این مقاله با فرمت Word بوده و قابل ویرایش است همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : مقاله شادی در اسلام
شادي چيست آيا تاكنون از شما پرسيده اند محبت چيست عشق چيست خوشبختي چيست
سؤال ها اين قدر ملموس اند كه انگار پرسيدن ندارند با اين حال صدها پاسخ از سوي دانشمندان به اين سؤال ها داده شده است شادي از اينگونه پرسش ها است هر انساني شادي را تجربه نموده است شادي مانند تنفس غذا خوردن حرف زدن و گريستن از ضروري ترين نيازهاي حيات انساني است گر چه برخي انسانها در استفاده از آنها دچار مشكلات مي شوند شادي واكنش انسان در برابر «بيرون» است اگر بيرون نباشد شادي معنا ندارد همانگونه كه عشق ورزيدن و دوست يابي معنا ندارد همة انسانها از برخي رخدادهاي بيروني شاد مي شوند و از برخي ناراحت نمي توان شادي را عين «لذت» دانست گاه بين اين دو تمايز وجود دارد برخي لذتها شادي آورند و برخي شاديها موجب لذت اند روح نيز خسته مي شود گاهي تن شاداب است و روح خسته گاهي به عكس است؛ تن خسته است و روح شاد برخي بدني سالم دارند؛ اما روحي افسرده را حمل مي كنند برخي نيز تني رنجور دارند ولي روحي با نشاط به زندگي بخشيده اند آيا نديده ايد كشاورزي را كه پس از رنج نشا در شاليزار با لبخندي به زيبايي آن چه نظاره مي كند روان خويش را آرام مي سازد
گاهي جسم و روح هر دو خسته اند اين جاست كه پاي استراحت روح به ميان مي آيد هنگامه خستگي روح و روان بايد سراغ حكمتهاي شادي آور رفت؛ همان گونه كه امام عليعليه السلام فرمود
«ان هذه القلوب تمل كما تمل الا بدان فابتغوا لها طرائف الحكمه »
انسان بايد در همه كارهاي خود تعادل را برقرار سازد كار زياد بدن را خسته مي كند و روح را در فشار قرار مي دهد لذتهاي حلال در اينگونه لحظات فرياد رس هر انسان باورمند به آخرت است برخي تن خسته خويش را با هر خوشي به كاميابي مي رسانند؛ اما دين باوران تنها از لذتهاي حلال براي سامان بخشي به قلبهاي خسته و رهايي از بند مشكلات استفاده مي كنند
برخي فقط در انديشه ثروت اند و برخي فقط در انديشه راز و نياز با خدا برخي از هر دو چشم پوشيده اند شماري اندك نيز به دنبال هر دو هستند شماري هم علاوه بر آن دو لذتهاي حلال را به سفره زندگي خويش اضافه كرده اند
پيشواي پرهيزكاران امام علي »عليه السلام« فرمود
«للمون ثلاث ساعات فساعه يناجي فيها ربه و ساعه يرم معاشه و ساعه يخلي بين نفسه و بين لذتها فيما يحل و يجمل »
«مومنزندگي خود را در هر شبانه روز به سه بخش تقسيم مي كند بخشي براي عبادت خداوند بخشي براي كسب حلال و بخشي براي لذتهاي حلال و روا»
انبساط و انقباض ماده را در كتابهاي درسي خوانده ايد مواد بر اثر گرما منبسط مي شوند و بر اثر سرما منقبض گرما مولكولهاي مواد را از يكديگر جدا مي سازد و سرما آنها را به يكديگر نزديك از اين رو مواد بر اثر گرما حجم بيشتري پيدا مي كنند و بر اثر سرما حجم كمتري
آيا روح هم انبساط و انقباض دارد آري روح ها هم گاه منبسط و منقبض مي شوند در برخي حالات ظرف روح چنان تنگ مي شود كه هيچ ذره اي را پذيرا نمي شود چه رسد به محبت نيايش گاه برخي روح ها چنان گسترده مي شوند كه پذيراي تمام نيكي ها مي گردند
آيا تاكنون ديده ايد افرادي را كه تاب تحمل خويش را هم ندارند؛ چه رسد به ديگران حتما شنيده ايد يا خوانده ايد كه جواني بر اثر شكست در امتحانات كنكورخواستگاري ازدواج مسابقة فوتبال تيم مورد علاقه اش ورشكستگي و … خود كشي كرده است! آنان كه تاب تحمل «خود» را ندارند به «خود»كشي متوسل مي شوند پايان راه انقباض روح خودكشي است برخي در ميانة اين راه قرار دارند بياييم برگرديم و روح خويش را منبسط كنيم راههاي انبساط روح فراوان است يكي از اين راهها شادماني است
امام علي »عليه السلام« فرمود
شادي انواع مختلفي دارد برخي با شادي ديگران شادند و برخي با غم ديگران برخي با همه شادند مرزي ندارند حلال و حرام نمي شناسندشادي را هر چه باشد مي پسندندشادي با هر كه و هر چه برايشان گوارا است؛ مي گويند شادي شادي است خوراك روح است انبساط روح است اساس زندگي است هر چه باشد اينان به عمق شادي راه پيدا نكردهاند گمان مي كنند روح خويش را انبساط داده اند زندگي زيباست؛ اما زندگي برخي مرده اند و لذت مي برند آنان كه با تمسخر و اذيت و آزار ديگران شادند روح شادي را نيافتهاند؛ تنها علامت لبخند بر لب دارند؛ مرده اي خنده بر لب اند
برخي آدمها بركه اي اند برخي اقيانوسي آنان كه شادي را به هر قيمتي مي خواهند مانند ماهيان گرفتار در بركه اي خردند و آنان كه شادي هاي ناب را مي جويند ماهيانياند كه در اقيانوس عشق صفا مي كنند برخي خيال مي كنند كه در اقيانوس اند توهم مي كنند چنين اند بر فرض بپذيريم اقيانوسي اند اما دريغ كه اقيانوسي به عمق بركه دارند كه گاه هواي نفس كشيدن نيز ندارند
بياييم شادي هاي روا را فراموش نكنيم بياييم از پيشرفت ديگران خوشحال شويم و از بيماري شان ناراحت از شكست ديگران نخنديم و بر پيروزي شان نگرييم شاديهايي روح را گسترده مي كنند كه پاك باشند مگر شادي هم پاك و ناپاك دارد آري شاديهاي حرام ناپاك اند و شادي هال حلال پاك
چرا برخي از رنج ديگران لذت مي برند و از لذت ديگران در رنج اند رمز و راز اين مسئله در چيست يك كلام ظرفيت روح ها متفاوت است برخي دور روح خويش پرچين كشيدهاند و جز خود پرچين نشيني ندارند برخي نيز پرچين ها را شكسته هر درنده اي را به درون خويش راه مي دهند برخي نيز كه اندك اند پرچيني دارند كه تنها خدا را به داخل آن راه داده اند مرحبا به اين افراد اينان روح آسماني دارند و در اقيانوسي به عمق بينهايت شنا مي كنند
شادي هاي روا اندك نيستند؛ گر چه برخي گمان مي كند مسجد و حسينيه و دين فقط راه گريه را نشانه رفته اند! هزاران گونه مي توان شادي كرد و ثواب برد بهشت پاداش كارهاي نيك است؛ گريه از ترس قيامت يا شاد كردن يتيمي گرسنه گريه در عزاي امام حسين »عليه السلام« ثواب دارد نشاندن لبخندي بر لب همسر نيز ثواب دارد بهشت تنها در گرو گريه نيست مگر ثواب شادي هاي حلال را نشنيده يا نخوانده ايد! بياييم گرد گناه نگرديم آب را گل نكنيم چشمهايمان را بشوييم و جور ديگر بنگريم بياييم باورهاي مان بازشناسي كنيم
گاه بر اثر مشكلات زندگي روح ها گرفته مي شوند شادي باعث باز شدن روح هاست لبخندزدن به سيماي شوهر شادي حلال و ثواب آور است روح را زنده مي كند تشويق ديگران شادي آور است مسافرت سبب شادي است راههاي حلال براي بدست آوردن شادي فراوان است شادي هاي پاك سبب گسترش روح مي شود روح را از گرفتگي نجات مي دهد و نشاط عبادت به آدمي مي بخشد شادي هاي ناپاك گر چه لحظه هاي روان نا آرام را آرام مي سازند ولي عوارض زيان باري براي روح آدمي دارند؛ همانگونه كه خوردن شيريني براي بيماري كه قند خونش بالاست لحظه اي شادي آفرين است و سرانجام مرگ آوري در پي دارد
شادي از طريق گناه لحظه اي كام را سيراب مي سازد؛ اما دريغ از فرداي آن پيامدهاي گناه را در دنيا و آخرت بنگريد چه بسا پولهاي حرامي كه خرج بيمارستان مي شوند چه بسا حرامهايي كه در آخرت به آتش تبديل و به حلقوم گناهكار ريخته مي شوند شادي را پاس بداريم خداي شادي آفرين را حرمت نهيم؛ همان خدايي كه زن را آفريد تا مرد آرام گيرد مرزي براي شادي ن دو در شب عروسي شان تعيين كرده است برخي با اين بهانه كه شب عروسي فقط يك شب است هر گناهي را در آن روا مي دانند؛ حتي رقصيدن زنان و مردان نيمه برهنه و نامحرم را نمي گوييم در شب عروسي نبايد جشن گرفت بلكه مي گوييم بايد شادي كرد ولي به چه قيمتي! برخي همه شادي ها را حق انسان مي داند و اصلا مرزي براي شادي نمي شناسند اذيت و آزار ديگران ضرر رساندن به جسم و روح خود حلال و حرامرعايت قانون و شرح آثار سوء برخي شادي ها و غيره را اصلاً باور ندارند در نگاه آنان با گناه نيز ميتوان شاد بود با هر ناحقي مي توان شاد بود؛ زيرا شادي حق و ناحق و حلال و حرام نميشناسد سرانجام شادي با گناه دوزخ است
قرآن دربارة يكي از علت هاي گرفتاري دوزخيان مي فرمايد
«ذلكم بما كنتم تفرحون في الارض بغير الحق»
اين بدان علت است كه به ناحق در روي زمين شادي كرديد
نگاه نخست به شادي در اسلام
در نگاه نخست به شادي در اسلام با دو رويكرد كاملاً متفاوت با هم روبرو مي شويم؛ از يك سو شادي نكوهيده و از سوي ديگر مدح شده است اكنون هر دو دسته آيات و روايات را در نكوهش و مدح شادي مي آوريم سپس به جمع بندي آنها مي پردازيم
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد
«هيچ مصيبتي نه در زمين و نه در جانهايتان نرسد مگر آن كه پيش از آن كه آن را پديد آوريم در لوح محفوظ است اين برخدا آسان است تا بر آن چه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به آن چه به شما داده شادماني نكنيد و خدا هيچ خودپسند فخرفروشي را دوست ندارد
آخر آيه والله لا حيب كل مختار فخور نشانگر آن است كه اسلام با شادي برخاسته از خودپسندي و فخرفروشي مخالف است نه همة شاديها
در برخي از روايات نيز از عوامل شادي آفرين مانند شوخي نهي شده است در شماري از روايات خنده و شوخي سبب بي محبتي هلاكت نابودي ارزش انسان نابودي قلب عدم دست يافتن به ايمان صريح كينه نابودي عقل زبوني دشمنياز بين رفتن نور ايمان كمرنگ شدن جوانمردي و مردانگي از بين رفتن هيبت مرد و جسارت ديگران براي توهين و نشانة ناداني و كم خردي دانسته شده است
در روايت آمده است حضرت محمد ص به امام علي »عليه السلام« فرمود
يا علي! لا تمزح فيذهب بهاؤك
علي شوخي نكن تا سبب شود ارزش تو از بين برود
آخر روايت فيذهب بهاوك نشانگر آن است كه اسلام با شوخي هاي از بين برندة ارزش افراد مخالف است نه همه شوخي ها
خداوند در قرآن مي فرمايد و انه اضحك و ابكي
اوست كه مي خنداند و مي گرياند
نگاه نخست به شادي در اسلام 8
شادماني از ديدگاه دانشمندان 16
شادي در سيره پيامبر و امامان معصوم »عليه السلام« 25