موضوع : تحلیل پنج داستان کوتاه از چهار نویسنده معاصر ایران
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
نوع عشق: بچه ها از سر و کله هم بالا می رفتند و ت حیاط دنبال هم می کردند، می ریختند و می پاشیدند و سر به سر من می گذاشتند و می خواستند بفهمند تو بقچه من چیه اونا هم مثل بزرگتراشون می خواستند از بقچه من سردربیارن. خواهر رخشنده تو ایوان می نشست و قاه قاه می خندید و موهای وز کردشو پشت گوش می گذاشت. با بچه ها هم صدا می شد و می گفت: خانوم بزرگ تو بقچه چی داری؟ اگه خوردنیه بده بخوریم!» و من می گفتم: «به خدا خوردنی نیس. خوردنی تو بقچه من چکار می کند؟»
چارراهی بود شبیه میدونچه، گود و تاریک که همیشه او جا می نشستم. کمتر کسی از اون طرفا رد می شد و گدائیش زیاد برکت نداشت و من واسه ثوابش این کارو می کردم.
موقعیت اجتماعی زن: اول حضرت معصومه را زیارت کردم و بعد بیرون در بزرگ حرک، چارزانو نشستم و صورتمو پوشوندم و دستمو دراز کردم طرف اونایی که بریا زیارت اومدند.
نتیجه عشق: بقچمو باز کردم. اون نون خشکارو ریختم جلوی شمایل و بعد خلعتمو درآوردم و نشانشون دادم.
فهرست مطلبداستان گدا 3
داستان ماهی و جفتش 7
داستان گاو 11
داستان گرگ 15
داستان مهمان ناخوانده 19