موضوع : عدل جاویدان
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
عدل جاويدان
عدل موبد و اقامه قسط ابدي كه هدف از ارسال پيامبران است و قرآن به دان گواهي ميدهد، دو مرحله دارد: تشريع و اجرا.
مقصود از مرحله تشريع، ايجاد قوانين عادله است كه سعادت بشر را تامين كند. اين مرحله، به وسيله پيامبران الهي به ويژه پيامبرگ بزرگ و مقدس اسلام انجام شده و بر دنياي بشريت عرضه گرديده است.
آغاز پيدايش بشر، با آغاز نخستين مرحله تشريع وقانونگذاري همراه بوده و هيچ وقت بشر از راهنمايي غيبي و آسماني محروم نبوده است. و پيامبران حق اين وظيفه را انجام دادهاند. اين راهنمايان بزرگوار، براي كمك و ياري عقل بشر آمدهاند تا بتواند دربرابر نفس و خواهل دل مقاومت كند. تا از استعمار عقل به وسيله دل جلوگيري كنند و عقل را از اين زنجير اسارت نجات بخشند.
مقصود از استعمار عقل آن است كه دل آن را براي رسيدن به هدفهاي حيواني به كار برد.
دومين مرحله، اجراي قوانين عادله است كه از نظر اهميت، كمتر از مرحله نخستين نيست. چون قانون صحيح اگر به طور صحيح اجرا نشود، نقض غرض از قانون خواهد بود. قانون بايستي به طور طبيعي اجرا شود و مقداري از خود مردم به درستي به صحت آن پايبند باشند و اجرا كنند.
قانوني را كه مردم صحت آن را نفهمند، به درد اجرا نميخورد و عدلي كه با فشار اجرا شود و با زور و قلدري پياده گردد، عدل نخواهد بود.
زور و قلدري، با عدف منافات دارد؛ چون از ظلم و ستم جدا نيست. مردم، بايستي بفهمند كه قانون چيست و قانونگذار كيست و سود قانون چه خواهد بود. در اين صورت، خودشان مجري قانون خواهند بود.
نيكمردان بايستي بكوشند كه زمينه را براي اقامه قسط، و عدل جاويدان آماده سازند. چون همانطور كه در اغاز سخن ياد شد،در راه اميد، بايد كوشيد تا بدان رسيد؛ آن هم اميدي بزرگ كه سرنوشت جهان را براي هميشه دگرگون خواهد ساخت. آماده كردن زمينه، عبارت است از بيدار كردن مردم و هشيار ساختن آن به حقايق و وقايع با رفتار و كردار، نه آن كه با سخن دم از عدل بزنيم و در كردار،ظالمانه رفتار كنيم و در ويترين عدل را نشان دهيم و در درون، آتش ظلم را برافروزيم و هدف عدل را مبرر براي وسيله ظلم ادعا كنيم.
عدل موبد روزي به دست برگزيده حق اجرا خواهد شد و رنج و كوشش انبيا، بالاخره به ثمر خواهد رسيد.
آماده ساختن زمينه، ميتواند تسريع در ظهور برگزيده حق داشته باشد. مجري عدل همگاني، كسي است كه برگزيده خدا باشد و بداند كه انبيا براي چه آمده اند و چه كردهاند و چه خواستهاند و خدا آنها را براي چه فرستاده است. او بايستي از نظر دانش و بينش، بر بشر برتري داشته باشد. گذشته از علوم الهي، از دانش طبيعي بشر آگاه باشد. عمرا دزار كرده و تجاربي بسيار اندوخته باشد. دورانهاي بسياري از تاريخ بشر آگاه باشند. با هزاران گونه از مردم روبهرو شده ، از اخلاق و اطوار و احوال و روحيات خلق جهان، با خبر گرديده باشد.
جنگها و صلحها ديده، مقاومتها و پايداريها، شكستهاو پيروزيها، تسليمها و طغيانها، از برابر چشمش گذشته باشد و كيفيت اجراي عدل موبد جهاني را در همه زمانها و نقاط مختلف جهان،در كشورهاي بزرگ و كوچك و ملت هاي گوناگون عالم، در نظر بگيرد.
شايد يكي از علل غيبت و طول عمر حضرت قائم آل محمد نيز، همين باشد؛ چون حضرتش بيكار نمينشيند كه تماشاچي باشد، تا روز قيام برسد. وجود شريفش هميشه مورد عنايات خاصه الهي قرار دارد و در ترقي و تكامل است و در درياهاي علم و معرفت غوطهوراست.ساعت به ساعت، تجربه مياندوزد و از خداي بزرگ، دانش ميآموزد.
علوم بشري ناقص است و نميتواند محيط به همه چيز جهان و به همه جهانيان باشد، از زمانهاي آينده و از مردم آينده آگاهي ندارد و نميتواند اطلاع كافي داشته باشد.
تنها علم خدايي است كه از زمانهاي آينده و از مردم آينده آگاهي دارد، و شاگردان مكتب الهي ميتوانند از همه جا و همه چيز و از همه كس اطلاع حاصل كنند و راه اجرا و پياد كردن قوانين عدل را به خوبي ميدانند. براي اين مردم، انسان موجود شناخته شده خواهد بود و انسان ناشناس، نزد شاگردان مكتب حق مفهومي ندارد؛ چون همه چيز در اين مكتب شناخته شده خواهد بود.
عقل بشر در استخدام دل
عقل بشر كه بايستي راهنمايي او باشد در استخدام دلش است. دل است كه عقل را استثمار ميكند و آن را بيگار ميگيرد و به سوي برآوردن خواستهاي روانه ميسازد و عقلي كه نماينده جنبه انساني بشر است، در خدمت جنبه حيواني او به سر ميبرد.
بايستي به كمك عقل شتافت و وي را از استخدام و بيگاري نجات بخشيد دل را مطيع و منقاد عقل قرار داد تا حق به حقدار برسد. چون حق عقل فرماندهي است نه فرمانبري. مهر ايزدي و رحمت الهي اين كمك را فراهم كرده و نيكمرداني را فرستاده تا به كمك عقل بشتابند و وي را از بردگي وجانور دو پا و راست قامت، رهايي بخشند، تا كارگر شهرت و برده غضب نباشد، و انحراف به سوي چپ و راست نداشته باشد.
راه انسان را ادامه دهدو بس. راهي را كه خودش برميگزيند از راستگرايي و شهوت به دور است و از چپ گرايي و غضب بركنار.
اين جاست كه رحمت الهي حضرت مهدي را ميفرستد تا عقل بشر را ياري كند و وي را از اسارت و بردگي نجات دهد و جامعه انساني تشكيل شود و عدل جهاني برقرار گردد.
ويژگي حضرت مهدي آن است كه ظهورش با قدرت همراه است، تا بتواند قدرتهاي بزرگ ضد انساني را بكود، خواه قدرت چپ، خواه قدرت راست، خواه قدرتي كه به نام انسان تشكيل شده باشد. چون جهان در دست اين سه قدرت است؛ يكي مظهر شهوت و ديگري مظهر غضب و سومي مظهر هر دو، كه هر سه قدرت، حيواني هستند و از قدرت انساني به دور.
نظريه مهدي
انسان كامل و مقدسي كه رهبري جهان را به دست خواهد گرفت و به كمك عقل بشر خواهد شتافت و برپا دارنده عدالت ابدي و جهاني خواهد بود، در زبان دانش و معرفت «مهدي» ناميده شده است.
آيا اين نام را اسلام براي حضرتش نهاده است؟ آري.
مهدي، كسي است كه ظلم و ستم را از جهان بركند، و خاور و باختر و شرق و غرب را از عدل و داد براي هميشه آكنده سازد.
نظريه مهدي، سمبل مبارزه با ظلم و بيدادگري وبرانداختن ستمكاري از صفحه گيتي است چنانچه در گذشته ياد شد، اين نظريه از اميدهاي اصلي و اجتماعي بشر بوده و هست و در كانون نهاد هر كس، چنين اميدي موجود است، و حضرت مهدي نور اين اميد است.
همه اديان و مذاهب بشري بدان خبر داده و كسي را نام بردهاند كه او مهدي خواهد بود..
ازمياني پيغمبر در تورات از جنگي عظيم و جهاني خبر ميدهد كه دو سوم مردم زمين را نابود ميكند. سپس پادشاه عادلي آيد و جهان را اصلاح فرمايد.
زيور داود، از آمدن مصلحي نويد ميدهد كه دريا تا دريا را داد كند و جميع امتهاي جهان اطاعتش كنند.
يهودان و جهودان «عُزيز» نبي را مهدي ميدانند.
مسيحيان و ترسايان، «مسيح» را مهدي ميخوانند.
نزد گبران و زردتشتيان، «بهرام» است كه فرزند سوم زرتشت و يا «سوشنانت» كه جهان را پر از پندار نيك و گفتار نيك و كردار نيك خواهد كرد.
بودائيان و برهمائيان كه 220 فرقه گوناگون هستند، انتظار بازگشت پيشواي خود را دارند.
ايرانيان باستان، «كيخسرو» را منتظر بودند.ميگفتند روي نهان كرده و بازخواهد آمد.
ولي هيچ يك از اديان گذشته مانند اسلام، نظريه «مهدي» را محكم و استوار نساخت. نه تنها پيروان خود را به وجود مهدي مژده داد؛ پيروان مذاهب ديگر را متوجه اين نظريه نمود و آگاه ساخت كه در مذهب خودشان، اصل وجود مهدي ثابت است.
و اين يكي از حقهاي بزرگ اسلام بر جامعه بشريت است.
آري، عدل موبد از ارمغانهاي اسلام براي اجتماع بشري است.
حكومت واحد جهاني، از ارمغانهاي اسلام است.
الغاي تبعيضهاي نژادي و بيان مسافات خلق، از ارمغانها اسلام استو.
الغاي طبقات اجتماع و برتريهاي قومي و ملي، از ارمغانهاي اسلام است.
اينك بايستي به كاوش پرداخت و تا معلوممان شود كه مهدي كيست و چگونه كسي است و بايستي چگونه باشد.
ضرورت عدالت
عدالت طلبي در فطرت انسان ريشه دارد و آرمان مشترك همه انسانها و جوامع شناخته ميشود.
اگر بخواهيم از منظر اهداف مكاتب گوناگون به طبقهبندي مسائل اساسي اجتماعي بپردازيم بايد عدالت را در زمره بنياديترين نيازهاي عمومي قرار دهيم و اشتراك نظر اكثرانديشمندان در زمينه «ضرورت عدالت» را يادآور شويم البته امروزه در جهان غرب ديدگاههايي هم مطرح ميشود كه عدالت طلبي را در تعارض با تكامل اجتماعي و مانع از دست يابي به رشد و توسعه پايدار معرفي ميكنند.
بدون شك رمز جهان پذير شدن «عدالت» به تاكيد فراگير اديان الهي بر ضرورت عدالت و تلاشهاي گسترده پيامبران براي تحقق آن در طول تاريخ باز ميگردد. و در اين راستا، بشر وامدار پيامبران و موحدان است.
حضرت آيت الله خامنه اي در سخناني با اشاره به مجاهدت پيامبران در راه اهداف والاي بشري ميفرمايد:
انبيا و مناديان حق امروز زندهاند، و هدفهايي كه در بشر دنبال ميكردند، با رفتن انها نمرد و به تدريج هدفهايشان در واقعيت و جريان تاريخ تحقق يافت.
امروز ميبينيد كه در دنيا، نداي عدالت و آزادي هست و روشنفكران عالم، هدفهايي را به عنوان هدفهاي عالي اسم ميآورند كه اين همان هدفهاي انبياست، گر چه خود ندانند كه از كيست.
آموزههاي ديني و سيره معصومين مبين ضرورت انكار ناپذير عدالت است. امام علي (ع) در هنگام بيعت مردم با ايشان، دليل پذيرش خلافت را رسالت دانايان در برپايي عدالت دانسته و ميفرمايد:
فهرست مطالبعدل جاويدان 1
عقل بشر در استخدام دل 4
نظريه مهدي 5
ضرورت عدالت 6
جايگاه عدالت در اسلام 9
عدل عالمگير 11
حكومت الهي در جهان 17
دادور و دادگر و دادگستر 32
صباوت، جواني، كمال 36
انتظار فرج 38
انتظار فرج نيكوترين اعمال 43
عقيده به امام مهدي (عج) 45
تقويت روحيه انسان مومن 49
مفهوم راستين انتظار 49
تحقق ظهور، به واسطه مومنان مجاهد 50
حقيقت عدالت 51
راه عدالت 54
آثار وجود امام مهدي (عج) 55
اهميت پيروي از مرجعيت 56
خط ولايت همان خط مستقيم است 56
عدالت اسلام و ظلم اهل اين روزگار 58
ظهور حضرت مهدي(عج) و احقاق حقوق: 60
انتظار حضرت مهدي (عج)و آمادگي براي ملاقات او 61
عدالت در سايه حضرت مهدي (عج) 63
جهان در جستجوي رهايي 68
عدالت اجتماعي هدف است يا رشد و توسعه؟ 78
تلاش ما حكومت حق و عدل است 79
قسط و عدل واجبترين كارهاست 80
عدالت مطلق، ره آورد حكومت مهدوي 80
عدل مايه حيات و آباداني 82
عدالت موجب بي نيازي است 83
سرنوشت عدالت 84