر اين، اين امكان را فراهم ميسازد تا سطح دانش تغذيهاي جامعه و قشرهاي مختلف آن تعيين شود. پاسخ به اين سؤال كه خانوارهاي شهري و روستايي ايران و بويژه گروههاي كم درآمد تا چه حد توانستهاند نيازهاي غذايي خود را تأمين نمايند، راهگشاي حوزه تصميمگيري در تعيين محتويات سبد حمايتي و ملاك مناسبي براي ارزيابي آن دسته از سياستهاي حمايتي است كه با هدف تأمين امنيت غذايي جامعه طراحي و اعمال شدهاند. براي تعيين ميزان دسترسي خانوارها به حداقل ارزشهاي غذايي ميتوان فرد شاخص شهري يا روستايي را مورد توجه قرار داد و بررسي نمود كه متوسط شهرنشينان و روستائيان تا چه ميزان انرژي، پروتئين و ساير ارزشهاي غذايي را دريافت كردند. اين نحوه بررسي اگرچه تصوير كلي از عملكرد تغذيهاي جامعه ارايه ميدهد اما مشكلات تغذيهاي جامعه و بويژه گروههاي كم درآمد را كمتر از واقع نشان ميدهد، زيرا در روش فوق به مسئله توزيع ارزشهاي غذايي بين گروههاي درآمدي توجه نميشود. براي ارايه تصوير دقيقتر بهتر است ميزان دسترسي گروههاي مختلف درآمدي به تفكيك محاسبه و ارزيابي گردد.
مطالعات مختلف مؤيد آن است كه همواره سهم بالايي از كل مخارج خانوارهاي جوامع شهري و روستايي ايران و بويژه گروههاي كم درآمد اين جوامع به تهيه و تأمين كالاهاي خوراكي اختصاص داده شده است . اكنون اين سؤال مطرح است كه براي تأمين حداقل نيازهاي غذايي به چه ميزان مخارج نياز است؟ آيا خانوارهاي شهري و روستايي در تأمين حداقل نيازهاي غذايي، درآمد خود را به شكل مؤثري به كالاهاي خوراكي اختصاص دادهاند؟ آنچه كه در اين مطالعه مورد توجه ميباشد پاسخ به اين سؤال است كه آيا اين امكان وجود دارد كه با صرف هزينه كمتر، به ميزان قبل به ارزشهاي غذايي دست يافت؟ پاسخ به اين سؤال ميزان آگاهيهاي تغذيهاي خانوارهاي ايراني را روشن ميسازد و هر فرد يا خانوار با توجه به محدوديت درآمد، كالاها و خدمات مختلف را مصرف ميكند و البته سلايق وي در تصميمهايش بسيار مؤثر ميباشد. حال اگر تأمين ارزش غذايي به ميزان معين با x ريال امكانپذير باشد و اين فرد همان ميزان را با y ريال تأمين كرده باشد، بطوريكه y>x در اين صورت فرد يا خانوار موردنظر در تخصيص درآمد خود به اقلام خوراكي مختلف كارا عمل نكرده است. عدم كارايي در رفتار مصرفي اين فرد به عوامل مختلف از جمله فقدان اطلاعات تغذيهاي اشاره دارد. در صورت وجود چنين گرايشي در رفتار مصرفي خانوارهاي ايراني، ميبايد از طريق اقدامات مختلف نسبت به افزايش سطح آگاهيهاي تغذيهاي جامعه كوشش نمود.
در بخش اول اين مقاله ابتدا داده ها و قلمرو مطالعه معرفي ميشود و سپس در بخش دوم عملكرد تغذيهاي خانوارها شهري و روستايي مورد توجه قرار ميگيرد و درصد خانوارهايي كه در تأمين نيازهاي غذايي با مشكل مواجه ميباشند تعيين ميگردد. در بخش سوم با استفاده از برنامهريزي خطي حداقل مخارج لازم براي تأمين ارزشهاي غذايي مختلف محاسبه ميگردد. در بخش آخر، بررسي ميشود آيا خانوارهاي شهري و روستايي در تأمين ارزشهاي غذايي، مخارج خود را به شكل كارايي بين اقلام خوراكي تخصيص دادهاند يا خير؟
1. دادهها و اطلاعات
براي اجراي برنامه پيشبيني شده در اين مقاله به اطلاعات مربوط به مخارج و همچنين مقدار مصرف اقلام خوراكي مختلف نياز ميباشد. طرح آمارگيري بودجه خانوار مركز آمار ايران دادههاي مورد نياز اين مقاله را فراهم ميسازد. در اين مطالعه از دادههاي مربوط به مقدار مصرف اقلام خوراكي مختلف براي تخمين ميزان دسترسي خانوارها به انرژي، پروتئين، ويتامينها و مواد معدني مورد نياز آنها استفاده شدهاست. براي اينكار ابتدا خانوارها در طي سالهاي مورد بررسي به ده دهك درآمدي تقسيم شده و سپس با در نظر گرفتن ارزشهاي غذايي موجود در هر يك از اقلام خوراكي، عملكرد تغذيهاي خانوارهاي شهري و روستايي به تفكيك فرد شاخص و ده دهك درآمدي محاسبه ميشود. در واقع در اين مقاله براي تخمين عملكرد تغذيهاي، از روش پژويان (1373) استفاده شده بدين ترتيب كه ابتدا ماتريس مصرف اقلام غذايي ساخته شد؛ سطرهاي اين ماتريس به مقدار مصرف 113 قلم كالاي خوراكي اختصاص دارد و 11 ستون آن به فرد شاخص و ده دهك درآمدي اختصاص دارد. اين ماتريس ميزان مصرف هر يك از دهكهاي درآمدي را از 113 قلم كالاي خوراكي بر حسب كيلوگرم نشان ميدهد. ماتريس ديگر حاوي ارزشهاي غذايي ميباشد بطوريكه ستونهاي آن به 113 قلم كالاي خوراكي و سطرهاي آن به 13 نوع ارزش غذايي اختصاص دارد. ماتريس دوم، ارزشهاي غذايي 13 گانه موجود در هر يك كيلوگرم از 113 نوع كالاي خوراكي را نشان ميدهد. با ضرب نمودن ماتريس ارزشهاي غذايي در ماتريس مصرف كالاهاي خوراكي، عملكرد تغذيهاي فرد شاخص و ده دهك درآمدي برحسب ميزان انرژي، پروتئين، كلسيم، فسفر، ويتامين A، ويتامين B و ... استخراج ميشود.
اطلاعات ديگري كه در اين مقاله بويژه براي ارزيابي كارايي مخارج خانوارها مورد نياز است، ميزان ريالي است كه خانوارهاي واقع در هر يك از دهكهاي درآمدي صرف كالاهاي خوراكي نمودهاند. اين اطلاعات نيز از طرح آماري بودجه خانوار اخذ شده است.
2. عملكرد تغذيهاي خانوارهاي شهري و روستايي ايران
قبل از بررسي ميزان اثربخشي مخارج خانوارها در تأمين نيازهاي غذايي آنها، لازم است عملكرد تغذيهاي مردم را در جوامع شهري و روستايي ارزيابي نماييم. با استفاده از دو ماتريس مصرف و ارزشهاي غذايي كه در بخش قبل شرح داده شد، انرژي، پروتئين و ساير ارزشهاي غذايي دريافتي خانوارها را بر حسب دهكهاي درآمدي استخراج شده است.
در طي سالهاي 71 تا 78 ميزان دسترسي خانوارهاي جوامع شهري و روستايي به اقلام غذايي افزايش يافته است؛ بطوري كه متوسط انرژي دريافتي فرد شاخص شهري از 2492 كالري انرژي در سال 1371 به 3048 كالري در سال 1378 افزايش يافته است (جدول 1). با بررسي انرژي دريافتي دهك اول درآمدي (كم درآمدترين گروه) ملاحظه ميگردد انرژي دريافتي اين گروه در مناطق شهري از 1443 كالري در سال 1371 به 2233 كالري در سال 1378 افزايش يافته است. ميزان انرژي دريافتي دهك اول روستايي از 804 كالري در سال 1371 به 1793 كالري در سال 1378 افزايش يافته است. بر اين اساس ملاحظه ميشود گروههاي كم درآمد روستايي و شهري در تأمين حداقل انرژي با مشكل مواجه بودهاند. در عوض گروههاي پردرآمد بسيار بيشتر از نياز انرژي دريافت نمودهاند. براي مثال در سال 1371 هر فرد از دهك درآمدي دهم شهري معادل 3779 كالري انرژي دريافت داشته است كه اين رقم در سال 1378 به 4294 افزايش يافته است. گروههاي پردرآمد روستايي در مصرف اقلام غذايي بويژه اقلام پرانرژي راه افراط را در پيش گرفتهاند بطوريكه ميزان انرژي دريافتي هر فرد روستايي پردرآمد از 5742 كالري در سال 71 به 6169 كالري در سال 1375 و 7357 كالري انرژي در سال 1378 افزايش يافته است.
فهرست مطالبتحليل عملكرد تغذيهاي خانوارها كاربرد برنامه ريزي خطي
چكيده 1
مقدمه 2
1. دادهها و اطلاعات 4
2. عملكرد تغذيهاي خانوارهاي شهري و روستايي ايران 5
3. تعيين حداقل مخارج لازم براي تأمين ارزشهاي غذايي: كاربرد برنامهريزي خطي 9
4. نتايج تخمين حداقل مخارج مورد نياز براي تأمين ارزشهاي غذايي اساسي 19
1-4. تخمين حداقل مخارج مورد نياز براي تأمين ارزشهاي غذايي در جوامع شهري 19
2-4. تخمين حداقل مخارج مورد نياز براي تأمين ارزشهاي غذايي درجوامع روستايي 21
3-4. تخمين حداقل مخارج مورد نياز براي تأمين ارزشهاي غذايي دركل كشور 22
5. آزمون كارايي مخارج خانوارهاي ايراني 23
جمعبندي و ملاحظات 29
منابع 33