موضوع : شاخص های جهانی شدن اقتصاد و موقعیت ایران
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چكيده
پديده جهاني شدن يكي از بحثانگيزترين موضوعات فرآوري كشورها در عصر كنوني است كه در مورد آن اختلاف نظرهاي بسياري وجود دارد و بررسي آثار و پيامدهاي گسترده اين فرآيند بر ابعاد مختلف حياتي انساني از جمله آثار سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آن توجه خاص انديشمندان، سياستمداران، اقتصاددانان و متوليان فرهنگي جهان را به خود جلب كرده است. اين بررسيها، قبل از همه نيازمند كمي كردن اين پديده و ساخت و به كارگيري شاخصهاي مناسب براي اندازهگيري آن ميباشد. در اين مقاله برآنيم كه شاخصهاي مختلف جهاني شدن را كه در ادبيات اقتصادي تجربي كاربرد دارد، معرفي نماييم. در بخش اول به مقدمه و طرح موضوع پرداخته و در بخشهاي دوم و سوم به ترتيب شاخصهاي تركيبي و غير تركيبي جهاني شدن ارائه خواهد گرديد. در بخش پاياني، فرآيند جهاني شدن را در آيينه شاخصها نظارهگر خواهيم بود.
مقدمه و طرح موضوع
جهاني شدن - واژه رايج دهه 1990 ميلادي - يكي از مناقشهآميزترين موضوعات در علوم اجتماعي است كه هر چند در مورد آن بحثهاي زيادي صورت گرفته است، ولي هنوز تعريفي جامع و فراگير- كه در بردارنده كليه جوانب اين پديده باشد- ارائه نشده است و همچنان پيرامون تعريف آن مشاجرات و ابهامات فراواني مشاهده ميشود.
برخي نويسندگان جهاني شدن را «مرحلهاي از سرمايهداري» و يا «مدرنيته جديد» خوانده و برخي آن را «يك راه جديد تفكر» معرفي كردهاند. در عين حال گاه با تعاريفي نسبتاً دقيق مواجه ميشويم كه آنها نيز نميتوانند ابهامات پيرامون اين كلمه را كاملاً بزدايند و ضمناً عليرغم برخي همپوشانيها، بسيار متفاوت و مختلفند.
«پراتون»، جهاني شدن را فرآيندي از تحول ميداند كه مرزهاي سياسي و اقتصادي را كمرنگ كرده، ارتباطات را گسترش داده و تعامل فرهنگها را افزون مينمايد. به نظر وي جهاني شدن پديدهاي چند بعدي است كه آثار آن قابل تسري به فعاليتهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، حقوقي، فرهنگي، نظامي و فناوري است و همچنين فعاليتهاي اجتماعي همچون محيط زيست را متاثر ميكند و به نظر «مالكوم واترز» جهاني شدن فرآيندي اجتماعي است كه در آن قيد و بندهاي جغرافيايي كه بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افكنده است، از بين ميرود و مردم به طور فزاينده از كاهش اين قيد و بندها آگاه ميگردند. برخي ديگر جهاني شدن را معادل «غربيسازي» يا «تجدد» بويژه در شكل آمريكايي آن دانستهاند. در اين معنا جهاني شدن پويشي است كه طي آن ساختارهاي اجتماعي مدرنيته (سرمايهداري، عقلگرايي، صنعتي شدن، ديوان سالاري و …) در سرتاسر جهان گسترش مييابد و فرهنگيهاي قديمي و پايبستهاي بومي نابوده ميگردند. در اين معنا است كه گاهي جهاني شدن را امپرياليسم «مك دونالد»، «هاليوود» و «سي ان ان» نام نهادهاند. البته اين تعابير بيشتر در مباحث مربوط به امپرياليسم استعماري مطرح ميگردد، كه در اين زمينه جهاني شدن را با فرآيند همگونسازي مرتبط ميدانند. «مارتين خور» معتقد است كه جهاني شدن در اين معنا، همان چيزي است كه چندين قرن در جهان سوم «مستعمرهسازي» خوانده ميشد.
1- جهاني شدن اقتصاد
يكي از پديدههاي بسيار قابل توجه دهههاي اخير در اقتصاد جهاني، درهم آميزي و ادغام متزايد اقتصادهاي ملي در اقتصاد جهاني است كه آثار آن را ميتوان در افزايش بازرگاني بينالمللي، جهاني شدن توليد و جهان سرمايهگذاري مستقيم خارجي (FDI) ملاحظه كرد. در نيمه دوم دهه 1980 متوسط رشد سالانه مبادله كالا در سطح جهان دو برابر رشد توليد جهاني بوده كه اين نسبت در نيمه اول دهه 1990 به سه برابر افزايش يافته است. سرمايهگذاري مستقيم خارجي نيز شاهد رشدي چشمگير بوده است و در سال 1997 به 400 ميليارد دلار بالغ گرديده كه هفت برابر ميزان آن در دهه 1970 است. انتقالات پر تفوي و ديگر اشكال كوتاه مدت سرمايه نيز از رشدي اساسي برخوردار گرديده و هم اكنون ميزان ناخالص اين جريانات سرمايهگذاري به بيش از 2 تريليون دلار در سال رسيده است كه تقريباً 3 برابر مقدار آن در دهه 1980 ميباشد متعاقب مقررات زدايي در بازارهاي مالي در سراسر جهان و تحويل رو به گسترش تكنولوژي اطلاعات، بازارهاي مالي نيز به سرعت آزادسازي شدهاند و با بينالمللي شدن روز افزون خدماتي چون بانكداري، بيمه، تبليغات، حسابداري، ارتباطات و رسانههاي همگاني الگوهاي مصرف و تقاضا در سراسر جهان دگرگون گشته و با حضور گسترده شركتهاي چند مليتي، وسايل ادغام هر چه بيشتر در اقتصاد جهاني فراهم گرديده است.
در اين قسمت به برجستهترين بعد جهاني شدن يعني مفهوم جهاني شدن اقتصاد ميپردازيم. درباره اين مفهوم نيز همانند جهاني شدن، به تعاريف و برداشتهاي گوناگون برميخوريم. اولين برداشت معمول از جهاني شدن اقتصاد، معنايي مترادف با «بينالمللي شدن» است كه رشد مبادلات و تعاملات بينالمللي را مد نظر قرار ميدهد. در دومين كاربرد، جهاني شدن (اقتصاد) معادل «آزادسازي » ملاحظه شده است. در اين نگرش، جهاني شدن به «فرآيند حذف محدوديتهاي تحميل شده از ناحيه دولت بر روابط خارجي كشورها به منظور دستيابي به يك اقتصاد جهاني باز و بدون مرز اشاره دارد. به عبارتي ديگر، در اين كاربرد، منظور از جهاني شدن فرآيند ادغام در اقتصاد بينالملل ميباشد. شواهدي از چنين جهاني شدن در دهههاي اخير را ميتوان در كاهش گسترده يا حتي حذف كامل موانع بر سر راه تجارت، محدوديتهاي ارزهاي خارجي، كنترل سرمايه و نيز حذف رواديد براي شهروندان برخي كشورهاي مشاهده نمود.
فهرست مطالبشاخصهاي جهاني شدن اقتصاد و موقعيت ايران
چكيده 3
مقدمه و طرح موضوع 4
1- جهاني شدن اقتصاد 5
2- شاخصهاي جهاني شدن 8
3- شاخصهاي تركيبي 10
4- شاخصهاي غير تركيبي 19
1-4- شاخصهاي «باز بودن تجاري» 20
1-1-4- شاخصهاي وقوعي 20
2-1-4- شاخصهاي پيامدي 23
2-4- شاخصهاي باز بودن مالي 33
5- فرآيند جهاني شدن در آئينه شاخصها 34
6- ايران و فرآيند جهاني شدن اقتصاد 37
جمع بندي وملاحظات 42
منابع 46