موضوع : علل گرایش جوانان به فرهنگهای غیر بومی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
علل گرايش جونان به فرهنگهاي غير بومي
مقدمه:
جريان زندگي همانند رودخانه اي است كه از مبدأ تا مقصد، از كنار سرزمينهاي مختلف و متنوعي مي گذرد و سرانجام به دريا مي پيوندد.
نوجواني و جواني يكي از متنوعترين و پيچيده ترين چشم اندازها را در اين مسير طولاني به خود اختصاص داده است.
براي همة آنهايي كه به نحوي با جوان سروكار دارند، پاسخ به اين سؤال كه چرا؛ بايد جوانان را بشناسم مهم است كه چه رفتاري را بايد با جوان در پيش گيرند.
نگرش ها و بينش ها هستند كه روش ها را مي آفرينند و هر شيوه رفتاري برآيند چشم اندازهاي ما نسبت به آن موضوع است. از اين رو براي دستيابي به اصول صحيح رفتار با جوانان، ابتدا نيازمند شناخت علمي آنها هستيم. و اين مرحله خود، كليد حل بساري از معضلا ت دوران جواني است، بعنوان مثال. بيشتر مربيان، تغيير و تحولات روحي را امز غيرعادي و نگران كننده توصيف ميكنند و يا اغلب والدين از «منفي گرايي» فرزندان خود رنج مي برند و آن را يك حادثة بزرگ و صرفاً با خود تلقي مي كنند، حال آنكه به اقتضاي سن بيشتر اين امور طبيعي و مرحله اي گذرا و موقتي است، بي ترديد شناخت ، همدلي مي آفريند و در پرتو آن ميتوان به دنياي درون جوانان نفوذ نمود و صبورانه و مسالمت آميز به ايجاد دگرگوني همت گماشت، شخصيتي متكي بر تفاهم و اطمينان متقابل را بنيان نهاد.شناخت اصولي و علمي ما را از درمان، به پيشگيري هدايت مي كند، چه بسا دردها و مشكلاتي كه زاييدة جهل و عدم شناخت است و كار را به مرحله درمان و مداوا مي كشاند. حال آنكه آگاهي از پيچ و خمهاي اين مرحله دشوار، به مربيان و والدين قدرت پيش بيني، برنامهريزي و پيشگيري از مشكلات را مي بخشد ، با توجه به اين واقعيت كه هم اكنون پيش از 30 ميليون جوان و نوجوان در كشور ما زندگي ميكنند و نيروي محركه و پويا ي جامعه را همين جمعيت تشكيل مي دهد، بايد نگرشها، مشكلات، مسايل و خواستهاي آنان را شناخت و زبان ارتباطي صحيح را با ايشان را پيدا و برقرار كرد.در نوشته هاي «پاپيروس» هاي مصري حدود 4000 سال پيش ، نسبت به وضع جوانان و نوجوانان اظهار نگراني شده است و نيز در قديمترين مطالعاتي كه در زمينه جواني بعمل آمده است، فلاسفه بزرگ يونان جايگاه خاصي را به خود اختصاص داده اند، از جمله «افلاطون» در مكالمات خود، صورتي از تمام مريدان جوان «سقراط» را به دست ميدهد.
دانشمندي مانند «ارسطو» جواني را در يكي از صفحات جالب و درخشان اثر خود، به نام «سياست» معرفي ميكند.
از نظر فرهنگ «و بستر»
نوجواني به حالت و يا جرياني از رشد اطلاق مي گردد و ازنظر حقوقي به مرحلهاي از زندگي كه از بلوغ آغاز شده و به كمال خاتمه مي يابد، نوجواني مي گويند و براي اكثر افراد صادق است و در تكامل اين روند در مرحله بالندگي (كمال) جريان جواني شكل ميگيرد.
«اريكسون» توضيح ميدهد يكي از راههاي كه جوانان تلاش ميكنند خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند اين است كه از موقعيتهايي نمادين (سمبليك) بهره گيرند. آنها اميدوارند در اين راه، افرادي قابل توجه و جذاب به نظر برسند.
«كينگزلي ديويس» در نظريه جامعه شناختي»
جواني را سن گرايش به تشكيلات، و دستيجات، احزاب و گروهها تلقي ميكند. ورود به اين گونه نهادها، به ويژه با نفود ترين آنها، براي وي از اهميت ويژه اي برخوردار است و براي ورود به آنها از انجام امور متهورانه و مخاطره آميز روي گردان نخواهد بود.
فهرست مطالبمقدمه
از نظر فرهنگ «و بستر»
آسيب پذيري جوانان
بازيابي هويت: