موضوع : مقاله نظریات نوین بر مبحث استراتژیک
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چكيده
بيش از نيم قرن از عمر»برنامه ريزي استراتژيك« مي گذرد. دراين دوران تحولات زيادي در محيط كسب و كار و قواعد رقابت ايجاد شده است. رويكرد »استراتژي« ،امروز نيز درصدر فهرست اولويتهاي شركتها و حتي كشورها قرار دارد. آنها از اين رويكرد، مزيت رقابتي، جايگاه برتر و موفقيت را انتظار دارند. شرط اساسي تحقق اين غايتها، درك صحيح استراتژي و انتخاب رويكرد متناسب با شرايط است.
دراين مقاله تحولات رويكرد استراتژي از بدو پيــدايش تــا به امروز موردبررسي قرار مي گيرد. مقاله عمدتاً به سه روند مهم و مرتبط با يكديگر (سير تاريخي،تحولات محيطي و تكامل رويكردها) پرداخته و بر رويكردهاي نوين عصر حاضر تاكيد مي كند. در اين راستا نظريات سه متفكر متأخر حوزه استراتژي: هنري مينتزبرگ (H.MINTZBERG) ، گري هامل(G. HAMEL) و جين ليدكا (J.LIEDTKA) درخصوص استراتژي هاي خلاقانه، عزم استراتژيك، تفكر استراتژيك و همچنين رويكرد استراتژي اثربخش از نگارنده معرفي مي شود. اين نظريات مفاهيم جديدي را در ذهن ايجاد مي كند؛ مفاهيمي كه لازمه اثربخشي استراتژي در محيط امروز است.
معرفي
سابقه مفاهيم استراتژي به 340 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) باز مي گردد. قديمي ترين اثري كه در اين مورد وجود دارد نظريات ژنرال چيني سان تزو (SUN TZU) در كتاب جاودانه »هنر جنگ« است. وي در اين كتاب چگونگي استفاده از مفاهيم استراتژي براي غلبه بر دشمن را تشريح كرده است.(1) اما سرآغاز برنامه ريزي استراتژيك به فرم امروز آن، دهه 1960 است. جنگ جهاني دوم بستر اتخاذ تصميمات استراتژيك متعددي براي كشورهاي درگير بود. پس از پايان جنگ، وزارت دفاع آمريكا اين تجربيات را در قالب روش »برنامه ريزي استراتژيك« تدوين كرد و آن را در برنامه آموزش افسران ارشد خود جاي داد. اين ايده ها با بكارگيري فرماندهان برجسته نظامي در صنايع (ازجمله استخدام ژنرال مك نامارا در شركت فورد) به دنياي كسب و كار راه يافت و منشا تحولات مهمي در اين حوزه گرديد. در سال 1962 آلفردچندلر(A.D. CHANDLER) ، استاد دانشگاه هاروارد، نتيجه مطالعات خود بر روي شركتهاي بزرگ آمريكايي را منتشر و در آن فرايند تصميم گيريهاي استراتژيك مديران ارشد را تشريح كرد. چندلر در اين مقاله نشان داد كه چگونه شيوه تصميم گيري استراتژيك مي تواند به برتري در محيط كسب و كار منجر شود. سه سال بعد كنت اندروز (K. ANDREWS) استاد ديگر دانشگاه هاروارد برمبناي ايده چندلر مقاله اي منتشر كرد و طي آن ضرورت توجه سازمانها به نقاط قوت و ضعف خود را مطرح ساخت. وي به كمك همكاران خود روش تحليل SWOT را ارائه و آن را به عنوان ابزاري براي دستيابي به بهترين تطابق ممكن بين شرايط داخلي و خارجي سازمان معرفي كرد.(2) درهمان سال ايگورانسوف (I.H. ANSOFF) مديرعامل شركت لاكهيد الكترونيكز (LOCKHEED ELECTRONICS) ايده هاي چندلر را براي برنامه ريزي شركت به كار گرفت و به موفقيتهاي قابل توجهي دست يافت. اين دستاوردها نظر مديران، سازمانها و محافل آكادميك را به اين رويكرد جلب كرد. دهه 1960 و 1970 را مي توان اوج شكوفايي رويكردهاي كلاسيك استراتژي دانست. در اين دوران ابزار و متدولوژي هاي متعددي مانند تحليلBCG ، تحليل فاصله (GAP ANALYSIS) و تحليل SWOT عرضه شد. مقالات زيادي درخصوص استراتژي انتشار و اين مفاهيم به دوره هاي دانشگاهي راه يافت.
دهه 1980 با تحولات مهمي در ساختار اقتصاد جهاني آغاز شد. در اين دهه قطب اقتصادي جهان از آمريكا به آسياي شرقي بويژه ژاپن انتقال يافت و محيط كسب و كار با تغييرات سريع و پي درپي عوامل تكنولوژيك و اقتصادي روبرو شد. دراين شرايط رويكردهاي كلاسيك كه براي محيط نسبتاً پايدار طراحي شده بودند ديگر قادر به پاسخگويي نبودند و بدين جهت اثربخشي خود را ازدست دادند.اين تحول، ديدگاهها را به مفاهيم ديگري نظير توليد بدون نقص (ZERO DEFECT) مديريت كيفيت جامع (TQM) و بهبود مستمر معطوف و استراتژي را از ليست اولويت شركتهاي بزرگ خارج ساخت.
در دهه 1990 نظريه پردازان استراتژي با نظرياتي كاملاً متفاوت به ميدان بازگشتند و قبل از هر چيز رويكردهاي كلاسيك را موردسوال قرار دادند. هنري مينتزبرگ با مطرح ساختن تمايز بين فرايندهاي تحليلي (نظير آنچه در برنامه ريزي انجام مي شود) و سنتز ذهني (آنچه استراتژي ها را مي سازد) اساس »برنامه ريزي« استراتژيك را نفي كرد و اظهار داشت كه اصولاً فرايند برنامه ريزي نمي تواند استراتژي خلق كند. (3) هامل و پاراهالاد طي مقالاتي خلق پــارادايـم جـديد را به عنوان زيربناي استراتژي هاي موفقيت ساز مطرح ساختند و »استراتژيك كردن« (STRATEGIZING) سازمان را به جاي »برنامه ريزي استراتژيك« پيشنهاد كردند. اين نظريات به دليل اثربخشي در صحنه عمل و تطابق با شرايط محيطي كسب و كار موردپذيرش و استقبال محافل حرفه اي قرار گرفت، هرچند به دليل اختلاف آراء و فقدان نظريات همه پذير، توفيق چنداني در محافل آكادميك نيافت. جين ليدكا استاد دانشگاه داردن (DARDEN UNIVERSITY) را نيـــــز مي توان يكي از صاحبنظران رويكردهاي نوين استراتژي دانست. او كه در كنار فعاليتهاي آكادميك، با حضور در محافل حرفه اي و حوزه مشاوره صنعت، تجربيات
فهرست مطالبچكيده
معرفي
روند تحولات محيطي
تفكرات نوين استراتژيك
عزم استراتژيك
الگوي تفكر استراتژيك
استراتژي اثربخش
تغييرات در ”پارادايم استراتژي و مديريت“
ويژگيهاي هوشمندي استراتژيك
گامهايي براي بهبود هوشمندي استراتژيك
انواع هوشمندي استراتژيك
واسط بين منابع و كاربران هوشمندي استراتژيك
رويكردهاي نوين استراتژي
سي.كي.پراهالاد و نظريه اي نوین بر نظريه استراتژیك
منبع