این مقاله با فرمت Word بوده و قابل ویرایش است همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : مقاله بررسی و مقایسه رشد صنعت در کشورهای مختلف
چرا بايد صنعتي شدن را مورد مطالعه قرار دهيم صنعتي شدن محور توسعه است شايد بتوان گفت كه از انقلاب صنعتي انگليس به بعد صنعتي شدن عميقترين تغيير منحصر به فرد در بافت اقتصادي و اجتماعي جوامع بوده است رژيمهاي اروپاي شرقي و اتحاد شوروي با عزمي راسخ در معرض اين فرايند قرار گرفتند ژاپن با سرعتي اعجاب انگيز و با پيامدهايي مهم براي اقتصاد جهاني صنعتي شده است بسياري از كشورهاي در حال توسعه با سرعتي بسيار در حال صنعتي شدن اند اينها رخدادهاي جدا افتاده نيستند صنعتي شدن يك جامعه پيامدهايي براي بسياري از جوامع ديگر دارد ما فقط بايد به منشأ پوشاك لوازم مصرفي بادوام اجزاء قطعات اتومبيل نگاه كنيم تا ماهيت پيچيده و پراكند ة توليد صنعتي را تشخيص دهيم اين رشد صنعت در سراسر جهان ممكن است تصورات متضاد بسياري را ايجاد كند
نگاهي گذار به چگونگي توزيع صنايع جهان بي درنگ شكاف بين جهان توسعه يافته و جهان سوم را آشكار مي سازد كشورهاي سرمايه داري توسعه يافته جمعيت جهان بوجود آورنده 64 درصد از صنايع كارخانه اي جهانند و بيش از نيمي از نرژي جهان را مصرف مي كنند جهان سوم با نزديك به جمعيت جهان فقط 14 درصد از كالاهاي صنعتي جهان را توليد و تنها انرژي جهان را مصرف مي كند برخي از نويسندگان اين امر را به منزلة رابطه اي متقابلا سود بخش تلقي مي كردند كه به موجب آن كشورهاي مختلف در توليد آن كالاهايي كه در آن نستبا بهتر بودند بكوشند باورهاي بسيار قوي درموافقت و مخالفت با اي نظر كه صنعتي شدن پيش نياز توسعه اقتصادي است وجود دارد از يك طرف صنعتي شدن در افزايش ظرفيتهاي توليدي و بهره وري نقش محوري دارد اين فرايندها به طور كلي با رشد مقياس تخصصي گرايي و مكانيزه شدن مرتبط مي شوند بعضي از كشورهاي جهان سوم مثل برزيل و ساير كشورهاي تازه صنعتي شده شرق و جنوب شرقي آسيا باطي چنين مسيرهاي صنعتي شده اند با اين وصف بعضي از افراد استدلال مي كنند كه اين الگوي براي اكثر كشورهاي جهان سوم قابل به كارگيري نيست و از آن نوع توسعه اقصادي كه تكنولوژي مقياس كوچك را در كشاورزي و صنعت براي ايجاد اشتغال بيشتر مورد استفاده قرار مي دهد حمايت مي كنند
معيارهاي براي ارزيابي صنعتي شدن ما براي بررسي اين كه آيا صنعتي شدن خوب است يا بد به معيارهاي نياز داريم كه بتوانيم فرآيند و آثار صنعتي شدن را ارزيابي مي كنيم چنين معيارهايي را چگونه انتخاب مي كنيم براي مثال انتخاب رشد اقتصادي به مثابه يك معيار تصوير متفاوتي را ارائه مي دهدو تا انتخاب مثلا تأثيرات زيست محيطي اما هيچ يك از اين معيارها نه تصوير كاملي به ما ارائه مي دهند و نه يك ارزيابي تماما مثبت و تماماً منفي معيارهاي بسيار ديگري مانند ايجاد ثروت توزيع ثروت تاثيرات متفاوت بر زنان و مردان بسط و گسترش قابليتهاي تكنولوژيك ايجاد اشتغال و مهارتها تغييرات فرهنگي و تأثيرات ايجاد شده در مردم شهر و روستا هزينه هاي مالي صنعتي شدن و ايجاد بدهيها نيز وجود دارند كه اگر فقط بخواهيم چند تايي را مثال بزنيم مي توانيم مورد استفاده قرار داد
اين كه چگونه معيارها را انتخاب كنيم تا حدودي بستگي به آن دارد كه چه چيزي را مي خواهيم دريابيم براي مثال اين كتاب نشان مي دهد كه اگر از ديدگاه مسائل مبتني بر جنسيت به صنعتي شدن نگاه كنيم مسائل و سؤالاتي متفاوت از مسائل و سؤالات ناشي از معيارهاي مشخصاً اقتصادي مطرح خواهند شد هم چنين انتخاب معيار به چارچوب نظري مورد استفاده بستگي داردبرخي از نظريه ها مسائل و موضوعات معيني را مورد تاكيد قرار مي دهند در حالي كه نقش ديگر مسائل و موضوعات را كم اهميتي تلقي مي كنند
سود و زيان صنعتي شدن به طور كلي اين اعتقاد قوي وجود داشته كه توسعه امري آشفته اما ضروري است؛ و نيز صنعتي شدن بخش دشواري از توسعه و اما براي تامين نيازهاي اساسي مردم لازم است اين اعتقاد كه سالهاي بسيار رايج بوده است مبتني براي اين فرض است كه جهان سوم بايد راه كشورهاي غربي را دنبال كند اين امر به نوبه خود به معناي صنعتي شدن به رغم همه جنبه هاي منفي و ناخوشنايند آن بود به عبارت ديگراثار جانبي منفي وجود داشتند اما اكنون در پرتو تجربيات صنعتي شدن در اواخر قرن بيستم چه در كشورهاي توسعه يافته و چه در كشورهاي در حال توسعه ترديد و مورد اين كه آيا اين آثار جانبي واقعا ناچيزند و يا بهاي بيش از حد سنگيني اند كه بايد پرداخت شوند آغاز شده استاز اين رو اين كتاب در عين اين كه صنعتي شدن را به مثابه يك فرايند بررسي مي كند به كاوش در مورد پيامدهاي مثبت و منفي آن نيز مي پردازد
اين دو نظريه كلان توسعه اقتصادي را مي توان مستقيما به استراتژيهاي و يا الگوهاي صنعتي شدن ربط داد ساختار گراها در بحثهاي خود از مداخلة دولت در برنامه هاي صنعتي شدن دفاع مي كنند خواه اين مداخله وضع مقررات مربوط به تعرفه تجارت باشد و خواه توليد مستقيم توسط شركتهاي دولتي از طرف ديگر نو – ليبرالها استدلال مي كنندكه اگر بازار را كنترل نكنيم و به حال خود گذاريم اين بازار براي توسعه اقتصادي داور بسيار كاراتري خواهد بود ساختار گراها اهميت خود اتكايي بيشتر كشورهاي در حال توسعه را مورد استدلال قرار مي دهند در حالي كه نو ليبرالها بر ادغام در بازار جهاني تاكيد مي كنند خود اتكايي به سياستهاي صنعتي شدن از طريق ايجاد صنايع جانشيني واردات كه طي آن كالاهايي كه قبلا وارد مي شدند ديگر در داخل توليد خواهند شد منجر ميشود ساختار گراها استدلال مي كنند كه فقط وقتي كه توليدات داخلي حداقل در مرحله اوليه يا مرحله صنعت نوپا در مقابل رقابت خارجي حمايت شود اين هدف قابل دسترسي است درمقابل اين عقيده نظر ادغام در بازار جهاني به طور تلويحي بر صنعتي شدن مبتني بر صادرات تاكيد مي كندنوليبرالها استدلال مي كنند كه صادرات فقط وقتي مي تواند با قيمت هاي بازار جهاني رقابت كندكه توليدات از قيد اهرمهاي كنترل قيمتها مانند تعرفه هاي تجاري رها شوند
چنين تفسيرهاي رقيبي از توسعه در خلائي تاريخي قرار ندارند نظريه ها و رهنمودهاي سياستي آنها هريك در زمانهاي متفاوتي پرنفوذ بوده اند ارزشيابي تطبيقي از راهبردهاي توسعه و عملكرد اقتصادي در يازده اقتصاد نيمه صنعتي را به دست مي دهد دورة انتخاب شده براي تحقيق سالهاي 1960 تا 1973 است زيرا عملكرد اقتصادي در سالهاي پس از آن به شدت تحت تأثير بحران نفت قرار داشت
اين فصل با بحثي در مورد راههاي متفاوت طبقه بندي راهبردهاي توسعه آغاز ميشود و طرح طبقه بندي چهار گروهي را ارائه مي كند و به تحليل سياستهاي دنبال شده توسط اقتصادهاي اين چهار گروهي را ارائه مي كند و به تحليل سياستهاي دنبال شده توسط اقتصادهاي اين چهارگروه مي پردازد آن گاه روابط بين راهبردهاي توسعه و گسترش صادرات در يازده اقتصاد را بررسي مي كند و عملكرد اقتصادي آنها را به سياستهاي مرتبط مي سازد كه دنبال نموده اند
بررسي و مقايسه رشد صنعت در كشورهاي گوناگون
مقدمه چرابايد صنعتي شدن رامورد مطالعه قراردهيم 1
فصل اول صنعتي شدن و توسعه 3
آيا توليد براي توسعه اهميت دارد 3
معيارهايي براي ارزيابي صنعتي شدن 4
راههاي تعيين كننده فرايند صنعتي شدن در كشورهاي جهان سوم 8
رشد صنعت و تجارت جهاني 10
فصل دوم تحليل تطبيقي از يازده اقتصاد نيمه صنعتي 12
راهبردهاي توسعه در يازده اقتصاد نيمه صنعتي طرح طبقه بندي 13
طبقه بنديهاي متفاوت راهبردهاي توسعه 13
طرح طبقه بندي چهار گروهي 16
اولين گروهكره سنگاپور تايوان 18
دومين گروه آرژانتين برزيل كلمبيا و مكزيك 23
سومين گروه اسرائيل و يوگسلاوي 30
چهارمين گروه شيلي و هندوستان 32
فصل سوم بررسي رشد صنعتي ايران 36
راهبرد توسعه صادرات صنعتي
اشاره اي به سياستهاي بازرگاني و ارزي و صنعتي كشور پس از پيروزي انقلاب 37
نگاهي به وضعيت بخش صنعت كشور و رشد آن 39
فصل چهارم بررسي رابطه توسعه صنعت با صادرات 45
توسعه صنعت ضرورت اقتصادي ملي است 46
برنامه توسعه صنعت و گسترش صادرات صنعتي 50
روند حركت بازارهاي جهاني 52
سياستهاي كلان اقتصادي در پيشبرد صنعت كارساز است 54