موضوع : مقاله اهدا اعضا پس از اجرای قصاص و حدود از دیدگاه فقه، حقوق و پزشکی
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
پیشگفتار
پيوند اعضا تقريباً در همه كشورهاي اسلامي انجام مي شود. اين پيوندها عموماً شامل اهداي كليه از سوي نزديكان زنده بيمار است، اما اهدا اعضا از جسد هم رو به افزايش است. تأييد معاد جسماني توسط قرآن باعث مشخص شدن بسياري تصميم گيري هاي مذهبي و اخلاقي در مورد اجساد شده است. مثله كردن و نيز سوزاندن جسد به شدت نکوهش شده است. با اين حال، كالبدشكافي، گرچه در كشورهاي مسلمان غيرمعمول است، تحت شرايط خاصي براي مثال هنگام احتمال وقوع جنايت مجاز دانسته مي شود. به طرز مشابهي، بسياري از عالمان مسلمان، پيوند عضو از جسد را مجاز شمرده اند.
به هر ترتیب، یکی از مسایل رایج در دنیای متمدن و پیشرفته امروزی، مسئله پیوند عضو از یک انسان به انسان دیگر است. در گذشته به خاطر پیشرفت نکردن علم پزشکی این مسئله مطرح نبوده است اما امروزه پیوند قلب از یک جسد یا یک انسان مرده به انسان دیگر امری عادی است. پیوند کلیه، قرنیه، ریه، پوست و ... از پیوندهای رایج است؛ بنابراین به طورکلی میتوان گفت: پیوند اعضا در سه حالت ممکن است اتفاق بیفتد:
1- پیوند عضوی از اعضای حیوان به انسان
2- پیوند عضوی از اعضای انسان زنده به انسان دیگر
3- پیوند عضوی از اعضای انسان مرده به انسان دیگر
مسئله پیوند عضو علاوه بر این که یکی از مسائل قابل بررسی و تحلیل در عالم پزشکی است در عالم فقه و حقوق هم مسئلهای بسیار مهم و درخور توجه است.
این مساله خصوصاً در فقه مسئله با حساسیت زیادی مطرح گردیده است و از آنجا که این عمل به تمامیت جسمانی افراد مرتبط است و دراحکام وظیفه شرع مقدس به انسان و تمامیت جسمانی او به عنوان خلیفهالله اهمیت ویژه داده میشود.
بنابراین اولین سؤال ی که در فقه با آن مواجه هستیم این است که عمل پیوند عضو، عملی مشروع است یا نامشروع؟
اگر جواب این باشد که پیوند عضو نامشروع است با سؤال ات بعدی مواجه نیستیم؛ اما اگر جواب مثبت باشد و عمل پیوند عضو را مشروع بدانیم، در مقابل سؤال های زیادی قرار میگیریم. در فقه، فقهای جدید در این خصوص اختلافنظر دارند. عدهای به استناد این که پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر موجب اضرار به نفس انسان اهداکننده عضو و اذلال نفس او میشود، این کار را مجاز نمیدانند و در مورد پیوند عضو از انسان مرده به انسان دیگر به دلیل این که موجب مثله شدن میت میشود و پیامبر این کار را منع کردهاند و همچنین موجب ارتکاب جرم و جنایت بر میت و تأخیر در دفن میت میشود، این نوع پیوند عضو را حرام میدانند.
در مقابل آن دسته از فقهایی که با پیوند عضو مخالف هستند عدهای دیگر از فقها قائل به مشروعیت پیوند عضو هستند. چه پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر باشد و چه پیوند عضو از یک انسان مرده به انسان زنده دیگر.
البته اگر پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان دیگر صورت گیرد باید اهدای عضو به نحوی باشد یا عضو اهدا شده از اعضایی باشد که بهرغم اهدای آن اهداکننده بتواند بدون آن عضو زندگی کند. این دسته از فقها به استناد قواعد فقهی مانند: قاعده اهم و مهم و احکام ثانویه راهحلهایی برای مشروعیت پیوند عضو یافتهاند.
در مورد پیوند عضو از جسد، عدهای از فقها حتی جسد انسان فوت شده را در اختیار ولی امر مسلمین میدانند و معتقدند هر اقدامی که پس از وصیت میت و اذن او جایز باشد انجامش به دستور ولی امر مسلمین و حاکم اسلامی به اعتبار ولایتی که بر مسلمانان دارد جایز است.
آن چه که در حال حاضر مشهود است این است که پیوند عضو از یک انسان زنده به انسان زنده دیگر امری مرسوم و عده زیادی از فقها با آن موافق هستند و در مورد انسانی که وصیت میکند که اعضای بدن او را پیوند بزنند باز این مسئله امری است رایج و فقهای زیادی در مشروعیت آن تردید ندارند.
در هر صورت مساله اهدای اعضا، یکی از مسائل روز جهان محسوب می شود. امروزه در سراسر جهان كمبود شديد اعضاي زنده بدن جهت پيوند زدن به افراد محتاج پيوند وجود دارد و اين امر حتي شامل پيشرفتهترين كشورهاي جهان از نظر علمي و فرهنگي هم ميشود. دولت آمريكا گزارش ميدهد كه روزانه 74 نفر يك عضو پيوندي دريافت ميكنند. اگر چه همه روزه 18 نفر ديگر بخاطر كمبود اعضا و انتظار براي پيوندي كه انجام نمي شود، ميميرند.
اگر چه پيوند اعضا، يك زندگي تازه را براي آن هايي كه عضوي از بدن خود را به هر علت از دست دادهاند، سبب مي شود، ولي باعث بوجود آمدن هزاران مساله پزشکی، اخلاقی و دینی در سرتاسر جهان شده است؛ اما در هر صورت، تمام سوالات مربوط به اعضاي پيوندي، 3 بعد اخلاقي دارد كه بايد روشن شود: احترام به شخص اهداكننده، شخص گيرنده و اجتماع و وجدان عمومی به معناي عام کلمه.
در خصوص پیوند و اهدای اعضا در کشور ما نیز کم بحث نشده است؛ اما ما در این پژوهش قصد داریم عمده بحث خود را بر روی شناسایی و تحلیل ظرفیت های حقوقی و پژشکی اهدای اعضای بدن پس از اجرای مجازات قصاص و حدود متمرکز نماییم.
مبحث اول - تبیین موضوع
به طور کلی، پیوند اعضای بدن به سه صورت قابل تصور است:
صورت نخست: پیوند عضو از انسان زنده به بیماری که نجاتش واجب است؛ مثل اهدای یک کلیه به بیماری که هر دو کلیه اش از کار افتاده است؛ زیرا تجربه های پزشکی فراوان، امکان زندگی با یک کلیه را به اثبات رسانده است. این حالت هم از دیدگاه فقهی و هم از نظر اخلاق پزشکی جایزاست.
صورت دوم: پیوند اعضای اصلی که حیات انسان به آن وابسته است و اهدا کننده آن را به دام مرگ می کشد مانند اهدای قلب، کبد، ریه ها و… .
که در این صورت بدون هیچ گونه مناقشه و بحثی هم از دیدگاه شرع و هم از نظر اخلاق پزشکی، ممنوع و غیرقابل قبول است.
صورت سوم: پیوند عضو از انسان مرده به زنده قبل از مرگ آن عضو که این خود دو صورت دارد: پس از سقوط حیات ناگهانی از انسان (مانند مرگ بر اثر سکته قلبی و مرگ مغزی) و یا پس از مرگ بر اثر مجازات (اجرای حد و قصاص در کیفر اسلامی) .
موضوع بحث ما موقعیت دوم از صورت سوم و پرداختن به سوالات و ابهامات مربوط به آن می باشد.
مبحث دوم - تحلیل ادله فقهی امکان اهدای اعضا پس از قصاص و اجرای حد
به طور کلی نظریات در این خصوص را می توان به دو دسته نظریات مخالفان و موافقان این عمل تقسیم کرد:
گفتار اول - استدلال مخالفان
قائلان به حرمت معتقدند که تصرف در اعضا به نحو جدا سازی آن ها از بدن ولو با وجود اذن و وصیت اعطا کننده عضو و یا اولیای آنان جایز نیست. ادله اصلی آنان در این رابطه عموماً شامل موارد زیر می باشد:
1. مخالفان پیوند اعضا معتقدند برداشت عضو از بدن فرد زنده، مسلماً باعث وارد آمدن نقص و ضرر به جسم اعطا کننده عضو می شود و هرچند حیاتی ندارد ولی به تمامیت و حیثیت وی لطمه می زند در حالی که بر اساس حکم عقل برداشتن عضو از بدن فرد میت مصداق اضرار به نفس و تمامیت و حیثیت وی است لذا ارتکاب آن حرام خواهد بود.
2. از جمله ادله حرمت جدا کردن عضو پیوندی از بدن، استناد به حکم حرمت مثله کردن است و استدلال شده که قطع عضو از بدن به ویژه اگر چندین عضو هم باشد، همانند مثله کردن است و رضایت صاحب عضو یا اولیای او و همچنین قصد پیوند و معالجه از قطع عضو، موجب خروج آن از عنوان مثله و یا نبود تحقق مثله نمی شود و صرف تغییر شکل دادن و ناقص العضو کردن فرد به وسیله قطع و جدا سازی عضو یا اعضای وی مثله است و این در حالی است که حکم شرعی مثله حتی در مورد بدن و جسد کفار حربی، حرمت است.
3. یکی دیگر از ادله مخالفان این است که اعمالی نظیر قطع عضو پیوندی باعث تغییر در خلقت خداوند می شود و بر این اساس استدلال نموده اند که چون تغییر خلقت پروردگار مورد خواست و امر شیطان است لذا این امر عملی شیطانی و مبغوض خداوند و حرام می باشد.
4. قطع اعضای بدن مسلمان چه در حال حیات و چه پس از مرگ باعث هتک حرمت و ذلت و خواری او می شود و این کار حرام است و در آیات و روایات بر احترام به فرد زنده و میت و نبود جواز هتک و تذلیل آن ها تأکید شده است.
فهرست مطالبفهرست مطالب
مقدمه 1
چکیده: 3
مبحث اول - تبیین موضوع 3
مبحث دوم - تحلیل ادله فقهی امکان اهدای اعضا پس از قصاص و اجرای حد 4
گفتار اول - استدلال مخالفان 4
گفتار دوم - دلایل موافقان 5
گفتار سوم - اهمیت حفظ جان مومن در اسلام 6
گفتار چهارم - ولایت بر تمامیت جسمانی 7
گفتار پنجم - جواز وصیت به اهدای اعضا 8
مبحث سوم - پیوند و اهدای عضو قطع شده پس از اجراى حد و قصاص 9
گفتار اول - نظریات فقها 9
گفتار دوم - امکان پیوند عضو پس از حد یا قصاص 10
مبحث چهارم - جواز فروش اعضا پس از اجرای قصاص و حدود 11
گفتار اول - تحلیل فقه اجتماعی 11
گفتار دوم - تحلیل حقوقی 12
مبحث پنجم - بررسی ظرفیت های حقوقی 15
مبحث ششم - نظریات جدید در اهدای اعضا پس از قصاص و حدود 16
گفتار اول - برداشتن عضو محكوم به اعدام 16
گفتار دوم - تخفيف در نوع مجازات به شرط واگذارى عضو 17
گفتار سوم - واگذار نمودن عضو براى پيوند به جاى تعزير 17
گفتار چهارم - اهداى عضو در برابر عفو از قصاص 17
گفتار پنجم - حكم به قطع و اهداى عضو براى تخفيف مجازات 17
جمع بندی و نتیجه گیری 17
اجازه برای برداشتن عضو شخص قصاص شده 19