موضوع : موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
طرح مسئله (مقدمه):
جامعة توسعه يافته، جامعه اي است كه در حوزه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، تكنولوژي و سياسي دچار تحول و دگرگوني شده است. در حوزة سياسي جامعة نوساز و توسعه يافته داراي ويژگيهاي خاصي از جمله تغيير فرهنگ سياسي مردم و دگرگوني روابط مبتني بر قدرت، تغيير ساختارها و پيدايش نهادهاي اجتماعي، سياسي جديد و تغيير در بنيانها و سيستم حقوقي روبه روست. توفيق در امر توسعه موجب تمايز كشورها از يكديگر با عناويني چون كشورهاي توسعه يافته يا پيشرفته و كشورهاي توسعه نيافته يا عقب مانده ميشود. اكثر كشورهاي توسعه نيافته به ضرورت توسعة سياسي پي برده اند. چرا كه تحولات عمومي جهان، دگرگونيهاي اقتصادي- اجتماعي، شهري شدن، گسترش و پيچيدگي ارتباطات در جهان امروزي و افزايش سطح سواد و فرهنگ جوامع و … جملگي عامل رشد و آگاهي سياسي مردم شده و تقاضا براي مشاركت سياسي را افزايش مي دهند. در صورتيكه ساختارهاي سياسي جوامع همگام با افزايش رشد و آگاهي سياسي به بسط و افزايش امكانات پاسخگويي نپردازند، ثبات سياسي جوامع به مخاطره مي افتد. اگر بين تحولات اقتصادي، اجتماعي با تحولات سياسي هماهنگي و همگامي وجود نداشته باشد، تضاد و تعارض شديدي در جوامع ايجاد ميشود كه ميتواند موجبات فروپاشي نظامهاي سياسي را فراهم نمايد. از اين رو اكثر كشورها، با ساختارهاي سياسي سنتي به ضرورت ايجاد توسعه و نوسازي سياسي ولو به ظاهر پي برده و درصدد ايجاد تغييرات سياسي برآمده اند. زيرا توسعة سياسي وضعيتي است كه در آن يك نظام سياسي با اتخاذ سياستهاي روشن و كارشناسانه و ايجاد نهادهاي مؤثر براي پاسخگويي به نيازهاي جامعه ظرفيت سياسي خود را افزايش بدهد. در چنين نظامي مشاركت افراد، انفكاك ساختاري و حاكميت قانون ديده ميشود و دموكراسي شيوة رسوم حكومتي آن جامعه بوده است. در پادشاهي عربستان سعودي خصوصاً در چند سالة اخير يك سلسله رفرمها و تحولات جديد در جهت تجديدبناي ساختارهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ديده ميشود. اقدامات و اصلاحات مزبور قاعدتاً مي بايست تغيير ساختارها و ثبات سياسي عربستان از شكل سنتي به فرهنگي مدرن را منجر و باعث توسعة سياسي عربستان شود اما در واقع چنين نشده است.
فرضية تحقيق:
ساخت سياسي عربستان و روابط مبتني بر قدرت هيأت حاكمه در عربستان مانع اصلي توسعة سياسي بوده است. چرا كه ساختار سياسي عربستان سنتي ميباشد. بنابراين كلية اقدامات و اصلاحات انجام شده قاعدتاً مي بايست با نگرش سنتي توأم باشد نه اصلاحاتي عميق و بنياني.
سؤال اصلي:
موانع ساختاري توسعة سياسي در عربستان سعودي كدامند؟
سؤالات فرعي:
1- توسعة سياسي چيست؟
2- نقش عوامل اجتماعي و بين المللي در عدم توسعه سياسي عربستان چيست؟
3- نقش حكومت در اين راستا چه مي باشد؟
هدف تحقيق:
اين پژوهش ميخواهد نشان دهد كه باورهاي سنتي (انديشه ها و فرهنگ سنت گرايانه) چگونه ميتواند مانع توسعة سياسي گردد.
موانع و مشكلات تحقيق:
عدم وجود منابع تخصصي كافي و موردنياز در كتابخانه ها در خصوص ساختار سياسي عربستان سعودي و به روز نبودن، علمي نبودن و عدم جامعيت آنها.
سازماندهي تحقيق:
در فصل اول به تعريف توسعة سياسي، شاخصهاي توسعه و برداشتهاي مختلفي كه از مفهوم آنان وجود دارد پرداخته و سپس موانع سه گانه در توسعة سياسي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
فصل دوم به بررسي موانع موجود در راه توسعة سياسي عربستان كه مربوط به جامعة مدني است، مي پردازد. در اين فصل ابتدا موانع اجتماعي نظير: وهابيت، فرهنگ سياسي زنان در عربستان، مطبوعات، طبقة متوسط عربستان مورد بررسي قرار ميگيرد. و در قسمت دوم همين فصل به موانع خارجي يا بين المللي توسعة سياسي عربستان پرداخته خواهد شد.
در فصل سوم حكومت به عنوان مانع توسعة سياسي فرض شده است. در اين قسمت بررسي ساخت قدرت در عربستان سعودي، ابزارها و شيوه هاي اعمال قدرت، بررسي ايدئولوژي وهابيت به عنوان ابزار و نفت مهمترين ستوني كه بنيان نظام آل سعود بر آن استوار است مورد بحث قرار ميگيرد. در قسمت بعدي همين فصل روند اصلاحات سياسي در عربستان بررسي خواهد شد در اين رابطه حوزة جامعه و محيط بين المللي و حكومت به عنوان اصلي ترين مانع توسعة سياسي مطرح ميشود. و در بخش پاياني به ارائه نتيجة نهايي از بحث و تطابق مباحث تئوريك با مباحث تاريخي و عملي خواهيم پرداخت.
روش تحقيق:
روش جمع آوري اطلاعات اين پژوهش منابع كتابخانه اي ميباشد.
اهميت تحقيق:
اين پژوهش ميخواهد نشان دهد كه چه عواملي مانع توسعه سياسي است و چگونه ميتوان به توسعة سياسي رسيد.
فصل اول- كليات
ديدگاههاي نظري در مورد موانع ساختاري توسعة سياسي
مفهوم توسعة سياسي:
به طور يقين اگر علل اجتماعي، فرهنگي، سياسي و بين المللي، عدم توسعه و موانع توسعه در يك كشور مورد بحث قرار نگيرد، توسعه شناخته نخواهد شد.
قبل از تعريف توسعة سياسي بايد ديد كه توسعه چيست؟ در يك تعريف كوتاه و خلاصه، توسعه يك دگرگوني عميق سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است. اين دگرگوني مربوط به انسان و جامعه است. هنگامي حركت توسعه درست انجام خواهد گرفت كه با معيارهاي ارزشي جامعة انساني سازگار باشد. مايكل تودارو توسعه را پديده اي صرفاً اقتصادي نمي داند و معتقد است توسعه بايد به عنوان جرياني چند بعدي كه مستلزم تجديد سازمان و جهت گيري مجموعه نظام اقتصادي و اجتماعي كشور است، مورد توجه قرار گيرد.
بحث ما در ارتباط با توسعة سياسي است. از يك ديدگاه توسعة سياسي داراي دو مفهوم است: 1- وجود رقابت ايدئولوژيك در جامعه، زماني كه نه تنها گروهها، بلكه ايدئولوژيهاي متفاوت بتوانند با يكديگر رقابت كنند. ممكن است اين رقابت در درجة اول بين نخبگان (اليت) جامعه باشد و لازم نيست كه رقابت در مرحلة اول توده اي باشد. كمااينكه در كشورهاي توسعه يافته نيز در اوايل كار بين نخبگان رقابت ايجاد شد.
2- مشاركت با هم در سطح گروههاي برگزيده يعني باز بودن نظام سياسي به نحوي كه نوعي گردش نخبگان در جامعه صورت پذيرد و جامعة سياسي راكد و فاسد نشود. با توجه به تعاريف فوق، منطقاً به نظر مي رسد كه براي نائل شدن به توسعة سياسي، نوع خاصي از نظام سياسي لازم است. در غرب توسعة اقتصادي، شيوة دموكراتيك و در بعضي از كشورهاي ديگر به شيوه هاي اجبارآميز و يا توسط حكومتهاي اصلاح طلب و يا توسط انقلاب تحقق پيدا كرده است. بنابراين توسعة اقتصادي همراه و ملازم با انواع نظامهاي سياسي رخ ميدهد. با توجه به تعاريف گذشته از توسعه سياسي اجراي رشد سياسي امكانپذير نيست، مگر آنكه نوع خاصي از نظام سياسي موجود باشد.
تعريفي ديگر: توسعه سياسي فرايندي است كه طي آن مجموعه نظام از آنچنان فرهنگ خود فزاينده و ظرفيت هماهنگ ساز و توان سازگاري برخوردار باشد كه بتواند ثبات و تعادل و مشروعيت سياسي خود را حفظ كند.
تعريفي ديگر: دستيابي به موقعيتي است كه طي آن يك نظام سياسي به جستجوي آگاهانه و موفقيت آميز براي افزون شدن كيفي ظرفيت سياسي خود از طريق ايجاد نهادهاي مؤثر و موفق نائل آيد.
فهرست مطالبعنوان صفحه
طرح مسئله (مقدمه) 1
فرضيه تحقيق 2
سؤال اصلي 2
سؤال فرعي 2
هدف تحقيق 3
موانع و مشكلات تحقيق 3
سازماندهي تحقيق 3
روش تحقيق 4
اهميت تحقيق 4
فصل اول- كليات 5
ديدگاههاي نظري در مورد موانع ساختاري توسعة سياسي 5
مفهوم توسعة سياسي 5
شاخصهاي توسعة سياسي 9
رهبران سياسي 9
منافع ملي و اصل پاسخگويي 10
حاكميت قانون 11
مشاركت سياسي 11
دگرگوني در ساختار اجتماعي 13
رابطة دين و توسعة سياسي 13
سطوح سه گانة موانع توسعة سياسي 14
الف- موانع ساختاري سياسي 14
ب- ساخت اجتماعي به عنوان مانع توسعة سياسي 14
ج- موانع خارجي يا بين المللي توسعة سياسي 14
فصل دوم- موانع اجتماعي يا بين المللي توسعة سياسي در عربستان سعودي 15
الف- موانع اجتماعي (بررسي نقش وهابيت در عدم توسعة سياسي عربستان) 15
ماهيت دروني وهابيت 16
جريانهاي مختلف وهابي در عربستان 18
ضعف در آگاهيهاي سياسي 21
زن در عربستان سعودي 23
نقش مطبوعات در عربستان سعودي 24
طبقة متوسط 25
موانع خارجي يا بين المللي 26
فصل سوم- ساخت حكومت به عنوان مانع توسعة سياسي 27
ساختار قدرت سياسي در عربستان 27
سيستم حكومتي 28
الف- جناحهاي موجود در رأس قدرت 28
سدريها 28
جناح رقيب 29
جناح سوم- جناح آل فيصل 29
ب- مذهب وهابيت به عنوان ابزار 29
ج- نفت- ركن اساسي ساختار سياسي عربستان 32
د- نيروهاي مسلح 32
نتيجه گيري 34
منابع و مأخذ 37