موضوع : دیدگاه ناصر خسرو درباره دنیا و بازتاب آن در اشعار وی
توضیح: این فایل به صورت ورد و آماده ی پرینت می باشد
پيشگفتار
فرهنگ ديرپاي و پرماية ايران يكي از غني ترين و وسيع ترين فرهنگ هاي جهان به شمار ميآيد و در قلمرو اين فرهنگ با شكوه ادبيات فارسي دري پايگاهي والا دارد وخراسان مهد زبان فارسي دري است . گزافه نيست اگر ادعا كنيم نهال زبان فارسي دري ( نظم و نثر ) در خراسان بزرگ ريشه گرفته است و سپس به ساير نقاط كشور گسترده شده است .
درميان بزرگان ادب پارسي ، ناصرخسرو كه ازمفاخر علمي و ادبي ايران در قرن پنجم هجري است جاي خاصي دارد كه آدمي را وامي دارد دربارة شخصيت و آثار و افكار و عقايدش به تحقيق و تفحص بپردازد .
ناصرخسرو كه در جواني به كسب فضايل ظاهري و جمع زخارف دنيا وي سرگرم بودو در پي جاه و مقام مي گشت پس از گذشتن از مرحله چهل سالگي به طلب حق وحقيقت روي آورد و با خلوص نيت كوشيد تا خود را به مرحلة كمال انساني برساند .
آثار ناصرخسرو به دليل روي آوردن وي به طريقه فاطمي گذشته از مسائل ادبي وذوقي از حنبه هاي فلسفي نيز برخورداراست .
زندگي شگفت انگيز وي نمايندة ثبات عقيده و استواري افكار مذهبي وي دارد . « او همواره تأكيد ميكند كه از گذشت روزگار تنگدل و از رحمت يزدان نوميد نبايست بود و همواره اميدوار و در صدد است جهاني بهتر بسازد ، آرزويي كه بشريت را دلگرم ميدارد . »(1)
يكي از مسائل و نكاتي كه ناصرخسرو درآثارش بخصوص ديوانش به آن خيلي توجه دارد دنيا ومظاهر مادي آن است . او همواره در پي اين است كه انسان را پند ونصيحت دهد تا از اين جهان خود را در امان نگاه دارد .
تعداد ابياتي كه در اين مورد گفته است بسيارمي باشد و لذا توجه آدمي را به خود جلب ميكند . بنابراين بر آن شدم در اين مقال ، به تحقيق دربارة اينگونه ابيات ناصرخسرو بپردازم . اميد كه در اين راه توفيق الهي ياري گرم باشد .
ديدگاه ناصرخسرو دربارة دنيا و بازتاب آن در اشعارش
ناصرخسرو معتقد است كه فضيلت انسان دراين است كه برناپايداري و فاني بودن مظاهر مادي توجه داشته باشد و آنهايي كه اسيردنيا و متعلقات دنيوي هستند را خوار وذليل مي شمارد . وي در مقابل فريبكاري دنيا و مظاهر آن كسب علم و خرد و حكمت را ضروري مي داند و آن را راز موفقيت و معارف حقيقي معرفي ميكند . اما تنها به خرد ودانش بسنده نمي نمايند و عنصر دين و شئونات و افكار مذهبي را نيز بسيار مؤثر ميداند وبه آن تأكيد فراوان ميكند . او در ديوان خود بارها و بارها دنيا را مورد ملامت و سرزنش قرار ميدهد و هنرو شعر خود را وسيله اي براي بيان افكار وعقايد خويش و ارشاد و هدايت مردم قرار ميدهد .
اوشاعري صاحب سبك و انديشه است و مضاميني گوناگون را در اشعار خود جاي داده ولي همواره بر اعتقاداتش پا بر جا مي ماند و عقيده دارد شعر بايد باعث تحول فكري و روحي و هدايت نسل بشري گردد . با مداحي و مديحه سرايي مخالفت ميكند و خود همواره از اسارت در مظاهر مادي بركنار مي دارد و در قالب پند و اندرز سخنان حكيمانة خود را ابراز مي دارد .
زبان ناصرخسرو ، زبان اعتراض و خرده گيري و بيان مفاسد و مضار و فريبكاري جهان است . با تشبيهات مكرر و مختلف دنيا را دغلكارو بي وفا معرفي ميكند.
زبان انتقاد ناصرخسرو بسيار با صراحت و تند است چون او خود را اسيرمال دنيا ودلفريبي هاي جهان نمي بيند ، ديگران را نيز هدايت مي نمايد . او مداحي نمي كند حتي يك مدح هم در ديوان او جاي ندارد وجز در منقبت پيامبرو خاندان اطهر او مدح و نعتي ديگر به چشم نمي خورد . هر چند كه بخاطر اعتقادات مذهبي كه دارد خاندان فاطمي را بسيار ستوده كه در جاي خود به آن اشاره ميشود .
افسانه هايي كه در مورد بعضي از شعرا نقل ميشود نشان ميدهد كه يك رؤيت يا يك سخن مسير زندگي و فكر آنان را تغيير داده است ازجمله سنائي ، عطار و مولوي .(2)
درباره ناصرخسرو نيز داستاني نقل است كه وي بر اثر خوابي از غفلت چندين ساله بيدار مي گردد و بعد از انقلاب روحي كه براثر آن خواب معروف رخ ميدهد ناصرخسرو ديگر آن ناصرخسرو شرابخوارة دنيا دوست نيست و به كلي تغيير ميكند . درباره جهان بيني وي بايد گفت امرو نهي هاي او كه در مجموع همان جهان بيني او را تشكيل ميدهد جنبه عملي دارد . مي خواهد نظم تازه اي به جهان ببخشد آن هم براساس دو اصل دين و خرد .
فهرست مطالب عنوان صفحه
پشگفتار
ديدگاه ناصرخسرو دربارة دنيا وبازتاب آن در اشعارش
تجلي افكار و اعتقادات ناصرخسرو بر اشعارش
مترادف بودن دهرو جهان در اشعار ناصرخسرو
نمونه هايي از اشعار ناصرخسرو دربارة جهان
اعتقادات مذهبي
تعبير به دريا و آب ژرف
فناپذيري و در گذر بودن جهان
مكرو فريبكاري جهان
صبرو تأمل درمقابل جهان
نسبت ناداني به جهان دادن
افزوده شدن حرص و طمع دنيا دوست
شكايت از بي وفايي دنيا
تعبير به ننگ و عار
ساير تشبيهات
نتيجه گيري
ضمائم
فهرست منابع و مآخذ