موضوع : مقاله روانشناسی شخصیت زنان
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت»
دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بیشخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمیشوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریههای متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.
ماهیت شخصیت و انسان
یکی از جنبههای با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریههای شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا میشود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط میکنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ میدهند؛ بطوری که میتوانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را میتوان در جدول زیر خلاصه کرد.
شخصيت زنان از ديدگاه هاي روانشناسان مختلف
در ادوار پيش از تمدن، نه تنها زن را از جنس انسان نمىدانستند، بلكه با وى همچون يك حيوان بهره ده، برخورد مىكردند. فيلسوف معروف فرانسوى، دكتر گوستاولبون مىنويسد:
«زن را يك مخلوق پست و فرومايه خيال مىكردند كه فائده وجوديش تنها در خدمت خانه و تكثير نسل بوده است.»(1)
فيلسوف شرق، عارف بزرگ اسلامى، استاد علامه طباطبائى «قدس سره» مىنويسد:(2)
«در قبائل دور از تمدن، مانند وحشيان آفريقا واستراليا وجزائر مسكونى اقيانوسيه و اهالى بومى آمريكاى قديم و غيره، زندگى زنان نسبت به مردان، مانند زندگى چارپايان و ساير جانوران اهلى نسبت به انسان بوده است.
چنان كه انسان از روى غريزه استخدام، به خود حق مىدهد كه در چارپايان و ساير حيوانات اهلى، به هر نحو و براى هر كارى بخواهد تصرف كند، از پشم و كرك و گوشت و پوست خون و استخوان و شير و ساير منافع آنها استفاده نمايد، و آنها را براى نگهبانى و باربرى و كشاورزى و شكار واغراض بى شمار ديگر به كار گيرد، و اين جانوران بى زبان از مزاياى زندگى و آرمانهاى حياتى در خوراك ومسكن و استراحت و جفتگيرى جز آن چه را انسان راضى باشد، بهرهاى ندارند و البته انسان هم جز به چيزهايى كه براى زندگيش سودمند است و منافاتى با اغراض وى در تسخير آنها ندارد .
راضى نخواهد شد و گاهى كار به گزاف كارىها و زورگوييهاى عجيبى مىكشد كه اگر آن حيوان استخدام شده ناظر كارهاى خودش بود برايش بسى مايه شگفتى مىشد، مثلاً بى گناهى، بدون كوچكترين جرمى مورد ظلم و ستم واقع مىشود و هر چه فرياد مىكند كسى به فريادش نمىرسد، و ستمكارى بدون هيچ مانعى مشغول تعدى به ديگران مىگردد، و از طرفى يك حيوان، بدون هيچ استحقاقى در راحتترين و لذيذترين وضع زندگى خويش به سر مىبرد مانند حيوان نرى كه براى جفتگيرى آماده شده و از طرفى ديگر، حيوان باركش اسب آسياب بدون هيچ گناهى دائما رنج ببرد. حيوان بيچاره از حقوق حياتى بهرهاى ندارد جز آن چه را انسان از حقوق خودش بشمارد، و در اين صورت اگر كسى به آن تعدى كند از اينكه به مِلك مالكش تعدى نموده مورد مؤاخذه قرار مىگيرد نه از نظر اين كه به حيوان بىگناهى تعدى كرده است و همه اينها روى اين اصل است كه انسان، وجود حيوانات را تبعى و طفيلى و فرع وجود خويش مىداند.»
وى مىافزايد:
«حيات زنان هم در ميان قبائل وحشى نسبت به حيات مردان يك زندگى تبعى به شمار مىرفت واعتقادشان اين بود كه زن براى مرد خلق شده است، و به طور اجمال زن در وجود و زندگى تابع مرد بود و هيچگونه استقلالى از خود نداشت مادامى كه ازدواج نكرده بود پدر، و بعد از ازدواج شوهر، ولى مطلق او بود.
مرد مىتوانست زنش را به هر كسى بخواهد بفروشد يا ببخشد، يا او را براى فرزند آوردن و خدمت كردن، قرض بدهد و مىتوانست به هر نحوى بخواهد او را مجازات كند و حتى او را بكشد و مىتوانست رهايش كرده، به حال خود بگذارد، بميرد يا زنده بماند، و مىتوانست او را مانند گوسفندى بكشد و گوشتش را بخورد، به خصوص هنگام قحطى و ميهمانى اموال و حقوق زن هم در خريد و فروش و داد و ستد، متعلق به مرد بود.بر زن لازم بود كه هر امرى را پدر يا شوهرش مىكند اطاعت نمايد ودر هيچ كارى استقلال نداشته باشد، و تمام امور خانه دارى و بچه دارى و كليه احتياجات زندگى مرد را متحمل شود، بايد از كارها سختترين آنها را مانند باربرى و گلكارى و غيره انجام بدهد، و از صناعات و حرفهها پستترين آنها را پيشه نمايد كار به جايى رسيده بود كه زن مىبايست پس از وضع حمل، بلافاصله پىِ وظائف خدمتكارى مىرفت و مرد چند روز به جاى او مانند بيمارى بر بستر مىخوابيد و خود را مداوا مىكرد اينهاكليات حقوق و ظايف زن بود وعلاوه بر اينها، هر طايفهاى از اين طوايف وحشى، به حسب اختلاف مناطق و محيطهاى زندگى، آداب و رسوم مخصوصى نيز داشتند كه مىتوان آنها را از كتابهايى كه در اين موضوع نوشته شده، به دست آورد» .
در تمدن چين
فهرست مطالبدیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت»
ماهیت شخصیت و انسان
شخصيت زنان از ديدگاه هاي روانشناسان مختلف
شخصيت زنان با خصيصه هاي فردي از ديدگاه هارون
منبع