موضوع : اکراه و اجبار در حقوق جزای ایران
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
چکیده:
اکراه در لغت به معنای کسی را به زور و ستم بکاری واداشتن است و در اصطلاح به وادار کردن کسی به انجام کاری که به آن مایل نیست میگویند. اکراه از نظر کیفری عبارت است از فشار معنوی غیر قابل تحمل و نامشروع به شخص و وادار نمودن او به انجام یا ترک فعلی که از نظر قانون جزا جرم بحساب میآید. مشروط به اینکه این وادار کردن با تهدید جانی یا عرضی یا مالی مهم از جانب اکراه کننده توأم باشد. در اکراه شخص مکره فاقد رضا و طیب نفس است. از همین جا تفاوت بین اکراه و اجبار مادی آشکار میشود:
در اجبار مادی شخص مرتکب در وضعیت عدم امکان مطلق قرار دارد و فاقد اختیار و رضا میباشد در حالی که در اکراه مرتکب واجد قصد اما فاقد رضا است و میتواند خود را با اجرای قانون هماهنگ سازد و از ارتکاب جرم به هر قیمتی اجتناب کند. بنابر این اکراه شونده با اختیار و آزادانه و با داشتن حق انتخاب لیکن بدون رضای واقعی آگاهانه تصمیم به ارتکاب جرم میگیرد. علمای حقوقی اجبار را به دو نوع مادی و معنوی تقسیم نمودهاند که هریک از این دو نوع نیز به نوبهی خود یا ناشی از علل بیرونی هستند و یا ناشی از شخص مرتکب و علل درونی،به اجبار معنوی که ناشی از علل بیرونی است اکراه گویند. هرچند عدهای از حقوق دانان تفاوت بین اجبار و جنون را صوری دانسته و نهایت تفاوت آنها را در میزان آگاهی و درجه آن میداننداما برخی دیگر در بیان تفاوت آن دو اجبار را موقعیتی میدانند که موجب زوال اراده آزاد شخص مجبور در زمان ارتکاب جرم میگردد. بنابراین اجبار موجب سلب اختیار تصمیمگیری و از بین رفتن قصد و اراده است در حالیکه در جنون اصلا قدرت تمییز و تشخیص حسن و قبح مختل میشود.
واژگان کلیدی: اکراه، اضطرار، حقوق جزای ایران.
مقدمه:
درجوامع بشری همراه با پیشرفت انسانها وحرکت آنها به سوی آسایش و رفاه ، حکومت ها و مراجع قانونگذاری نیز سعی نموده اند با ایجاد قوانین منظم و منسجم نیازهای انسانی را پاسخگو باشند و درجامعه ایجاد نظم و امنیت کنند. آنان با کسانی که نظم عمومی را به مخاطره اندازند برخورد مناسب و متناسب می نمایند و مجازات را برای اینگونه متهمان در نظر می گیرند. در قوانین جمهوری اسلامی ایران در ماده 2 قانون مجازات اسلامی درتعریف جرم آمده است: هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم است. پس مجرم کسی است که فعل یا ترک فعلی را که قانونگذار منع نموده انجام می دهد و مستحق مجازات است. و قانونگذار میزان و نوع مجازات وی را مشخص می کند. در یک تقسیم بندی جرایم به جرایم مدنی و کیفری تقسیم می شوند. جرایم مدنی جرایمی هستندکه درآنها من غیرحق زیانی به دیگری وارد می گردد و وارد کننده زیان ملتزم به جبران خسارت و ضررمی باشد. اما درجرایم کیفری، فرد فعل یا ترک فعلی را انجام می دهدکه ممکن است به کسی خسارت نیز وارد نکند اما قانونگذار برای صیانت و حفاظت از جامعه مجازات را برای وی در نظر می گیرد. حال مجازاتی که دراینگونه جرم ها در نظرگرفته می شود باید قبل از ایجاد جرم توسط قانونگذار تعیین شده باشد. مجازات ها بیشتر برای تنبیه و تنبه مجرم درنظرگرفته می شوند و تلاشی است برای جلوگیری از تکرار جرم درجامعه. برای آنکه بتوان متهم را مجرم دانست باید عناصری را درفعل ارتکابی وی به اثبات رساند. این عناصر به عناصر مشترک و عناصر خاص هر جرم تقسیم می شوند. برای عناصر مشترک عوامل مادی و قانونی را بررسی می کنند و برای عناصر خاص باید براساس قانون برای هرجرم پیش روند. ( گلدوزیان، 1385، ص 248)
بیان مسئله:
چه شرایطی برای تحقق اکراه محقق می شود؟
چه دلایل و مستنداتی برای اکراه وجو دارد و آیا تأثیری بر مکره می گذارد؟
اکراه و اضطرار چه جایگاهی در قوانین و حقوق جزای ایران دارد؟
مفهوم اجبار و اکراه:
یکی از شروط تکلیف، اختیار است. یعنی،کسی را می توان به حفظ و احترام جان و مال و عرض و ناموس دیگران مکلف ساخت که مختار باشد. اختیاردر لغت به معنی آزادی عمل و قدرت برانجام دادن کار به ارادۀ خویش آمده است. حال اگر ارتکاب جرم خواستۀ فاعل نباشد و ارادۀ او بر ارتکاب فعل مذکور استقرار نیافته باشد جرم را نمی توان به حساب وی گذاشت،زیرا فاعل جرم مجبور بوده است. دراجبار فشاری برفرد وارد می گردد که برای وی قابل تحمل نیست و تحت این فشار وادار به انجام فعلی می گردد که نمی خواهد. اجبار از ماده جبر است و عبارت است از اینکه کسی دیگری را وادارکنند بدون اختیار مبادرت به انجام عمل یا ترک عملی نماید. اجبار به دوشکل ایجاد می گردد1- اجبار مادی که روی جسم فرد تاثیر می گذارد و2- اجبار معنوی یا روحی یا روانی که همان اکراه است و اراده مرتکب را تحت نفوذ خود در می آورد. مبنای هر دو اجبار ممکن است خارجی یا درونی باشد. بنابراین می توان اکراه را درجه و مرتبه ای از اجبار دانست. ( افراسیابی، 1377، ص 139)
اکراه از ریشۀ کره (به فتح و ضم اول) است. دراصل کَره با کُره تفاوت دارد که در کتاب لسان العرب آمده است: کُره یعنی آنچه نفس تو ازآن کراهت دارد و کَره یعنی آنچه که دیگری تو را برآن وادار می کند اما خود اکراه ازباب افعال و از مصادر متعدی به معنای واداشتن شخصی به انجام کاری که برای وی ناخوشایند است، می باشد. البته این اجبار و واداشتن باید همراه با جبر و قهر باشد.
پس اکراه یعنی وادارکردن شخص دیگر بر عمل یا ترک عملی که از انجام آن کراهت دارد به شرط آنکه این وادارکردن با تهدید جانی یا عرضی یا مالی مهم از جانب اکراه کننده توأم باشد. همانگونه که گفته شد اکراه درجه ای از اجبار است با این تفاوت که در اجبار فرد مجبور فاقد قصد ارتکاب جرم است ولی فرد مکره دارای قصد می باشد اما رضایت واقعی وکامل برای انجام جرم را ندارد. دراکراه اراده و خواست مکره محدود می گردد و این محدودیت به خاطر فشار و تهدید موجود که قابل تحمل نمی باشد است. همچنین توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که در اکراه منشأ و مظهر تهدید عامل یا عوامل خارجی است. در اکراه فرد مکره برای رهایی خود از خطری که از سوی اکراه کننده متوجه او شده است و به منظور ممانعت از عملی شدن تهدیدات ناچار به انجام عملی است که در شرایط عادی انجام نمی داد. می توان بیان داشت که اکراه، فعل اکراه کننده است.
فهرست مطالبچکیده: 1
واژگان کلیدی: 1
مقدمه: 2
بیان مسئله: 2
مفهوم اجبار و اکراه: 3
اثر تهدید بر مکره : 4
ترس ناشی از تهدید و تأثر روانی مکره: 4
شرایط تحقق اکراه : 5
1- اکراه ملجی یا تام: 5
2- اکراه ناقص یا غیرملجی: 6
دلایل و مستندات اکراه: 7
مفهوم اضطرار: 8
مقایسه اکراه و اضطرار: 11
تفاوت های موجود بین اکراه و اضطرار: 12
جایگاه اکراه و اضطرا در قوانین: 12
حکم اکراه در قوانین موضوعه: 13
حکم اضطرار در قوانین موضوعه: 16
نتیجه گیری: 17
منابع و مآخذ: 18