موضوع : عقد ضمان
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
مقدمه
بی گمان، قانون مدنی ایران در نظام حقوقی این مرز و بوم از امتیاز و اتقان چشمگیری برخوردار است، بگونهای كه از بدو تصویب آن تاكنون به ندرت دستخوش تغییرات و تحولات قانونگذاری واقع شده است، و البته این امر معلول عوامل گوناگونی است كه مهمترین آنها، انطباق این قانون با اعتقادات جامعه و فرهنگ حاكم بر آن میباشد. چرا كه نویسندگان قانون مدنی، در تدوین این مجموعه، به غیر از قوانین اروپایی مانند فرانسه و سویس تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر مقررات فقهی و آراء فقهای شیعه بودهاند تا جائی كه بسیاری از عبارات این قانون برگردان لفظ به لفظ عبارات فقهای امامیه است، به ویژه آنكه به موجب اصل 11 متمم قانون اساسی سال 1325 ق (1285 ش، 1907 م) تصویب قوانین مخالف شرع اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی ممنوع اعلام شده بود. از اینرو تلاش و سعی نویسندگان این قانون بر این بوده است كه هنگامی از مفاهیم حقوق خارجی بهره گرفته شود كه این مفاهیم با مقررات حقوق امامیه سازگار و قابل انطباق باشد. ولی متأسفانه این تلاش در همه زمینهها موفق نبوده و ورود برخی مقررات حقوق خارجی در پیكره قانون مدنی باعث نوعی ناهمگونی و احیانا تعارض میان برخی مواد شده است.به هر حال یكی از مسایلی كه در این قانون آمده است مبحث ضمان درك است كه نویسندگان این قانون آن را در شمار تعهدات ناشی از عقد بیع صحیح شمردهاند (ماده 362 ق.م) كه در این مورد از حقوق مدنی فرانسه پیروی شده است ولی از سوی دیگر در وضع قوانین مربوط به ضمان درك (مواد 393 - 390 ق.م) از مقررات فقه امامیه در خصوص مقررات مربوط به فروش مال غیر (معاملات فضولی) و خیار تبعض صفقه و غصب تبعیت شده كه این امر باعث نوعی تعارض در برخی مواد مربوط به ضمان درك (م 391 ق.م) با برخی از مواد بیع فضولی (مواد 264 ـ 247 ق.م) شده است.از اینرو اگر پیشنهاد حذف مقررات ناظر به ضمان درك مطرح گردد سخنی به گزاف گفته نشده است زیرا قانون مدنی را از داشتن تناقض در مبنای حقوقی در مورد فروش مال غیر، حفظ گردیده است به ویژه آنكه با داشتن سایر مقررات راجع به فروش مال غیر، از قوانین ناظر به ضمان درك بی نیاز خواهد بود.
عقد ضمان
ضمان در فقه و قانون مدنی به دو تعبیر استعمال شده است یکی به معنای عقد ضمان و آن عبارت است از اینکه شخصی ،مالی را که بر ذمه دیگری می باشد به عهده گیرد و دیگری به معنای مسئولیت مدنی .البته در فقه نیز ضمان به دو تعبیر مصطلح گردیده ،یکی ضمان بالمعنی الاعم که عبارتست از عقد ضمان ،عقد کفالت و عقدحواله و دیگری ضمان بالمعنی الاخص است که منحصراً مربوط به عقد ضمان است .
عقد ضمان ،یکی از انواع عقود اسلامی است که در مقایسه با سایر عقود بیشتر و پیشتر مبتلابه جامعه بوده و هست .دراین راستا فقها و حقوقدانان مشهور به فحص و بررسی درمتن و ماهیت آن و حتی به حواشی آن نیز اهتمام ورزیده اند و از دیگر سو ،به علت اختلافی بودن ماهیت این عقد بین فقهای اهل تشیع و تسنن ،دامنه بحث بسیار گسترده و وسیع گردیده است
کتاب حاضر، کنکاشی علمی و تحقیقی است مدون و منظم هم درقانون مدنی و هم درریشه یابی منابع فقهی و حقوقی عقد ضمان و هم چنین مؤلف محترم سعی وافر در تقارن آن با نظام حقوقی معاصر دنیا و تطبیق آن با فقه اهل سنت داشته است .
يكى از شرايط لازم براى صحت عقد بيع اين است كه بايع ،مالك مبيع و يا نماينده در فروش آن باشد؛ در غير این صورت اگر شخص اقدام به فروش مال غير بنمايد و مالك، قرارداد فضولى را كه غير نافذ بوده، رد نمايد؛ علاوه بر اینكه از لحاظ كيفرى به موجب ماده (1) قانون راجع به انتقال مال غير، انتقال دهنده كلاهبردار محسوب مى شود، از لحاظ حقوقى نيز به خاطر بطلان معامله انجام شده اگر مشترى ثمن را به بايع ادا نكرده باشد؛ ملزم به تأديه آن نمى باشد؛ زيرا دليلى براى پرداخت آن وجود ندارد و در صورتى كه ثمن تأديه شده باشد بايع بايد ثمنى را كه اخذ نموده مسترد نمايد و در صورت جهل مشترى به وجود فساد بيع، بايع بايد علاوه بر رد ثمن از عهده غرامات وارده به مشترى نيز برآيد كه چنين ضماني به ضمان درک مشهور مي باشد.
كلیات
الف ـ مفهوم ضمان درك
واژه «ضمان» در لغت به معنای «برعهده گرفتن» و «كفالت كردن» است و در اصطلاح فقیهان كلمه مزبور به معانی گوناگونی آمده است كه عبارتند از:
1. تعهد شخص نسبت به مالی كه به آن مدیون نیست؛ ضمان در این معنی، یكی از عقود معینه است كه به آن ضمان به معنای اخص نیز گفته میشود و گاهی نیز ضمان بر مفهوم جامعتر از مفهوم نخست اطلاق میگردد، كه شامل تعهد شخص نسبت به مال یا نفس خواهد بود كه در این صورت، عقد حواله و كفالت را نیز در بر میگیرد.
2. تعهد به رد مثل یا قیمت مال تلف شده؛ چنانچه در ضمان اتلاف گفته میشود هر كس مال دیگری را تلف كند ضامن است.
3. لزوم ردّ مال مخصوص (اعم از عین، مثل یا قیمت) چنانچه در ضمان غاصب گویند: غاصب ضامن است، یعنی غاصب متعهد به ردّ عین مال مغصوب، در صورت بقاء آن عین، و یا رد مثل یا قیمت مال مغصوب در صورت تلف شدن آن مال میباشد.
4. در مواردی نیز واژه ضمان به مفهوم «ذهاب عن المالك» یا خروج مال از ملك مالك آمده است؛ چنانچه در تلف مبیع قبل از قبض گفته میشود: اگر مبیع قبل از قبض تلف شود بایع ضامن است، یعنی مال (مبیع) در ملك بایع تلف میشود و همین گونه است در مورد قبض كه گویند: قبض مبیع موجب انتقال ضمان از بایع به مشتری است، یعنی هر گاه مبیع بعد از قبض تلف شود خسارت بر مشتری وارد میآید و مال از ملك مشتری تلف میشود.كلمه «درك» در لغت به معنای «لحوق و وصول شیای به شیء دیگر» و «ته و قعر هرچیز» و در عبارات فقهاء به معنای «خسارت» و «تدارك» آمده است.
در قانون مدنی ایران، كلمه درك در ماده 697 كه مقرر میدارد «ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درك مبیع یا ثمن در صورت مستحق للغیر درآمدن آن جایز است» كلمه درك به معنای تدارك استعمال شده است.
اما واژه تركیبی ضمان درك، در اصطلاح فقهاء، مترادف با ضمان عهده است علامة در تذكرة آورده است: «من باع شیئا فخرج المبیع مستحقا لغیر البایع وجب علی البایع رد الثمن و لا حاجة فیه الی شرط و التزام ... و ان ضمن عنه ضامن لیرجع المشتری علیه بالثمن لو خرج مستحقا فهو ضمان العهدة و یسمی ایضا ضمان الدرك ..... و هذا الضمان صحیح عندنا ان كان البایع قد قبض الثمن...» هرگاه شخصی چیزی را بفروشد و مبیع مستحق للغیر بر آید بایع متعهد است كه ثمن را به مشتری رد كند و در این امر نیازی به شرط التزام نیست و هر گاه شخصی از ثمن ضمانت كند تا در صورت مستحق للغیر بر آمدن مبیع، مشتری برای دریافت ثمن به او (ضامن) رجوع كند، این ضمان در نزد ما (امامیه) صحیح است و نام آن ضمان عهده است كه به آن ضمان درك نیز گفته میشود.
قانون مدنی در مبحث چهارم، فقره سوم، تحت عنوان «در ضمان درك» در ماده 390 قانون مدنی مقرر داشته، اگر بعد از قبض ثمن، مبیع كلاً یا جزأ مستحق للغیر درآید، بایع ضامن است، اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد»
در ماده 391 ق. م آمده است: «در صورت مستحق للغیر برآمدن كل یا بعض از مبیع، بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل به فساد، بایع باید از عهده غرامات وارده بر مشتری نیز برآید».
از پیوند دو ماده مارّ الذكر نتیجه میشود كه مفهوم ضمان درك از دیدگاه قانون مدنی عبارتست از: «تعهد و التزام بایع به رد ثمن و خساراتی كه بر عهده اوست، در صورتی كه مبیع مستحق للغیر درآید».
همان طور كه ملاحظه میشود معنایی كه نویسندگان قانون مدنی از ضمان درك ارائه كردهاند مغایر با مفهوم فقهی این واژه است زیرا همان گونه كه در عبارت علامه در تذكره گذشت، ضمان درك نام دیگری برای ضمان عهده است و از آنجایی كه یكی از منابع عمده تدوین قانون مدنی، كتب معتبر فقهی و نیز آراء و نظریات فقیهان امامیه است، از اینرو بعید به نظر نمیرسد كه نویسندگان قانون مدنی در تدوین این مواد از همان عبارت علامة در تذكرة استمداد جستهاند. (همان گونه كه مقایسه ماده 391 ق.م، با عبارت تذكره، گواه این مطلب است) ولی در ترجمه عبارت تذكره، دقت نظر لازم را مبذول نداشته و از این رو عنوان ضمان درك كه در عبارت تذكرة نام دیگری برای ضمان عهده است را برای تعهد بایع به رد ثمن و خسارات در صورت مستحق للغیر بر آمدن مبیع، انتخاب كردهاند. [و اساسا در هیچ موردی درك در فقه به معنای مستحق للغیر بر آمدن بكار نرفته است]
بدین جهت مقرراتی كه قانون مدنی تحت عنوان ضمان درك، از مواد (390 تا 393) مقرر داشته است چیزی جز مقررات مربوط به فروش مال غیر (مقررات فضولی) و تبعض صفقه و برخی احكام راجع به مقبوض به عقد فاسد نیست، كه این مطلب در فصول بعدی آشكارتر خواهد شد. شارحین قانون مدنی نیز هر یك به سهم خود تعریفی از ضمان درك ارائه نمودهاند كه نقل و بررسی یكایك آنها مغایر با رعایت اختصار است، ولی به عنوان نمونه تعریف یكی از ایشان را كه خود دست اندر كار تهیه قانون مدنی بوده است را در اینجا نقل میكنیم كه بنوبه خود حاوی نكته جالبی است كه نشانگر تأثیر پذیری تدوین كنندگان این مواد از حقوق فرانسه است.
مصطفی عدل (منصور السلطنة) در تعریف ضمان درك آورده است:
«بایع ضامن درك مبیع است، یعنی هرگاه مبیع مستحق للغیر درآمد، و از ید مشتری خلع شد، بایع باید بدل آن را بدهد، زیرا «درك» به معنای «بدل» است.»
فصل اول: قلمرو ضمان درك در حقوق ایران
در حقوق ما ضمان درك ويژه موردى است كه مبيع يا جزئى از آن، ملك ديگرى درآيد و او معامله را تنفيذ نكند. اگر شخص ثالث حق انتفاع يا ارتفاق بر مبيع داشته باشد، بيع باطل نيست و فروشنده نيز تكليفى در رد ثمن ندارد. در چنين حالتى خريدار مى تواند در صورتى كه آگاه بر وجود حق نباشد، بيع را فسخ كند
چنان كه ماده (53) قانون مدنى در مورد حق انتفاع مى گويد: (( انتقال عين از طرف مالك به غير موجب بطلان حق انتفاع نمى شود، ولى اگر منتقل اليه جاهل باشد كه حق انتفاع متعلق به ديگرى است، اختيار فسخ معامله راخواهد داشت )) و مى توان حكم آن را در مورد حق ارتفاق نيز كه از حيث محدود ساختن حق مالكيت با انتفاع شباهت دارد، اجرا كرد.
لازم به ذكر است ضمان فروشنده در بازگرداندن ثمن به علت مستحق للغير بودن مبيع، ويژه موردى است كه موضوع معامله عين خارجى بوده و آ نچه به خريدار تمليك شده مال ديگرى باشد.
ولى در مورد عين كلى ، چون تمليك در اثر عقد تحقق خارجى نمى يابد، نمى توان تصور حالتى را كرد كه معامله به مال غير انجام شده باشد. تنها اشكالى كه ممكن است به ذهن برسد، صورتى است كه فروشنده عين كلى، مال ديگرى را به عنوان فردى از مبيع انتخاب كند و به خريدار بدهد.ولى اين توهم را نيز مى توان دفع كرد.
فهرست مطالبمقدمه 1
عقد ضمان 2
كلیات 3
الف ـ مفهوم ضمان درك 3
فصل اول: قلمرو ضمان درك در حقوق ایران 6
الف ـ ضمان درك ویژه عین معین است 7
ب ـ ضمان درك نسبت به ثمن 7
ج ـ وضعیت ضمان درك نسبت به حق انتفاع (ضمان درك و حق انتفاع) 8
د ـ ضمان درك و بیع مال مرهون (ضمان درك و حق ناشی از رهن) 10
نتیجه: 12
فصل دوم: 12
الف ـ مبنای فقهی ضمان درك: 12
1. مسئولیت فروشنده نسبت به رد ثمن: 13
نتیجه: 15
2. مسئولیت فروشنده نسبت به خسارات: 15
الف) قاعده نفی ضرر: 15
ج) قاعده غرور: 17
3. مستحق للغیر بر آمدن قسمتی از مبیع: 18
نتیجه: 18
ب ـ بررسی مبانی حقوقی ضمان درك در قانون مدنی: 19
بند اول : رابطه خريدار و فروشنده 19
بند دوم : رابطه خريدار و مالك 21
گفتار سوم - نحوه تعيين خسارات وارده برمشترى 22
بند اول : محاسبه قيمت مبيع به نرخ روز طبق نظر كارشناس 22
بند دوم : محاسبه خسارت بر اساس شاخص بانك مركزى جمهورى اسلامى ايران 22
نتیجه: 29
گفتار ششم- اثر قرارداد در تشديد يا تخفيف و امكان اسقاط ضمان درك 30
بند اول : اثر قرار داد در تشديد يا تخفيف ضمان درك 30
بند دوم: اثر قرار داد در امكان اسقاط ضمان درك 30
نتيجه وارائه راهكار 31
مواد قانونی راجع به تصرف و فروش مال غیر 32
قانون اصلاح قانون جلوگیری از تصرف عدوانی 32
ماده 1 : 32
ماده 2 : 32
قانون مجازات اشخاصی كه برای بردن مال غیر تبانی می نمایند 38
قانون مجازات راجع به انتقال مال غیر 39
قانون مجازات اشخاصی كه مال غیر را به عوض مال خود معرفی می نمایند 41
منابع: 43