موضوع : مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
پيشگفتار
ولايت فقيه ركن و پايه اساسي جمهوري اسلامي ايران ميباشد كه توسط معمار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني تئوريزه و بنيانگذاري شده است آنچنانكه در 27 سال اخير مقالات، كتب، نشريات مختلف در رد يا تأييد آن بخاطر حساسيت و اهميت اين موضوع در ماندگاري حكومت ديني از دو سمت و سو يكطرف موافقان آن و از طرف ديگر از سوي دشمنان خارجي و مغرضان داخلي مطرح گرديده است كه از حد اندازه و شمارگان فزوني يافته است و پژوهشگر تازه كار را در ميان اطلاعات پيچيده و بيشمار سرگردان مينمايد. از اين رو اين مجموعه به تبيين مشروعيت ولايت فقيه از ديدگان امام خميني (ره) ميپردازد و متذكر ميشود اين تحقيق دور از نواقص و كمبودهاي احتمالي كه يك محقق تازهكار با آن روبرو است، بركنار نيست.
در آخر از استاد محترم جناب آقاي دكتر مهدي ذاكريان و خانم شمسي كاظمي بخاطر ياري و به ثمر رساندن اين تحقيق مرا ياري كردهاند تشكر و امتنان قلبي خود را تقديم مينمايم و توفيق روزافزون آنجنابان را از خداوند متعال خواستارم.
سؤال اصلي: مشروعيت ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني چيست؟
فرضيه سؤال اصلي: مشروعيت در انديشه سياسي امام خميني ب معني سازوارگي يا هماهنگي موضوع با مباني و منابع فقهي و شرعي ارتباط دارد از اينرو براي اثبات تئوري ولايت فقيه به متدلوژي فقهي و استنباط و حجت شرعي متوسل جستهاند.
سؤال فرعي1: چه ارتباطي ميان مشروعيت ولايت فقيه با مقبوليت مردم از ديدگاه امام خميني برقرار است؟
فرضيه سؤال فرعي1: مقبوليت مردمي از ديدگاه امام خميني، شرط تحقق مشروعيت است.
سؤال فرعي 2: چه ارتباطي بين مشروعيت ولايت فقيه با گسترهي اختيارات حكومتي ولايت فقيه در ديدگاه امام خميني برقرار ميباشد؟
فرضيه 2: مشروعيت و ولايت فقيه از ديدگاه امام خميني گسترهي اختيارات ولايت فقيه را افزايش ميدهد در سوالات فرعي مشروعيت به معني حقانيت و قانونيت ميباشد.
1- ماهيت جهانبيني توحيدي اسلام:
در ابتدا قبل از اينكه به موضع مشروعيت ولايت فقيه از ديدگاه امام خيمني (س) بپردازيم بايد ماهيت جهانبيني توحيدي را در مكتب اسلام و ضرورت وجود حكومت و دستگاه رهبري را از منظر و ديدگاه امام خيمني در مورد بررسي و كنكاش قرار دهيم:
در جهانبيني توحيدي اسلام برخلاف جهانبيني توحيدي مسيحيت آنچنانكه متفكران و روحانيون مسيحي عصر روشنگري درابتدا به آن تصريح كردهاند خدايي كه قائم به ذات نيست و استقلال و هويت مستقل از خود ندارد و بصورت موجودي مختار و صاحب ارادهي بالاتر و مستقل از موجودات ديگر مورد پرستش قرار نميگيرد بلكه در كنار موجودات و اسطورههاي ديگر مورد پرستش قرار ميگيرد و بصورت مستقل و زاويهدار نميتواند در تغيير جهان هستي مؤثر باشد چنانكه توماس مور در آرمانشر خود ميگويد:
اهل يوتوپيا به اديان مختلف معتقدند برخي از مردم اجرام سماوي را ميپرستند اما از تحميل دين خود، بر ديگران ابا دارند. اما برخلاف اين ديدگاه، ديدگاه متفكران و روحانيان اسلامي، خدا قائم بذات و موجودي مستقل و صاحب اراده و ذيشعور و مؤثر در تغيير جهان هستي ميباشد، موجودي كه مافوق موجودات ديگر و خالق و آفريننده آنان است تنها اوست قابل پرستش است و پرستش غير او، باطل و شرك است لذا حضرت امام خميني ميفرمايند : اعتقادات ما… اصل توحيد است، مطابق اين اصل ما معتقديم كه خالق در آفريننده جهان و همه عوالم وجود و انسان تنها ذات مقدس خداي تعالي است كه از همه حقايق مطلع است و قادر بر همه چيز است.
و در جايي ديگر ميفرمايند:
در تمام جهان هستي و دار تحقق، فاعل مستقلي بجز خداي تعالي نيست، و ديگر موجودات همانگونه در اصل وجود مستقل نيستند، بلكه ربط محضاند و وجودشان عين فقر و تعلق است، و ربط و احتياج صرفاند، صفات و آثار و افعالشان نيز مستقل نيست.
حضرت امام خميني برخلاف نظريهي توماس مور فيلسوفان را به تنهايي از درك حقيقت ناتوان ميداند و اعتقاد دارد فيلسوف نميتواند اثرگذار باشد مگر آنكه با خلق و خوي حكومتگران فلسفه درآميزد و برخلاف افلاطون كه اعتقاد داشت كه فيلسوفان تنها قادر به درك حقايق ازلي كائنات ميباشند. حضرت امام خميني، انبياء را تها قادر به شناخت و درك عوالم هستي ميداند، چنانكه ميفرمايند: تمام مشكلاتي كه ما داريم براي اين است كه ما محجوبيم از اينكه واقعيت را آنطور كه تنظيم شده است مشاهده كنيم آنچه كه انبيا براي آن، مبعوث شده بودند وتمام كارهاي ديگر مقدمه اوست، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است، كه چه طوراست، ارائه عالم به آن طوري كه ما ادراك ميكنيم لذا در پاراديم انديشه سياسي امام خميني همه مفاهيم و نشانهها و علوم در همنشيني و هماهنگي با توحيد هويت و معنا مييابد و مقصد انبيا نيز، «توحيد كلمه» و «توحيد عقيده» در انديشه و گفتمان سياسي امام خميني كار ويژه مهم خود را مييابد.
از اينرو ولايت و حاكميت خدا در گفتمان سياسي شيعه بعنوان مقصد و راهبرد دين محسوب ميشود و در حركتهاي امامخميني كار ويژه خود را در تئوريزه كردن دستگاه رهبري اسلام تحت عنوان «تئوري ولايت فقيه» براي اجراي مقررات و احكام ديني در پاراديم نظام سياسي حكومت اسلامي شكل ميدهد و نهادينه ميكند.
2- دستگاه رهبري در ديدگاه متفكران غرب و امامخميني
شايد يكي از سوالات مهمي كه در طي تاريخ حيات بشر، با آن برخورده است، اين بوده است حكومت مطلوب براي پاسخگويي به نيازهاي فراوان بشري در طول حيات خود چيست؟ و چه كسي يا چه كساني و يا به عبارت بهتر چه كسي و يا چه گروهي ميتوانند آرزوي ديرين بشر را براي رساندن او به سعادت و خوشبختي و آزادي و عدالت و صلح برآروده نمايند؟
براي پاسخگويي به اين سوالات، فرزانگان و حكيمان و مصلحان اجتماعي بشر، پاسخهاي متناقض و مقابل هم دادهاند. سقراط از اولين انديشمندان مغرب زمين بود كه خواست با پاسخهاي ابتدايي ولي در خور توجه به اين سوالات پاسخ گويد. از نظر او بدترين نوع حكومت دمكراسي ميباشد كه عوام بر آن كه تابع هوي و هوس اشخاص ميباشند بر آن تسلط دارند و به نوعي به حكومت قانون كه در آن قانون حاكم و محور ميباشد اعتقاد داشت وي همچنين بر اين باور بود كه، همانطوريكه: براي تعمير كفش كهنه به كفاشي مراجعه ميكنيم براي اداره حكومت و مملكتداري بايد آنرا به دقيقترين و با هوشترين افراد كه در فن مملكتداري سررشته داشته باشد؛ بسپاريم تا جامعه به سعادت و نيكبختي ناقل گردد. افلاطون شاگر سقراط، حكومت آرماني خود را استقرار «مدينه فاضله» مينامد كه در آن مالكيت خصوصي كه نشانهاي از ظلم و جور ميباشد؛ ملغي و به جاي آن يك «جامعه اشتراكي» استقرار مييابد و براي تحقق آن فيلسوفان بايد در چنين جامعهاي شهريار شوند:
فهرست مطالبعنوان صفحه
ماهيت جهانبيني توحيدي در ديدگاه متفكران مسيحي و امامخميني 3
دستگاه رهبري در ديدگاه متفكران غرب و امامخميني 5
گفتمان رهبري در اسلام، خلافت، سلطنت، امامت 10
طبقهبندي نظريات مختلف در مورد ولايت فقيه 16
سيري در تكوين انديشههاي امام خميني 20
مشروعيت و مقبوليت و گستره اختيارات و لايت از ديدگاه امام خميني 22
نتيجهگيري 42