مقاله مدل های محاسباتی عصبی از تاثیرات جانبی ناحیه آسیب دیده مغز روی نواحی دورتر از منطقه آسیب دیده
اختلال ناگهاني در منطقه اي از مغز، مثلاً در اثر سكته هاي مغزي، باعث نقصهاي عصبي مستقيماً مطابق با منطقة آسيب ديده مي شود و آسيب درست از اين منطقه شروع ميشود. به علاوه ديگر نقصهاي باليني كه به عنوان نقصها يا تأثيرات دوم يا Secondarg remote ناميده مي شوند. وي قسمتهاي بي عيب باقيمانده از مغز تأثير خود را مي گذراند. (براي مثال به علت قطع شدن ارتباط آنها با ناحيه آسيب ديده) اين پديده به عنوان diashisis ناميده شده است. diashisis (نقصالكتريكي و functional كه بعلت آسيب در قشر مغز آغاز مي شود و در منطقه اي دورتر از منطقه آسيب ديده نيز اين آسيب را مي توان فهميد منطقه اي كه خود آسيب مي بيند وي از لحاظ عصبي (ارتباط عصبي ) به آن اتصال دارد.
اين پديده باعث شده ، خصوصاً در مورد ارتباط بين نيمكره چپ و راست مغز، مسأله ويژه اي كه در ارتباط با هر يك از نيمكره ها وجود دارد باعث مشكل در فهم و درك پديده شود. اين مقاله بعضي از مدلهاي Neurocouputetionalاخير را مورد مطالعه قرار داده (اثر و كيفيت diashisis) مدل ارائه شده تنها يك مدلي است كه همه خصوصيت ديگر بين نيمكره ها و همه اثر diashisis را شرح مي دهد. در انتها، نتايج تأثيرات زيرقشري نيمكره چپ و راست روي خصوصيت نيمكره ها مورد بررسي قرار مي گيرد.
1- مقدمه: Stoke : يا (سكته مغزي) ، اختلال ناگهاني است كه در جريان supply كردن خون براي مغز بوجود مي آيد. زمانيكه يك سد ناگهاني در برابر جريان خون در سرخرگهاي مغزي ايجاد مي شود متعاقب آن باعث كمبود خون رساني به آن ناحيه شده و ايسكميك مغزي را به دنبال دارد. سكته مغزي يكي از بيماريهاي شايع در نورولوژي است. براي مثال سومين عامل مرگ در كشور آمريكاست و اغلب موارد باعث نقص در بستر كرونيك (نقص در سيستم عصبي ، عضلاني قلبي ) اختلاف در زبان و صحبت كردن و مشكلات حافظه اي را به دنبال دارد. اين باعث شده كه توجه بسيار زيادي روي تحقيقات در مورد اين مطلب در طي چند دهة اخير صورت گيرد. اكثر اين تحقيقات به دنبال اصلاح كردن يافته ها و دانسته ها درباره مكانيسم و پاتوفيزيولوژي اين بمياري (strake) هستند. يافته ها اين تحقيقات در اكثر موارد بسيار پيچيده و حتي بسيار مورد بحث و جدل بوده اند.
در حال حاضر يك ترديد ذاتي دربارة اينكه چه فاكتورها و عواملي باعث مي شوند كه ناحيه آسيب ديدة اوليه به بافتهاي مجاور مغز گسترش يابد، وجود دارد.
پيچيده بودن مغز در حين سكته مغزي باعث شده به اين نتيجه برسيم كه مدلهاي Computational مي توانند ابزار بسيار قدرتمندي براي درك عميق ما دربارة Stroke باشد. محدوديت دربارة تكنولوژي مدلهاي عصبي و علم نورد سيانتيفيك Neurosaentific باعث شده بوجود آوردن و ساختن جزئيات مدل غيرممكن و غير عملي باشد.
هر چند كه ثابت شده كه مطالعه روي بعضي قسمتهاي بخصوص از سكته مغزي ممكن مي باشد. (يا مثل ديگر اختلالات نورولوژيك ]2و1[ ) بوسيله مدلهاي عصبي براي مثال يافته هاي بسياري از مدلهاي عصبي ]30007[ روي اين متمركز شده اند كه قشر آسيب ايده چطور روي بافتهاي مجاور، فعاليتهايو حركتي آن را مختل مي كند
مدلهاي محاسباتي عصبي از تأثيرات جانبي ناحية آسيب ديده مغز روي نواحي دورتر از منطقه آسيب ديده
مدل های محاسباتی عصبی مغز