موضوع : راهکارهای گسترش فرهنگ کار و اشتغال
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
● مقدمه :
فرهنگ كار به عنوان شیوه زندگی نقش بنیادی وزیر بنایی در ارتقای سطح پویایی جوامع دارد. در مقایسه با مفاهیمی همچون فرهنگ سازمانی، فرهنگ عمومی و نظایر آن، مفهوم فرهنگ كار كمتر تعریف شده است. فراهم آوردن امكان تصمیمگیری براساس عقل و درایت در تمام مراحل زندگی به ویژه از دوران كودكی از جمله بنیانهای اصلی و تأثیرگذار در ایجاد و تقویت فرهنگ كار محسوب میشود. بررسیهای كارشناسان مسایل اجتماعی ایران نشان میدهد كه فرهنگ كار در ایران در مقایسه با جوامع پیشرفته در سطح پائینتری قرار دارد. این در حالی است كه در جهان پیشرفته با وقوف بیشتر به نقش استراتژیك نیروی انسانی و نگرشهای آن به كار و تولید مفهوم فرهنگ كار از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. زمانی كه فرهنگ كار نهادینه گردد كار به عنوان یك ارزش تلقی شده و همه افراد جامعه در سطوح مختلف كار كردن را مسیر توسعه موزون جامعه دانسته و از طریق درست كار كردن به توسعه اقتصادی كمك مینمایند.
● مفهوم فرهنگ
فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشكیل یافته است. فر به معنای جلو و بالا آمده است و هنگ در زبان فارسی از ریشه اوستایی «تنگ» و به معنای كشیدن و وزن میباشد. فرهنگ فارسی معین فرهنگ را به معنای علم، دانش و تدبیر آورده است. در فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ چنین تعریف شده است: «پدیده كلی پیچیدهای از آداب، رسوم، اندیشه، هنر و شیوه زندگی كه در طی تجربه تاریخی اقوام شكل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است».
فرهنگ لغات و بستر فرهنگ را به عنوان مجموعهای از رفتارهای پیچیده انسانی كه شامل افكار، روش زندگی، گفتار، اعمال و آثار هنری كه بر توانایی انسان برای بكارگیری و انتقال دانش به نسل دیگر اطلاق میشود تعریف میكند.
فرهنگ به عنوان یك اصطلاح فنی در نوشتههای انسانشناسان در اواسط قرن نوزدهم وارد شده است. هنگامیكه فرهنگ یك گروه یا جامعه شكل گرفت و به تدریج بهبود یافت افراد آن حوزه فرهنگی، كیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و به گونهای رفتار خواهند كرد كه هنجارها و ارزشهای فرهنگی شكسته نشده و فردی غیرعادی شناخته نشوند.
با توجه مطالب فوق میتوان گفت: فرهنگ مجموعهای از باورها، اندیشهها و تراوشات فكری بشر در طول تاریخ است كه زمینهساز و تداوم بخش رشد و تعالی انسان و شكلگیری هویتی خاص برای او بوده است. فرهنگ مجموعهای تبادلپذیر و به اشتراك گذاشتن از مجموعه داشتهها و پیشینههای جوامع انسانی است كه به عنوان سرمایهای قابل انتقال از نسلی به نسل دیگر قابل بررسی است و در عین حال یكی از رایجترین، پیچیدهترین و پرابهامترین مفاهیم است.
● مفهوم كار
كار بخش اساسی زندگی است. ما انسانها احتیاجات مازاد زیادی داریم، مانند لباس، سرگرمی، سفر، تحصیل و دیگر امكاناتی كه به آنها عادت كردهایم. كار جدا از موقعیت تكنولوژیكی آن قابل فهم نیست و در مقاطع تاریخی مختلف و فرهنگهای متفاوت شكلهای مختلفی به خود میگیرد. مقایسه كار كشورهای پیشرفته و كشورهای جهان سوم نشان میدهد كه نه تنها تكنولوژی كاملاً متفاوت است بلكه روشهای انگیزهدهی و ارتباطات اجتماعی هم تغییر میكند. همین امر نیز صدق میكند اگر ما كار در جهان كنونی را با كار در انقلاب صنعتی، قرون وسطی و امپراطوری ساسانی مقایسه كنیم كار دارای تعاریف چندگانهای است. تعاریف زیادی از جانب متخصصان مختلف و با مكاتب فكری متفاوت ارایه شده است. در فرهنگ فارسی سخن كار چنین تعریف شده است: «آنچه از كسی سر میزند، عمل و دیگر اینكه فعالیتی كه شخص به طور روزانه به آن مشغول است و معمولاً بابت آن حقوق دریافت میكند».
استفاده معمول و متداول واژه كار به كار بدنی محدود میشود لیكن این یك معنای عام از واژه كار نیست. لذا هرگونه تعریف علمی از كار باید شامل كوششهای فكری نیز بشود، زیرا در صنایع جدید مغزها به اندازه بازوها مورد احتیاج است. لكن این موضوع نباید سبب شود كه كارگران یدی در موقعیت پایینتری از لحاظ استفاده از نعم مادی موجود در جامعه قرار گیرند. كاربرد معمول و متداول كار به طور كلی محدود به موجود انسانی است. لیكن تمام متخصصان كار را به یك شكل تعریف نكردهاند. آدام اسمیت كار را بر طبیعت و انسان هر دو نسبت میدهد و میگوید «طبیعت همراه انسان زحمت میكشد.
امروزه تمام متخصصان اقتصاد واژه كار را عملاً محدود به كار انسان میدانند. بعضی متخصصان اصطلاح كار را برای كوششهای دشوار و پرزحمت به كار میبرند و هر نوع كوششی كه خوشی ایجاد كند یا به خاطر لذتی صورت گیرد كار نمیدانند. اقتصاددان انگلیسی (William Stanley Jevons) معتقد است كه كار هر نوع تلاش دشوار مغز یا بدن است كه به طور جزیی یا كلی با توجه به سود آینده صورت میگیرد. به هر حال مفهوم جدید این است كه هر كوششی نیازی را ارضاء نماید یا فایدهای را ایجاد كند كار مولد باید حساب آید، مانند كار هنرپیشه، قاضی، زارع و نویسنده. مسلماً هر نوع كوشش انسان كه منظور آن تحصیل مزد باشد كار نامیده میشود لیكن هر كاری مولد نیست. یعنی چیزی تولید نمیكند یا در خدمت تولید قرار نمیگیرد. به هر صورت كار است لیكن كار مولد نیست. در زیر چند تعریف از كار ذكر میگردد.
كار یكی از عوامل تولید كه تمام فعالیتهای اقتصادی انسان، اعم از فكری و یدی، تخصصی و غیرتخصصی برای تولید ثروت را در برمیگیرد.
كار میتواند به عنوان انجام وظایفی تعریف شود كه متضمن صرف كوششهای فكری و جسمی بوده و هدفشان تولید كالاها و خدماتی است كه نیازهای انسانی را برآورده میسازد. شغل یا پیشه كاری است كه در مقابل مزد یا حقوق منظمی انجام میشود. كار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است كه شامل نهادهایی است كه با تولید و توزیع كالاها و خدمات سر و كار دارند.
● مفهوم فرهنگ كار
فرهنگ كار را بایستی مقولهای پویا دانست كه در جریان صنعتی شدن روند تكاملی خود را طی مینماید. عصاره فرهنگ كار چگونگی تولیدات ملی و میزان آن میباشد كه خود بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد و تولید به نوبه خود بر فرهنگ كار و روابط اجتماعی اثر شایانی دارد.
فرهنگ كار از فرهنگ سازمانی نشات میگیرد. فرهنگ سازمانی پدیده مبهمی است. برای تصمیمگیری درباره فرهنگ سازمان و فرهنگ كار تشخیص و تفكیك باورهای راهنمای بنیادی از باورهای روزمره ضروری است. در سازمان باورهای راهنمای عالی زمینه ایجاد باورهای عملی و واقعی كار و زندگی را فراهم میآورند. باورهای راهنما به دو دسته تقسیم میشود: باورهای برونی مربوط به نحوه رقابت و نحوه هدایت كسب وكار و باورهای درونی كه در خصوص نحوه مدیریت و هدایت سازمان است در ایران اصطلاح فرهنگ كار بارها از سوی افراد بكار رفته، لیكن تعریف مشخصی از آن داده نشده است. چنانچه به اختصار فرهنگ را مجموعه ارشها، باورها و دانشهای مشترك و پذیرفته شده یك گروه دانسته و كار را فعالیتهای اقتصادی منجر به ارزش افزوده در نظر بگیریم فرهنگ كار عبارت است از: مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترك و پذیرفته شده یك گروه كاری در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده به كلام دیگر اینكه، در وجود كاركنان یك سازمان چه ارزشها و نگرشهایی درونی شده و مورد پذیرش جمعی قرار گرفته است، فرهنگ كاری حاكم بر آن سازمان یا گروه را تبیین میكند. براساس این رویكرد میتوان فرهنگ سازمانی را به عنوان پدیده عاملتری در نظر گرفت كه بخشی از آن مربوط به چگونگی انجام كار بوده و به آن فرهنگ كار گفته میشود. بر این اساس هنگامیكه فرهنگ كار در یك سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی میشود این بدین معنا است كه كاركنان به انجام كار مفید و مولد تمایل نداشته و در نتیجه فعالیتهای آنها از راندمان و اثربخشی كمتری برخوردار است و منابع به كار گرفته شده حداكثر بازده ممكن را نخواهد داشت.
فهرست مطالب● مقدمه : 1
● مفهوم فرهنگ 1
● مفهوم كار 2
● مفهوم فرهنگ كار 3
● عوامل تعیین كننده فرهنگ كار 3
● ویژگیهای كار 4
● راهكارهایی جهت ارتقاء فرهنگ كار 4
● آثار فرهنگ كار 5
● بحث و نتیجهگیری 5
● ضوابطی برای ارتقای فرهنگ كار در محل كار 8
● فرهنگ كار و مشكلات اجتماعی 9
● فرهنگ كار و كیفیت زندگی كاری 9
فهرست منابع و مأخذ 10