ماتریس حسابداری اجتماعی
ماتريس حسابداري اجتماعي به عنوان يك پايگاه آماري منسجم و يكپارچه الگوي قابل محاسبه تعادل عمومي
نظاممند كردن آمارهاي اجتماعي (آمارهاي مردمي) با آمارهاي نظاممند شده كلان اقتصادي (حسابهاي ملي) و بخشي اقتصادي (جدول داده- ستانده) براساس پشتوانه نظري اقتصاد خرد و كلان در يك يك ماتريس جبري را نظام حسابداري ميانه و يا ماتريس حسابداري اجتماعي مي نامند.
ماتريس حسابداري اجتماعي
از تعريف فوث مي توان به دو كلي زير رسيد كه ميزان انعطاف پذيري ماتريس حسابداري اجتماعي را نسبت به ساير نظامهاي حسابداري موجود آشكار مي كند.
الف- پوشش آماري اقتصادي و اجتماعي
از تعريف فوق مشاهده مي گردد كه نظام حسابداري ميانه هم به لحاظ پوشش آماري و هم به لحاظ كاركرد نسبت به نظامهاي حسابداري كلان و بخشي گسترده تر است. زيرا كه وظيفه كاركرد نظام حسابداري كلان به شكل نظام حسابهاي ملي اساساً نظاممند كردن آمارهاي كلان اقتصادي مانند مصرف كل جامعه، سرمايهگذاري كل جامعه، پس انداز كل، صادرات و واردات مي باشد و حال آنكه وظيفه نظام حسابداري بخشي به شكل جدول داده- ستانده، نظاممند كردن آمارهاي اقتصادي در سطح بخشهاي مختلف اقتصادي است. در ماتريس حسابداري اجتماعي مشاهده مي گردد كه علاوه بر در نظر گرفتن آمارهاي كلان و بخشي نظاممند شده اقتصادي حسابهاي ملي و جدول داده- ستانده، آمارهاي اجتماعي (آمارهاي مردمي) را با توجه به ساختار اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و قومي هر كشور نيز پوشش مي دهد.
ب- منطق حسابداري و ربط آن به مفهوم اجتماعي
براساس منطق حسابداري، جمع اقلام ورودي (جمع درآمد) هر حساب بايستي با جمع اقلام خروجي (جمع هزينه) آن حساب در يك دوره حسابداري با هم برابر باشند. نظام حسابداري كلان فقط مي تواند برابري كل درآمد و كل هزينه جامعه را تضمين نمايد (بانوئي و محمودي، 1380).
كل درآمد (ارزش افزوده) به صورت پس مانده محاسبه مي گردد. پس مانده به مازاد عملياتي (درآمد سرمايه) بيشتر مصداق دارد تا جبران خدمات (درآمد نيروي كار). بنابراين، اين نوع نظام حسابداري نمي تواند برابري هزينه و در آمد نهادهاي جامعه مانند دولت، شركتها و طيف وسيعي از گروههاي اقتصادي و اجتماعي خانوارها را كه بيش از سيصد سال پيش توسط گري گوري كينگ در قالب در سهم هر كس از درآمد ملي چقدر است؟ طراحي شده بود تضمين نمايد. از طرف ديگر، نظام حسابداري بخشي داده- ستانده با توجه به حساسيت آن به ساختار توليد، برابري درآمد و هزينه بخشهاي مختلف اقتصادي را به تفصيلي ترين شكل ممكن امكان پذير مي كند.
درآمد عوامل توليد، به ويژه درآمدهاي سرمايه و منابع طبيعي در قالب مازاد عملياتي به صورت پس ماند محاسبه مي شود و بدين ترتيب، درآمد امكان برابري درآمد و هزينه نهادهاي جامعه همانند نظام حسابداري كلان (حسابهاي ملي) در سطح كلان تضمين مي گردد و در نتيجه پيوند بين جدول داده- ستانده و حسابهاي ملي، حداقل در سطح كلان ايجاد مي شود.
اما اين نوع نظام حسابداري، همانند نظام حسابداري كلان نمي تواند برابري هزينه و درآمد نهادهاي جامعه، به ويژه طيف وسيعي از گروههاي اقتصادي و اجتماي خانوارها را تضمين نمايد. تحت چنين شرايطي نمي توان انتظار داشت كه اين نوع نظامهاي حسابداري انعطاف پذيري لازم و كافي را در تحليلهاي عدالت اجتماعي داشته باشند. زيرا كه اولاً برابري هزينه و درآمد نهادهاي جامعه فقط در سطح كلان امكان پذير مي گردد. ثانياً بعلت داشتن بار كلان، محدوديتهايي در طبقه بندي تفصيلي طيف وسيعي از گروههاي اقتصادي و اجتماعي نيروي كار و خانوارها در اين نوع نظام حسابداري وجود دارند و بدين ترتيب نمي توان مفهوم منطقي و واقعي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و قومي را در چنين نظامهاي حسابداري پيدا نمود. بنابراين، واژه نظام حسابداري ميانه كه معمولاً به ماتريس حسابداري اجتماعي اطلاق مي گردد
[Van Bochove and Van Tuinen, 1986].
داراي اين حسن است كه امكان طبقه بندي تفصيلي طيف وسيعي از گروههاي اقتصادي و اجتماعي نيروي كار را فراهم كرده و پيوند منطقي بين اقتصاد كلان، ساختار توليد و نهادهاي جامعه مسير مي گردد. پيوند منطقي خود مي تواند تصمين كننده براي درآمدها و هزينه هاي گروههاي مختلف نيروي كار و خانوارها باشد [Ruggles & Ruggles, 1986, Ruggles, 1994].
3- انواع حسابهاي اصلي ماتريس حسابداري اجتماعي و تعامل منطقي آنها در قالب يك ماتريس حسابداري
شايد يكي از محاسن اصلي ماتريس حسابداري اجتماعي نسبت به ساير نظامهاي حسابداري موجود، انعطاف پذيري در طبقه بندي حسابهاي اصلي آن باشد كه در چارچوب يك ماتريس حسابداري اجتماعي بطور منطقي در تعامل با يكديگر قرار ميگيرند. معمولاً هر جامعه مستقل از درجه توسعه يافتگي داراي پنج حساب مشخص در سطح كلان مي باشد. حساب توليد، حساب عوامل توليد، حساب نهادها، حساب انباشت و حساب دنياي خارج. جدول 1، ساختار كلي يك ماتريس حسابداري اجتماعي كلان حاوي پنج حساب را نشان مي دهد.
تعداد سطرها و ستونهاي جدول چه در سطح كلان و چه در سطح حسابهاي تفكيك شده همواره با هم برابر بوده بطوريكه جمع درآمد هر حساب بايستي با جمع هزينه حساب مذكور براساس منطق نظام حسابداري در يك سال مالي با هم برابر باشند.
سطر و ستون 1 جدول مذكور به ترتيب نحوه فروش كالاها و خدمات (درآمد) توليد كنندگان و ساختار هزينه آنها را به نمايش مي گذارد كه در قالب حساب توليد منظور شده است. بعلاوه، سطر و ستون مورد بررسي ساختار نظام حسابداري بخشي به شكل جدول داده- ستانده در سطح كلان را آشكار مي كند
فهرست مطالب
مقدمه
تعريف ماتريس حسابداري اجتماعي
پوشش آماري اقتصادي و اجتماعي
منطق حسابداري و ربط آن به مفهوم اجتماعي
انواع حسابهاي اصلي ماتريس حسابداري اجتماعي و تعامل منطقي آنها در قالب يك ماتريس حسابداري
خواص ماتريس حسابداري و تفكيك پنج حساب اصلي جامعه براساس واحدهاي مشخص آماري
حساب توليد به دو زير حساب
حساب نهادها
يادداشتها
منابع فارسي