این فایل با فرمت Word بوده و قابل ویرایش است همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : جزوه مدیریت مالی
این جزوه در مورد مدیریت مالی در 50 صفحه و در قالب ورد و شامل مدیریت مالی،جزوه مدیریت مالی،مدیریت مالی 1،مدیریت مالی 2،مدیریت،مدیریت ریسک،مدیریت مخاطره،اوراق بهادار،سرمایه مالی،بودجه بندی سرمایه ای در مدیریت،مخاطره و بازده وهزینه سرمایهای در مدیریت مالی،هزینه سرمایهای و بازار پول و سرمایه در مدیریت مالی،اوراق بهادار قابل تبدیل،مديريت سرمايه در گردش در مدیریت مالی،و ... می باشد.
مدیریت مالی : شرح وظایف مدیر مالی بطور استاندارد در کتابهای مدیریت مالی با شرح وظایف مدیر مالی در بخش خصوصی متفاوت است وحتی از شرکت به شرکت هم این تفاوت چشمگیر است . در بیشتر شرکتهای خصوصی مدیرمالی وظایف یک رئیس حسابداری مالی رو دارد ونیز بحث کنترل حسابها و مالیات و بیمه ومحاسبه وپرداخت حقوق. این وظایف بر گرفته از کتاب مدیریت مالی است اما مطمئن باشید که شما برای تشریح شرح وظایف مدیر مالی در بخش خصوصی باید به تفکرات مدیریت آن شرکت از مالی وانتظارات آنان مراجعه کنید:
-تامین مالی وسرمایه گذاری -حسابداری وکنترل -پیش بینی و طرح ریزی بلند مدت -قیمت گذاری محصولات
-سایر وظایف:سیاستهای اعتباری و وصول مطالبات.بیمه نامه ها.طرح ریزی مزایا به منظور ایجاد انگیزه بهتر در کارکنان
چنانچه ملاحظه میفرمائید فقط بخش حسابداری و کنترل در ایران بعنوان وظیفه مدیر مالی شناخته شده و مابقی وظایف توسط مدیریت عامل یا سایر رده ها انجام میشود.
هدف مديريت مالي: هدف اصلي مديريت مالي، بکارگيري مهارتهائي است که با استفاده از آن مهارتها هدف اصلي بنگاههاي اقتصادي، كه همانا حداكثر كردن ثروت صاحبان بنگاه است، محقق گردد.
هدف اصلي بنگاههاي اقتصادي: برخي افراد هدف اصلي بنگاههاي اقتصادي را حداکثر کردن سود مي دانند. اما اين ديدگاه به دلايل زير اشكال دارد:
كلمه سود داراي تعاريف مختلفي است.سودي كه در حسابداري تعريف مي شود، ارزش زماني پول را در نظر نمي گيرد.كيفيت فعاليت را در نظر نمي گيرد و همچنين ساير اهداف واحدهاي تجاري از جمله اهداف اجتماعي را در بر نمي گيرد.
هدف اصلي يك واحد تجاري را مي توان حد اكثر كردن ارزش بنگاه در بلندمدت دانست. اين هدف را مي توان به شکل حداکثر کردن ثروت بيان نمود. با اين ديدگاه، بجاي تمرکز مستقيم بر روي سود، ارزش جاري بنگاه مورد تاکيد قرار مي گيرد. طبيعتا بين ارزش فعلي بنگاه و ارزش آن در بلند مدت ارتباط وجود دارد. اگر پيش بيني شود که ارزش آينده بنگاه بالاست، ارزش جاري آن نيز بالا خواهد بود زيرا در مديريت مالي ارزش هر دارائي سرمايه اي برابر ارزش فعلي وجوهي است كه آن دارائي نصيب صاحبش خواهد كرد.بنا براين هدف اصلي مديريت مالي حداکثر کردن ثروت صاحبان سهام است.
وظايف مدير مالي: مديران مالي در راستاي هدف اصلي مديريت مالي، آن هدف را به هدفهاي آني تر و سهل الوصول تر ترجمه مي كنند. بر اين اساس وظايف مديران مالي از دو ديدگاه قابل بررسي است: الف) وظايف مدير مالي از ديدگاه نقدينگي و سود آوري. ب) وظايف مدير مالي از ديدگاه آنچه که بايد اداره گردد.
وظايف مدير مالي از بعد نقدينگي شامل موارد زير است:
۱ – پيش بيني جريان نقدي ۲- تامين منابع مالي ۳- اداره جريان منابع مالي داخلي.
وظايف مدير مالي از بعد سودآوري شامل موارد زير است: ۱- کنترل هزينه ۲- قيمت گذاري
مخارج سرمایه ای چیست؟ مخارجی که موجب افزایش ظرفیت یا کارایی و یا عمر مفید یک دارایی میشوند، اصطلاحاً مخارج سرمایه ای نام دارند. زمانی که واحدهای تجاری خرج تحصیل دارایی ثابتی را متحمل میشوند، باید تصمیمگیری کنند که این خرج را در بدهکار یک حساب دارایی ثبت نمایند و یا در بدهکار یک حساب هزینه. برای مثال تعمیر موتور یک تاکسی اگر موجب افزایش عمر مفید یا افزایش کارایی آن شود، مخارج سرمایهای است. تعمیری که سبب ایجاد این گونه مخارج میشود، اصطلاحاً تعمیر اساسی نامیده میشود. مبلغی که بابت مخارج سرمایهای صرف میشود، در بدهکار یک حساب دارایی ثبت میشود. برای انجام یک تعمیر اساسی در مورد یک تاکسی، باید حساب وسیله نقلیه را بدهکار کرد.
در این رابطه منظور از خرج، خرید نقدی و یا نسیه کالا و یا خدماتی است که به نوعی به دارایی مرتبط میشود. تعویض شیشه جلوی یک اتومبیل تا توسعه و گسترش ساختمانهای یک فروشگاه زنجیرهای مثالهایی از این گونه مخارج هستند. فرق بین مخارج سرمایهای و جاری اغلب جای بحث دارد. آیا این خرج عمر مفید دارایی را افزایش میدهد و یا اینکه فقط دارایی را در سطح مطلوب نگهداری میکند؟
در زمانی که در مورد بدهکار کردن یک حساب دارایی یا یک حساب هزینه شک و تردید وجود دارد، به دو دلیل باید مخارج را در حساب هزینه ثبت نمود. اول این که این گونه مخارج معمولاً ناچیز هستند و واحدهای تجاری برای خود سقفی را تعیین میکنند و مخارج کمتر را در حساب هزینه ثبت میکنند. دوم این که از نقطه نظر مالیاتی به نفع واحدهای تجاری است که این گونه مخارج را در حساب هزینه ثبت نمایند. زیرا هزینه بلافاصله سود را کاهش داده و در نتیجه کاهش فوری مالیات را در سال جاری موجب خواهد شد. در عوض مخارج سرمایهای کاهنده یکباره مالیات دوره نمیباشد.
مخارج سرمایه ای به زبان ساده : مخارج سرمایه ای که به صورت مخفف با CAPEX نشان داده میشود، وجوهی است که صرف خرید یا تجهیز داراییهای ثابت مانند ماشینآلات و ساختمان میگردد. این مخارج اغلب صرف اجرای پروژهها و سرمایهگذاریهای جدید شرکت میشود. خالص مخارج سرمایه ای برابر است با وجهی که صرف خرید داراییهای ثابت میشود منهای وجهی که از فروش داراییهای ثابت به دست میآید. اگر در یک شرکت فروش داراییهای ثابت بیش از خرید خرید آن باشد، خالص مخارج سرمایهای منفی میگردد.
هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای از جمله مخارجی هستند که در صورت سود و زیان گزارش میشوند. شرکتها برای اهداف مالیاتی خود، هزینههای عملیاتی را ترجیح میدهند، اما در رابطه با اینکه چه هزینههایی را میتوانند در این قسمت گزارش کنند، اختیار زیادی ندارند. به طور مثال، مخارج سرمایهای معمولاً هزینه مربوط به داراییهای ثابت را نیز شامل میشود اما هزینههای عملیاتی معمولاً شامل هزینههای مانند مالیات، حقوق و دستمزد و تبلیغات هستند. در ترازنامه مخارج سرمایهای و عملیاتی میتوانند به سرمایه تبدیل شوند، اما شرکتها بیشتر مایل به مستهلک کردن مخارج سرمایهای هستند. هزینههای عملیاتی از درآمد کم میشوند (مانند بهای تمام شده کالای فروش رفته یا هزینهی تحقیق و توسعه) و در نهایت سود عملیاتی حاصل میشود. مخارج سرمایهای ناشی از سود عملیاتی هستند.
مخارج سرمایهای : زمانی که شرکتها با امید بهبود عملیات آتی در مخارج سرمایهای سرمایهگذاری میکنند، انتظار مخارج سرمایهای دارند و بودجهای به این نوع هزینهها (به روز رسانی یا دارائیهای ثابت از جمله کارخانه، ماشین آلات یا اموال دیگر) اختصاص میدهند. یکی دیگر از ویژگیهای تعیینکننده هزینه سرمایهای طول عمر است؛ اگر اثر هزینهها بیش ازیک سال مالی برای شرکت سودآور باشند هزینههای سرمایهای هستند. برخی از نمونههای اقلام غیر فیزیکی هزینههای سرمایهای عبارتند از حق اختراع ثبت شده یا داراییهایی که ارزش آنها طی طول عمر مفیدشان مستهلک می شود، اما استثنائایی در صنایع و بخشهای حقیقی وجود دارد.
می توان هزینه سرمایهای را وثیقه یا وام تأمین مالی خارجی کرد. شرکتها با استفاده از انتشار اوراق قرضه، وام یا دیگر ابزارهای بدهی تلاش دارند تا مخارج سرمایهای خود را افزایش دهند. سهامدارانی که سود سهام دریافت میکنند به مبلغ هزینه سرمایهای توجه ویژهای دارند و به دنبال شرکتهایی هستند که در عین پرداخت سود سهام به دنبال افزایش سودهای آتی نیز باشند.
هزینههای عملیاتی : هزینههای عملیاتی، بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه فروش، هزینههای عمومی و اداری و تحقیق و توسعه هستند. این هزینهها از طریق فعالیتهای عادی شرکت به وجود میآیند. یکی از اهداف شرکتها حداکثر کردن بهرهوری در مقابل میزان هزینههای عملیاتی است. در این مسیر هزینه عملیاتی معیار اصلی نشاندهنده بهرهوری شرکت در طول زمان است.
مخارج سرمایهای شامل دستمزد، هزینههای صدور پروانه، تعمیرات جزئی، هزینههای اداری، هزینههای سفر و توزیع، کمیسیون لیزینگ، مواد اولیه، بیمه و مالیات اموال است.
اگر تجهیزات بهجای اینکه خریداری شوند، اجاره شوند جزء هزینههای عملیاتی محسوب میشوند. این یکی از دلایلی است که در صورت سود و زیان هزینههای عملیاتی به هزینههای سرمایهای ترجیح داده میشوند، زیرا کاهش هزینههای عملیاتی بسیار آسانتر از کاهش هزینههای سرمایهای است. بااینحال عکس این حالت نیز هم ممکن است درمواردی صدق کند. اگر یک شرکت تجاری به دنبال افزایش ارزش دفتری باشد، در این مورد ممکن است کسورات به حداقل برسد و درنتیجه ارزش داراییهای گزارش شده در ترازنامه حداکثر میشود.
با عضویت در مدیراینفو می توانید به بیش از 500 مقاله و ویدیو آموزشی و کاربردی به صورت طبقه بندی شده و به رایگان دسترسی داشته باشید.زمانی که واحدهای تجاری خرج تحصیل دارایی ثابتی را متحمل می شوند باید تصمیم گیری کنند که این خرج را در بدهکار یک حساب دارایی ثبت نمایند و یا در بدهکار یک حساب هزینه.در این رابطه منظور از خرج، خرید نقدی یا نسیه کالا و یا خدماتی است که به نوعی به دارایی مرتبط می شود. تعویض شیشه جلوی یک اتومبیل تا توسعه و گسترش ساختمانهای واحد تجاری مثالهایی از این گونه مخارج هستند.
مخارجی که موجب افزایش ظرفیت یا کارآیی و یا عمر مفید یک دارایی می شوند، اصطلاحآ مخارج سرمایه ای نام دارند. برای مثال تعمیر موتور یک اتومبیل اگر موجب افزایش عمر مفید آن شود یکی از مخارج سرمایه ای است. تعمیری که سبب ایجاد اینگونه مخارج می شود، اصطلاحآ تعمیر اساسی نامیده می شود. مبلغی که بابت مخارج سرمایه ای صرف می شود، در بدهکار یک حساب دارایی ثبت می شود. برای انجام یک تعمیر اساسی در مورد یک اتومبیل، باید حساب وسایل نقلیه را بدهکار کرد.
دسته دیگری از مخارج وجود دارند که بر ظرفیت و کارآیی دارایی نمی افزایند. مخارجی که فقط باعث می شوند دارایی در شرایط عادی باقی بماند و یا مخارجی که موجب ترمیم دارایی جهت انجام مطلوب وظایف می شود، مخارج جاری (مخارج درآمدی) نامیده می شود، زیرا بهای تمام شده این مخارج به مقابله درآمد در دوره جاری می رود. برای مثال در این مورد می توان از مخارج رنگ زدن اتومبیل، تعمیر گلگیر، و تعویض لاستیک نام برد. چنین مخارجی را در یک حساب هزینه ثبت می کنند. برای تعمیرات غیر اساسی اتومبیل ما هزینه تعمیرات را بدهکار می کنیم.
هزینه های مرتبط با داراییهای نامشهود و داراییهای منابع طبیعی را نیز باید به عنوان مخارج سرمایه ای و یا به عنوان مخارج جاری شناسایی نمود. برای مثال مبلغ پرداختی به دولت جهت دریافت جواز استخراج معدن آهک یکی از مخارج سرمایه ای به شمار می رود. مخارج صورت گرفته در زمان فروش نظیر کارمزد پرداختی به دلال، یکی از مخارج جاری است و باید در یک حساب هزینه بدهکار شود. فرق بین مخارج سرمایه ای و جاری اغلب نقل مجالس می باشد. آیا این خرج عمر مفید دارایی را افزایش می دهد و یا اینکه فقط دارایی را در سطح مطلوب نگهداری می کند؟ در زمانی که در مورد بدهکار کردن یک حساب دارایی یا یک حساب هزینه شک و تردید وجود دارد به دو دلیل باید مخارج را در حساب هزینه ثبت نمود. اول اینکه اینگونه مخارج معمولآ ناچیز هستند و واحدهای تجاری برای خود سقفی را تعیین می کنند و مخارج کمتر از آن را در حساب هزینه ثبت می کنند. دوم اینکه از نقطه نظر مالیاتی به نفع واحدهای تجاری است که اینگونه مخارج را در حساب هزینه ثبت نمایند. زیرا هزینه بلافاصله سود را کاهش داده و در نتیجه کاهش فوری مالیات را در سال جاری موجب خواهد شد. در عوض مخارج سرمایه ای کاهنده بلافاصله مالیات نمی باشند.
ثبت مخارج سرمایه ای به عنوان مخارج جاری و برعکس، سبب ایجاد اشتباهاتی در صورتهای مالی خواهد شد. فرض کنید که یک شرکت تعمیر اساسی تجهیزات را اشتباهآ به عنوان هزینه ثبت می کند. همانطور که می دانید تعمیر اساسی یکی از مخارج سرمایه است و باید در بدهکار یک حساب دارایی ثبت شود. این اشتباه حسابداری موجب می شود که هزینه ها بیشتر از میزان واقعی و در نتیجه سود ویژه کمتر از میزان واقعی گزارش شود. اما همین اشتباه دو تاثیر دیگر هم در ترازنامه دارد و باعث می شود که هم حساب تجهیزات و هم حساب سرمایه شرکا (حقوق صاحبان سهام) کمتر از میزان واقعی گزارش شوند. حال اگر یک تعمیر غیر اساسی به عنوان مخارج سرمایه ای در نظر گرفته شود، نتایج معکوس خواهند بود، یعنی در صورت سود و زیان هزینه ها و سود ویژه بیشتر از میزان واقعی گزارش خواهند شد، همچنین در ترازنامه نیز حساب تجهیزات و سرمایه شرکا (حقوق صاحبان سهام) بیشتر از میزان واقعی گزارش خواهند شد. مفهوم هزينه سرمايه بر اين فرض مبتنى است که هدف يک شرکت عبارت است از به حداکثر رسانيدن ثروت سهامداران.
ارائه تعريفى از هزينه سرمايه : هر شرکتى داراى ريسک و بازده مخصوص به خود است (البته مقصود شرکتى است که هدف آن تحصيل سود باشد). هريک از گروههاى سرمايهگذار، مثلاً دارندگان اوراق قرضه، سهام ممتاز و سهام عادي، خواهان ميزانى از نرخ بازدهى هستند که در خور ريسک مربوط به آن باشد. هزينه سرمايه عبارت است از حداقل نرخ بازدهى که شرکت بايد بهدست آورد تا بازده موردنظر سرمايهگذاران در شرکت تأمين شود.
کاربرد مفوم هزينه سرمايه : شايد بتوان مهمترين کاربرد مفهوم هزينه سرمايه را به طريق زير بيان کرد: اگر نرخ بازده سرمايهگذارى يک شرکت از هزينه سرمايه آن بيشتر باشد و اگر بدون بالا رفتن درجه ريسک اين ميزان بازده افزايش يابد، ثروت سهامدارن افزايش خواهد يافت. دليلى که در اينخصوص اقامه مىشود اين است که اگر نرخ بازده شرکت از هزينه سرمايه آن بيشتر شود، دارندگان اوراق قرضه و سهام ممتاز به نرخ بازده ثابت موردنظر خواهد رسيد، باقيمانده نرخ بازده در اختيار صاحبان سهام عادى قرار خواهد گرفت که از نرخ بازده مورد توقع آنان بيشتر خواهد بود.
فهرست مطالب
مدیریت مالی 5
هدف مديريت مالي: 6
هدف اصلي بنگاههاي اقتصادي: 6
وظايف مدير مالي: 6
روشهای تحلیل گری قیمت سهام در بورس اوراق بهادارو مخاطره بازده در بورس 7
تجزیه و تحلیل شرکت 9
نتیجه گیری : 12
مسیر و برنامه¬ای برای سرمایه گذاری و تجارت در بازارهای مالی 13
اندازه گیری مخاطره 14
مخاطره مجموعه دارایی و پراكنده سازی یا متنوع ساختن داراییها 14
مخاطره و نرخ بازده مجموعه داراییها 15
بتا به عنوان معیار اندازه گیری مخاطره 15
خط بازار سهام 16
ریسک: 17
اندازه گیری ریسک: 17
تئوری مطلوبیت و ریسک گریزی: 17
مقایسه دو طرح از نظر ریسک و بازده: 18
ریسک گریزی: 18
انواع ریسک: 19
ریسک سیستماتیک: 19
ریسک غیرسیستماتیک: 19
رابطه ریسک و بازده: 20
مجموعه سرمایه گذاری (Portfolio): 20
ریسک مجموعه سرمایه گذاری: 21
ضریب همبستگی: 21
تعیین پرتفولیو کارا 22
هزینه سرمایهای 22
انواع هزینهها 22
سرمایه چیست؟ 23
چرا سرمایه مهم است؟ 23
هزینه سرمایه چیست؟ 23
بازگشت سرمایه چیست؟ 24
هزینه سرمایه چه اجزایی دارد؟ 24
هزینه سرمایه سهام چندین جزء دارد: 24
میانگین هزینه سرمایه شرکت 25
جمعبندی 25
هزینه های سرمایه ای 25
مخارج سرمایه ای چیست؟ 29
مخارج سرمایه ای به زبان ساده 30
مخارج سرمایهای 31
هزینههای عملیاتی 31
ارائه تعريفى از هزينه سرمايه 34
تعریف بازار پول و بازار سرمایه 35
فرق بازار سرمایه و بازار پول چیست ؟ 36
کارکردهای بازار مالی 37
تعیین قیمت وجوه و سرمایه 38
انتشار و تحلیل اطلاعات 38
تسهیل دادوستدها 39
توزیع خطر و مدیریت ریسک 39
طبقه بندی بازارهای مالی 39
بازار دست اول 40
بازار دست دوم 40
بازار پول 41
بازار سرمایه 41
ابزارهای بازار پول 42
پذیرش بانکی 42
اوراق تجاری 43
گواهی سپرده 43
بازار پول چیست؟ 43
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول 43
اوراق تجاری 44
اسناد خزانه 44
ذیرش بانکی: 44
گواهی سپرده: 45
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه 46
بازارسرمایه 47
ابزارهای بازار سرمایه 47
سهام ممتاز و عادی چیست؟ 48
نهادهای بازار پول 50
منابع 50