موضوع : بررسی مفهوم رهبری در جامعه در آثار رومی با تاکید بر مثنوی معنوی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد.
فهرست
1- پيش در آمد
2- مقدمه
3- رهبر و رهبري
4- تاريخچه مختصري در پيدايش عرفان وتصوف
5- سايه رهبر، به است از ذكر حق
6- راه و روش نيل به كمال در سايه رهبر
7- جاذبه هاي رهبري انبياء
8- جاذبه رهبري شمس
9- پيروي از رهبري عشق
10- سلسله مولويه
11- وضعيت اقتصادي وروابط اجتماعي مولانا
12- منابع و ماخذ
مختصری از متنرهبري مسئله اي است كه جامعه از آن ناگزير است ، يعني هر جا اجتماعي تشكيل شود آن جامعه ، براي رسيدن به اهداف خود و تامين سلامتش احتياج به يك رهبر شايسته دارد ، كه هيچ اجتماعي از آن بينياز نيست . و در اين صورت مستند است فراواني اعم از آيات قرآني واحدايث وسخنان بزرگان ودانشمندان وجود دارد كه ذكر آنها موجب اطاله كلام ميشود .
اما بشر از آغاز زندگي مدني خود با استفاده از همين اصل رهبري همواره در جهت كمال تعالي مدني خود بوده ودر فاصله اين ابتدا تا انتها مشاهده ميشود هرگاه قومي داراي رهبري شايسته وروحاني بوده است آن قوم همواره در جهت ترقي تعالي سير كرده وغير اينصورت در مسير فقر وخونريزي وتزلزل قرار گرفته اند .
مشخصات اين رهبران در دو بعد قابل بررسي است ، يكي دروني وسير انفسي آنها و تسلط و رهبري آنها بر امت و پيروانشان . كه در ضمن بيان چگونگي رهبري انبياء و اوليا و ديگر مردان خدا جابجا و نكته به نكته روشن مي شود كه چه هنگام اين بزرگان امير بر نفس خودند كه آنگاه نفسشان در جهت تلاش وجهاد با نفسانيات مورد بررسي قرارمي گيرد و چه زماني براي رهبري خلق جانفشاني مي كنند .
چنانچه كه در طول تاريخ ديديم خداوند با آنكه پيامبراني براي راهنمائي مردمان فرستاده و آنها را به راه راست هدايت نموده و با اين وضع قرآن كريم مي فرمايد :
«ان لله لا يغير ما بقوم و اما با نفسهم» مردمان تا خودشان نخواهند سرنوشت آنها را تغيير نمي دهيم پس چگونه است كه بشر از رسيدن در تاريخ خود مشخص نمي گرداند تا بدينوسيله مصونيت بيشتري از خطا براي خود بيابد و اين كار در شناخت جاذبه هاي رهبري از ديدگاه مولوي تا حدودي انجام مي شود زيرا او مشخصات و مختصات رهبري را در ابعاد گوناگون بر مي شمرد .
انبياء از نوح تا محمد ( ص ) و اوليارا واقطاب و مرشدان و پيران و ابدال و ديگران مردان بزرگ را چه از سرگذشت تاريخي ومذهبيشان تا نقطه نظرات اصلاحي وديگر اعتقاداتشان مورد برسي قرار مي دهد و نكات برجسته آنها را برميگزيند و بزرگ مي كند و درجهت القاءانديشه خود از آنها كمك مي گيرد . ونهايتا اينكه هيچكس منكر رهبري وارشاد نيست اما آنچه شايان توجه هست و بايد روي آن كار شود اينست كه چه كسي مرشد باشد و چه كسي حكومت كند و رهبر باشد و شرايط اين رهبر و رئيس حكومت چگونه باشد ؟ ! اما از آنجا كه خاستگاه انديشه وفطرت مولوي اسلام است و پايگاه فطري او قرآن مجيد است تبيان كل شيء و روشنگر همه چيز و همه امور است و سنت پيامبر واحاديث مروي از پيامبر تشكيل مي دهد لذا در مقابل اين ارسال رسول كه طرف خداوند متعال براي ارشاد وراهنمائي مردمان صورت مي گيرد مي فرمايد مردمان تاخود شان نخواهند سرنوشتشان را تغيير نمي دهيم ،اين مطلب را هم به روشني بيان مي فرمايد : كه هر قومي را فرا خور طغيان ونسبت كفر آن قوم عذاب مي دهيم . اين عذاب چه هنگام از طرف خداوند نازل ميشود؟
روشن است بعد از انكه خداوند پيامبراني جهت راهنمايي فرستاد وآنها راه و چاه را به مردمشان دادند و اتمام حجت نهايي را بعمل آوردند بعد از اينها چنانچه اقوامي سركشي وعصيان نمايند سزاوار عقوبت هستند براي آنكه خداوند عادل بصراحت مي فرمايد :
ماكان ربك مهلك القري بظلم واهلها مصلحون :
پروردگار توآنان را كه مصلحون وخوبان هستند هلاك نمي كني و بر همين اساس است كه هر قومي را فقط به فراخور طغيان ونسبت كفر همان قوم عذاب ميدهد وآنرا تاديبي جهت عبرت اولوادابصار قرارمي دهد ، چنانچه در عهد نوح (ع)طوفان آب و در عهده ثمود عذاب اهل عاد را وسيله كيفر عصيان قرار داد و از جمله عذاب الهي يكي هم اينست كه هرگاه خداوند بخواهد ملتي را عذاب كند آنها را دچار فرمانروايي جبار مي كند .
حال براي آنكه دچار فرمانروايان جبار نشويم بايد كه مشخصات رهبران شايسته را بشناسيم هر چند اين شناخت محدود به ديدگاه عارفي وارسته چون مولوي باشد .