موضوع : نقش کارآفرینی در اشتغال زنان فارغ التحصیل دانشگاهی
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چكيده
عصر حاضر مقارن با عصر كارآفريني است كه مفهوم آن از ديرباز در ادبيات و متون اقتصادي شناخته شده است اما چالشهاي فراروي اشتغال زنان در جوامع توسعه يافته و در حال توسعه از يك سو ، نابرابري در دسترسي به برخي از دورههاي تحصيلات تكميلي از سوي ديگر و عدم امكان بروز اثربخشي و تواناييهاي زنان دانشآموخته آموزش عالي در نهايت ، راهكار كارآفريني را پيش روي دستاندركاران اين بخش نهاده است. چرا كه كارآفرينان انقلابي را برانگيختهاند كه اقتصاد جهاني را تغيير داده است زيرا پيدايش كسب و كار جديد به اقتصاد بازار ، شور و نشاط ميبخشد و فرصتهاي شغلي جديدي را مهيا مينمايد. كنار گذاشتن بخش وسيعي از نيروي فعال جامعه از بسياري از مشاغل ، به معني هدر دادن منابع انساني بوده و از جمله پيامدهاي ديگر آن افزايش انعطاف ناپذيري بازار و كاهش توان اقتصادي براي تعديل تغييرات است. ترويج كارآفريني به عنوان يك راهكار مناسب براي حل اين مشكل برگزيده شده است ، گرچه ايجاد اشتغال، يكي از تبعات كارآفريني است.
از طرف ديگر، امروزه ميزان مشاركت و اشتغال، يكي از شاخصهاي نوسازي اقتصاد ملي و اقتصادي محسوب شده و ميزان و نحوه مشاركت اقشار مختلف در فعاليتهاي اقتصادي يكي از عوامل و شاخصههاي توسعه است. با اينكه ضرورت و الزام اقتصادي اشتغال و مشاركت زنان در فعاليتهاي اقتصادي، همواره در تاريخ پيشرفت و توسعه جوامع مختلف بشري مطرح بوده است ، لكن هنوز در بسياري از كشورها ميان زنان و مردان تعادل مطلوب و قابل قبولي در اين زمينه و در فعاليتهاي مختلف ايجاد نشده است. تغييراتي كه در ساخت اقتصادي جامعه ايجاد شده موجب گرديده است كه فرصتهاي شغلي افزايش و دامنه فعاليتها گسترش يابد. اين تغييرات باعث شده است تا زنان از محدوده خانه خارج شوند، جذب نظام شغلي جامعه گردند و در تغيير كار سنتي حاكم بر جامعه نيز تغييراتي ايجاد كنند. بدين ترتيب تغيير كاري كه بر اساس جنس بود و كارها را بر اساس طبيعت زنانه و مردانه بودن تقسيم مينمود تغيير كرد و از قالب سنتي بودن خود بيرون آمد.
در اين مقاله ضمن بررسي مفاهيم اصلي كارآفريني و اشتغال زنان به تنگناها و موانع ايجاد كارآفريني و اشتغال در بين زنان دانشآموخته آموزش عالي پرداخته و در نهايت راهكارهايي ارائه شده است.
كلمات كليدي: كارآفريني، اشتغال، زنان، آموزش عالي
مقدمه
در گذشتهاي نه چندان دور، بحث درآمدزايي در آموزش عالي جدالانگيز و حتي گاهي دون شأن آموزش عالي تلقي ميشد، اما شرايطي كه امروزه دانشگاهها در آن قرار دارند، گوياي واقعيتهاي ديگري است كه با افزايش روزافزون هزينهها، هجوم گسترده داوطلبان ورود به دانشگاهها، افزايش هزينههاي حفظ و ارتقاي آموزش عالي، محدوديت شديد منابع مالي و ...، مديران دانشگاهي را به طور جدي به انديشه يافتن راههاي نو براي كسب منابع مالي مكفي و پايدار رهنمون ميسازد (حسن مرادي، 1383، ص 492)
امروزه رشد يا اهميت كارآفريني جهت ايجاد فرصتهاي جديد اقتصادي و توسعه شغلي براي افراد جامعه در كشورهاي مختلف مورد توجه و استقبال بسيار زياد سازمانهاي دولتي و غير دولتي قرار گرفته است كه از عمدهترين دلايل آن ازدياد روزافزون جمعيت و مشكل بيكاري است.
شرايط اقتصادي، اجتماعي، صنعتي و فرهنگي امروز كشور به گونه اي است كه حل مشكلات و تنگناها، الگوها و راهحلهاي جديد و متفاوتي را ميطلبد. تركيب جمعيت جوان كشور و مشكل اشتغال بانوان تحصيلكرده، ضرورت ايجاد فرصتهاي شغلي و نيز روند كاهش درآمدهاي نفتي از عوامل عمدهاي هستند كه باعث شده سياستگزاران و تصميمسازان كلان كشور به منبع درآمد ديگري به غير از نفت انديشه كنند و آن منبع جز فكرهاي نو و خلاقيتهاي گروه كارآفرينان چيز ديگري نميتواند باشد. (يزدان بخش، 1381 ص 31)
آنچه كه در شيوههاي حمايتي مورد نظر ميباشد افزايش مشاركت زنان و توانمنديهاي ايشان در راستاي تبديل شخص به كارآفرين است. بديهي است كه افزايش مشاركت زنان با معناي حضور آنان در تمام مراحل توسعه است. براي اين منظور شناسايي مشكلات، بررسي نيازها، برنامهريزي، مديريت، اجرا و ارزشيابي ، ضرورياتي اجتناب ناپذيرمي باشند. به هر حال، امروزه با توجه به نقش و تأثير عمده زنان در امر فعاليتهاي اقتصادي و توليدي، ضرورت تواناسازي آنان به لحاظ لزوم مشاركت فعال در توسعه اقتصادي و امر توليد، بيش از پيش اهميت يافته است. از اين رو ميتوان ادعا نمود كه تمامي انديشمندان و متفكران برنامهريزي و توسعه اقتصادي در اين مبحث كه زنان نيز بايد مانند مردان به نيروهاي توانا تبديل شوند، اتفاق نظر دارند و آنچه موجب بروز برخي تمايزات ميان نظرات و عقايد دانشمندان ميشود، چگونگي تجهيز ، توانمندسازي و اولويتبندي عوامل لازم جهت توانا ساختن زنان ميباشد.
توجه به آماري چند در سطح جهان كه توسط يونسكو منتشر شده است تصوير واضحتري از وضعيت زنان را ترسيم ميكند: 1- 70 درصد فقيران و 64 درصد بيسوادان جهان را زنان تشكيل ميدهند. 2- تنها 33 درصد زنان در قياس با مردان به آموزش عالي راه مييابند. 3- سهم زنان در اشتغال، به خصوص در كشورهاي در حال توسعه، در قياس با مردان تنها 5 درصد است. 4- توليد ناخالص ملي در صورتي كه كار بدون دستمزد زنان به عنوان يك عامل رسمي توليد مدنظر قرار گيرد افزايش فوقالعادهاي خواهد داشت. 5- زنان در قياس با مردان در مراحل بيشمار زندگي شغلي و حرفهاي با اختلاف دستمزد فاحشي روبرو هستند. متوسط مزد زنان در بخش كشاورزي سه چهارم مردان است و بيكاري بين زنان به مراتب بيشتر از مردان است. 6- در كشورهاي در حال توسعه، زنان كمتر از يك هفتم مشاغل مديريتي را اشغال كردهاند. 7- ميزان مشاركت زنان در نيروي كار طي 20 سال اخير تنها چهار درصد افزايش يافته است (فراهاني، 1380، ص 13)
از طرف ديگر، اگر گسترش زمينهها و ارتقاي سطوح مشاركت زنان با تفويض اختيارات با آنان توأم نباشد، نميتوان ادعا كرد كه پروژه تواناسازي زنان با موفقيت پيش ميرود و يا انتظار داشت كه فواصل جنسيتي موجود در جامعه برطرف شود. توازن قدرت بين زنان و مردان يك جامعه به نحوي كه هيچكدام از آنها فرمانرواي ديگري نباشد و هر دو به نحو برابر به منابع و منافع آن دسترسي داشته باشند، يكي از شاخصهاي توسعه نيافتگي است. (وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، 1382
كارآفريني
ويژگيهايي كه موجب ميگردد يك فرد كارآفرين شود ارثي نيست بلكه اكتسابي است. بنابراين پرورش اين ويژگيها در افراد مختلف لازم است. برخي از افراد در محيطهايي پرورش مييابند كه زمينه براي تحريك انگيزهها و پرورش ويژگيهاي آنان فراهم است، مطالعات نشان داده است در صورتي كه اين افراد كسب و كاري را شروع نمايند، اغلب با موفقيت همراه خواهد بود اما بيشتر مردم در چنين محيطهايي قرار ندارند، لذا ايجاد انگيزش و پرورش ويژگيها از طريق برنامههاي آموزشي براي آنان لازم است. اين ويژگيها شامل مواردي همچون آموزش تفكر خلاق، بالا بردن ريسك پذيري، بالا بردن قدرت تحمل ابهام، ايجاد اعتماد به نفس، فرصتشناسي، دادن اطلاعات آموزشي نسبت به خصوصيات رواني از قبيل مركز كنترل ميباشد. (وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، 1382)
به طور كلي ويژگيهايي كه با كارآفريني مرتبط هستند و آن را از خوداشتغالي و ساير فعاليتهاي توليد درآمد جدا ميسازند، عبارتند از : مالكيت و كنترل، تصميمگيري، انتخاب و گزينش، خطرپذيري، نوآوري و حل مسأله، فرصتيابي، انگيزش و فرصت براي رشد و توسعه (ماهلر[1]، 1998، ص 580) . از ديگر خصوصيات شخص كار آفرين غبارتند از : 1_ كارآفرينان معمولاً ريسك را در دستور كار خود قرار ميدهند و از خطر پذيري هراسي ندارند، 2- خلاق و نوآور هستند ، 3- عزم و اراده قوي دارند و نشدنيها را شدني ميكنند، 4_ استقلال طلبي بالايي دارند و همواره دوست دارند براي خودشان كار كنند و به همين دليل هم منشاء خدمات مؤثري ميشوند و 5- ثروت طلب نيستند اما پول را نشانه موفقيت ميدانند (يزدان بخش،1380، ص31). پس در كارآفريني با گروهي نسبتاً متمايز از افراد مواجهيم كه تواماً خلاق و مديرند و اينها كارهايي انجام ميدهند كه ديگران نميتوانند و به عبارت ديگر كارآفريني تركيبي خاص و بديع از خلاقيت و مديريت است پس عاقلانه نيست كه ميدان كارآفريني را براي نسل جوان باز نكنيم، زيرا در صورت بيتوجهي به توسعه كارآفريني، خود جوانان شخصأ حركت كرده و راه را البته با مشكلات و چالشهاي بيشتر باز خواهند كرد. امروزه در جامعه ما (حداقل در ميان سياستگزاران و برنامهريزان ) ضرورت پرداختن به كارآفريني حس شده است (يزدان بخش، 1380، ص 32) . كارآفرين در واقع مانند يك رهبر اركستر وظيفه دارد كه مهارتها و تواناييهاي مختلف را در كنار هم جمع نمايد و برنامهاي تدوين شده ارائه دهد. همانطور كه صدا بايد دلنشين باشد، طرح نهايي كارآفرين نيز بايد زيبا باشد. (وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، 1382) . علاوه بر اين مهمترين پيامدهاي كارآفريني را ميتوان ايجاد و تقسيم ثروت، اشتغال، رقابت سالم و حذف انحصارات، افزايش بهرهوري و پويايي در عرصه اقتصاد و ايجاد و انتقال تكنولوژي دانست (وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، 1382).
چنانچه گفته شد كارآفرينان طيف متنوعي را شامل ميشوند. اين موضوع موجب شده صاحبنظران و محققين كارآفريني ويژگيهاي مختلفي براي كارآفرينان ذكر كنند كه در زير به مهمترين آنها اشاره ميشود:
- نوآوري (Innovation)
- خلاقيت (Creativity)
- مخاطرهپذيري (Risk bearing)
- اعتماد به نفس (Self-Confidence)
- دانش فني (Technical Knowledge)
- استقلال (Independence)
- هدفگرا (Goal-Oriented)
- مركز كنترل داخلي (Locus of Control Internal)
- عكسالعمل مثبت نسبت به مشكلات و موانع (Reaction to set back positive)
- توانايي به ايجاد ارتباطات (Communication Ability)
- توفيق طلبي (Need for Achievement)
- تمايل به مسؤوليتپذيري (For Responsibility Desire)
(وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، 1382)
فهرست مطالبچكيده 1
مقدمه 2
كارآفريني 5
تعريف كارآفريني 8
زنان كارآفرين 10
اثرات اجتماعي و اقتصادي كارآفريني: 13
اشتغال زنان 23
منابع و مواخذ: 31