موضوع : بررسی جرم از دیدگاه حقوق و قانون مجازات اسلامی
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
« مطالعه و بررسى جرم دزدى از ديدگاه از ديدگاه فقه، حقوق و قانون مجازات اسلامى»
مقدمه
سرقت از جمله جرائمى است كه سابقه ديرينه در زندگى انسان دارد و مىتوان گفتپيشينه آن از هنگام شروع زندگى جمعى و تحقق مفهوم مالكيت بوده و همواره موردتقبيح و مجازات بوده است. از ديرباز كه كاروان زندگى بشر در مسير نظم و قانونقرار گرفته، سرقت در زمره رفتار ناپسند و ممنوع قرار داشته است. به دليلسهولت نسبى ارتكاب سرقت در مقايسه با جرائمى چون كلاهبردارى و محسوس بودن سودبه دست آمده از آن، بخش فراوانى ازجرائم ارتكابى دركشورهاى مختلف به آن اختصاصدارد. امروزه در بيشتر كشورهاى جهان به دليل تنوع و گستردگى سرقت، جازاتهاىمتفاوتى نيز براى هر يك در نظر گرفته شده است، مانند: سرقتساده، سرقت توام باآزار، سرقت از منازل مسكونى، سرقت در شب، سرقت از بانكها و صرافيها و سرقت ازمغازهها.
در قوانين كيفرى ايران، از هنگام تصويب قانون مجازات عمومى مصوب 1352 تا زمانتصويب قانون مجازات اسلامى مصوب 1375، مقررات مربوط به سرقت، دچار دگرگونىهاىفراوانى شده است و به دنبال تغييرات پديد آمده، پرسشها و ابهاماتى دربارهتعريف سرقت و مقررات آن و ربودن مال غير و تفاوت آن با سرقت بوجود آمده است.
نوشته حاضر، ضمن بررسى مواد مربوط به سرقت و ربودن مال غير و تعريف هر يك ازآنها، تلاش كرده است تا با بيان تفاوت بين سرقت و ربودن مال غير، موارد ابهامرا برطرف نموده و پرسشها را پاسخ دهد.
گفتار يكم: سير تحول قانونگذارى سرقت در قوانين ايران
با تصويب قانون مجازات عمومى مصوب 1304، در قوانين كيفرى ايران، بدون اينكهجرم سرقت تعريف شود، براى آن مجازات تعيين شد.
همچنين در ماده 222 قانونمجازات عمومى مصوب 1352 كه عينا همان ماده قانونى، قانون مجازات عمومى مصوب1304 است، بدون اشاره به تعريف سرقت مقرر داشته بود:
هرگاه سرقت جامع شرائط مقرره در شرع نبوده ولى مقرون به تمام پنجشرط ذيل باشد،جزاى مرتكب، حبس دائم است.
پس از انقلاب اسلامى با دگرگونى در ساختار سياسى كشور، برخى قوانين نيز دچارتحول گرديد. از آن دسته مىتوان قانون مجازات عمومى را نام برد كه با تصويبقانون حدود و قصاص، جايگزين قانون مذكور گرديد. از جمله مقرراتى كه در قانونحدود و قصاص تغيير يافته، مقررات درباره جرم سرقت است كه طى مواد 212 تا 218قانون ياد شده، مورد حكم قرار گرفته بود.
ماده 212 قانون حدود و قصاص چنين نگاشته شده بود:
سرقت عبارت است از اينكه انسان مال ديگرى را بطور پنهانى بربايد.
مطابق ماده 215 همان قانون، سرقت در صورتى موجب حد مىشد كه شرايطى را داشتهباشد، از جمله بايستى سرقت به صورت مخفيانه انجام مىگرفت. مقايسه ماده 212 كه به تعريف سرقت پرداخته و در آن قيد به طور پنهانى آمده بود، با ماده 215 كهشرائط سرقت موجب حد را ذكر كرده و از آن جمله شرط مخفيانه بودن سرقت را مطرحكرده بود، اين پرسش را برمىانگيخت كه آيا قيد به طور پنهانى در تعريف سرقت، ازجمله اركان تشكيل دهنده جرم سرقت است، آنگونه كه در ماده 212 ذكر شده بود ويا در زمره شرايط سرقت موجب حد به شمار مىرود، آنگونه كه در ماده 215 آمدهبود؟پارهاى از نويسندگان حقوق كيفرى بر اين عقيده بوده و هستند كه قيد به طورپنهانى در تعريف سرقت از جمله شرايط سرقتحدى است و نمىتوان آن را در رديفاركان تشكيل دهنده سرقت محسوب نمود.«1»
با توجه به پرسش فوق و ابهامى كه در تعريف سرقت با مقايسه ماده 215 قانونحدود و قصاص وجود داشت، قانونگذار در سال 1370 با تصويب قانون مجازات اسلامى،كه بايستى به طور آزمايشى تا پنجسال اجرا مىشد تغييراتى را در برخى موادقانون حدودو قصاص بوجود آورد.از آن جمله مىتوان تغيير شكلى اندك را در تعريفسرقت نام برد.
انونگذار در ماده 197 قانون مجازات اسلامى مصوب 1370 چنينمقرر داشت:
سرقت عبارت است از: ربودن مال ديگرى به طور پنهانى.
همانگونه كه ملاحظه مىشود، قانونگذار قيد به طور پنهانى را در تعريف سرقتحفظكرده است، ولى در ماده 198 همان قانون كه بيانگر شرائط سرقت موجب حد است، قيدمخفيانه را از زمره شرائط حذف نموده است و با اين عمل، اين نظريه را كهمخفيانه بودن از جمله شرائط سرقت موجب حداست، رد كرده و عملا بيان داشته كهقيد به طور پنهانى بايستى در رديف اركان تشكيل دهنده سرقتشمرده شود. با اينحال برخى از نويسندگان حقوق كيفرى بر اين عقيدهاند كه عمل قانونگذار دربارهحفظ قيد به طور پنهانى درتعريف سرقت، درست نيست و بايستى قيد مذكور در زمرهشرايط سرقت موجب حد ذكر گردد. از اين رو يكى از اهداف نوشته حاضر از يك سوبررسى اين مساله است كه اركان تشكيل دهنده جرم سرقت چيست و آيا بايستى درتعريف آن قيد به طور پنهانى را اخذ نمود يا خير؟
از سوى ديگر با توجه به تعريف قانونگذار از سرقت، به دست مىآيد كه سرقت لزومامخفيانه است و بايستى پنهانى انجام پذيرد، در نتيجه دزديهايى كه بگونه آشكارو علنى واقع مىشوند زير عنوان سرقتشمرده نمىشوند. بدين جهت اين پرسش تداعىمىكندكه تكليف دزديهايى مانند كيفزنى كه علنا و آشكارا صورت مىپذيرد چيست وتحت چه عنوانى مرتكبين آن مجازات مىشوند؟
پس از سپرى شدن دوره پنجساله آزمايشى قانون مجازات اسلامى مصوب 1370 و آشكارشدن برخى نقاط ضعف و پرسشها درباره قانون مذكور، قانونگذار مجددا در سال 1375پارهاى از تغييرات و اصلاحات را در برخى موارد آن، بويژه درباره مقررات سرقتبوجود آورد و فصل جديدى را، كه سابقا وجود نداشت، زير عنوان سرقت و ربودن مالغير گشود و طى مواد 651 تا 667 انواع گوناگون سرقت و ربودن مال غير را بهضميمه خريد و فروش، تحصيل و اختفاى اموال مسروقه و همينطور تكرار در جرم سرقترا مورد حكم قرار داد.
نكته قابل توجه در قانون مجازات اسلامى مصوب 1375، طرح عنوان ربودن مال غيردر كنار عنوان سرقت است.
مطالعه و مقايسه مواد ياد شده در قانون مجازات اسلامى مصوب 1375 كه در فصلبيستويكم آن ذكر شده، ممكن استشبهاتى را به وجود آورد. به عنوان مثال در ماده665 قانون ياد شده، چنين آمده است:
هر كس مال ديگرى را بر بايد و عمل او مشمول عنوان سرقت نباشد، به حبس از ششماهتا يكسال محكوم خواهد شد و اگر در نتيجه اين كار صدمهاى به مجنىءعليه وارد شدهباشد، به مجازات آن نيز محكوم خواهد شد.
پرسش اين است كه چگونه ممكن است كسى مال ديگرى را بربايد ولى عمل وى مشمولعنوان سرقت نشود؟
از سوى ديگر قانونگذار در ماده 657 همان قانون مقرر مىدارد:
هر كس مرتكب ربودن مال ديگرى از طريق كيفزنى، جيببرى و امثال آن شود، به حبساز يك تا پنجسال و تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد.
پرسش ديگر اين است كه با توجه به ماده فوق، آيا قانونگذار در ماده 66 كه عيناآن را ذكر نموديم دچار تكرار و دوبارهگويى شده و يا اينكه امر ديگرى را مدنظردارد؟ از آنجا كه تعريف جرم سرقت و مقررات راجع به آن، به ويژه مقررات جديد، برگرفتهاز مباحث فقهى است، نوشته حاضر، نخست به تجزيه و تحليل جرم سرقت از ديدگاهفقه پرداخته و سپس به پاسخ پرسشهاى ياد شده مىپردازد.
گفتار دوم: تجزيه و تحليل جرم سرقت
1-2 سرقت در لغت واژه سرقت در كتابهاى لغت به معناى گرفتن شىء در پنهان است و در معناى آنمفهوم خفا و پنهان اخذ شده است.«2» از اين رو به طور كلى يكى از معانى آن پوشيدهو مخفى شدن است و«سرق» به معناى«خفى» آمده است.«3» استراق سمع يعنى مخفيانهگوشدادن.«4» در قرآن كريم نيز چنين آمده است:
« الا من استرق السمع فا تبعه شهاب مبين.»«5»
ابن منظور در تعريف سارق چنين مىگويد:
السارق عندالعرب من جاء مستترا الى حرز فاخذ منه ما ليس له.
سارق نزد عرب، كسى است كه به طور پنهانى به سوى حرز مىآيد و چيزى را كه ازخودش نيست بر مىدارد.«6»
با توجه به مطالب فوق به دست مىآيد كه سرقت از ديدگاه اهللغت، داراى سه ركن ويا به عبارتى چهار ركن است:
1- برداشتن شىء
2- از آن ديگرى بودن
3- پنهانى بودن
4- منقول بودن ، اين ركن ملازم با مفهوم برداشتن است زيرا شئ غيرمنقول قابلبرداشتن نيست، لذا ذكر مستقل آن ضرورتى ندارد.«7»
منطقا چنانچه يكى از اركان ياد شده مفقود شود، مفهوم سرقت تحقق پيدا نمىكند. لذا اگر مال منقول نباشد و يا اگر منقول بود، برداشتن آن پنهانى نباشد و يااگر پنهانى بود، از ديگرى نباشد، عمل انجام شده سرقت نخواهد بود.
2-2 مقايسه سرقت و مفاهيم مشابه همانگونه كه ملاحظه گرديد در مفهوم لغوى سرقت قيودى اخذ شده است، از جملهپنهانى بودن و گفته شد چنانچه يكى از قيود آن مثلا پنهانى بودن مفقود شود،عنوان سرقت به آن منطبق نخواهد شد و تحت عنوان ديگرى از آن نام برده مىشود كهدر كتابهاى لغت و نوشتههاى فقهى به آن اشاره شده است و در اينجا نيز اشارهمىشود.
1-2-2 استلاب يا اختطاف چنانچه مال پنهان ربوده نشود، صورتهاى گوناگونى دارد كه در كتابهاى لغت ونوشتههاى فقهى به آن اشاره شده است، از آن جمله مىتوان استلاب را نام برد. استلاب از ريشه سلب و به معناى گرفتن شىء با قهر و غلبه است.«8» طريحى مستلب رااينگونه تعريف مىكند:
والمستلب هو الذى ياخذه جهرا و يهرب; مستلب كسى است كه به طور آشكار مال رامىگيرد و فرار مىكند.«9»
به عنوان مثال كسى كه دسته اسكناس را با زور از چنگ صاحبش خارج كرده و فرارمىكنند، طبق اين تفسير مستلب ناميده مىشود.
مرحوم مقدس اردبيلى(ره) در اينباره مىگويد:
والمستلب قيل: هو الذى يسلب المال من القدام; مستلب كسى است كه مال را از پيشرو مىربايد.«10»
مرحوم صاحب جواهر نيز مىفرمايد:
منظور از استلاب، نهب مال و فرار كردن است.«11»
فهرست مطالببررسی جرم از ديدگاه حقوق و قانون مجازات اسلامی 2
« مطالعه و بررسى جرم دزدى از ديدگاه از ديدگاه فقه، حقوق و قانون مجازات اسلامى» 2
مقدمه 2
گفتار يكم: سير تحول قانونگذارى سرقت در قوانين ايران 2
گفتار دوم: تجزيه و تحليل جرم سرقت 5
مرحوم مقدس اردبيلى(ره) در اينباره مىگويد: 7
قال امير المومنين(ع): 8
عن ابى عبدالله(ع) قال: 8
با اين حال برخى از فقهاآن را چنين تعريف كردهاند: 11
سرقت عبارت است از: ربودن متقلبانه مال منقول متعلق به ديگرى. 16
اخذ المال بدون رضاء المالك. 19
گرفتن مال بدون رضايت مالك آن. 19
گفتار سوم: تجزيه و تحليل جرم دزدى 19
گفتار چهارم: تجزيه و تحليل ماده 665 قانون مجازات اسلامى ماده ياد شده مقرر مىدارد: 22
مرحوم محقق حلى(ره) در اين باره مىفرمايد: 25
پی نوشت فصل اول: 26
«بررسى سرقت در ابعاد مختلف » 30
تعريف بزهكارى 30
عوامل مؤثر در ايجاد بزه و بزهكارى 31
ريشهها و علل بزهكارى 32
روشهاى پيشگيرى و درمان بزهكارى 33
پيشنهادهاى عملى : 34
سرقت از ديدگاه جرم شناسان 35
انگيزه ارتكاب جرم در سرقتبه شرح زير است : 35
سرقت از ديدگاه قرآن و روايات 38
خبر صحيح حلبىاز امامصادقعليه السلام: 38
روايت ابى بصير از امام باقرعليه السلام: 38
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: 39
عوامل مؤثر در سرقت و نحوه پيشگيرى از آن 40
روشهاى اصلاح و درمان دزدى و سرقت اطفال بزهكار 41
عكس العمل والدين نسبتبه سرقت اطفال 44
نتیجه گیری : 45
پىنوشت فصل دوم : 46
منابع : 48