موضوع : طرح کارآفرینی در صنعت فرش
توضیح : این فایل به صورت ورد و آماده چاپ می باشد
مقدمه :
جایگاه نوآوری در مدیریت آینده
زمانی که از مبحث نوآوری سخن به میان میآید، اذهان ناخواسته به سوی نوآوری
محصول و بعضا فرایند تولید آن متمرکز میشود، حتی در بعضی مواقع در مورد
نوآوری خدمات هم صحبتی به میان نمیآید.
در حالی که ما در این برهه از زمان به نوآوری در کل فرایندهای سازمان؛ یعنی فرایندهای پشتیبانی، عملیاتی و بهخصوص فرایند مدیریتی نیاز داریم و بدون سامان دادن به این فرایندها، عملا نوآوری محصولی مفید و مؤثر واقع نخواهد شد.در ابتدای این بحث در مورد ضرورت گسترش مفهوم مدیریت نوآوری به کل فرایندهای سازمان میپردازیم و اینکه تاکنون بهدلیل غفلت از نوآوری در فرایندها از چه دستاوردهایی محروم ماندهایم و سپس در مرحله بعد با توجه به اینکه فناوری اطلاعات توانسته است نوآوریهای اساسی در فرایندهای کل سازمان ایجاد کند، نقش و اهمیت آن در ارائه نوآوری و در فعالیتهای مدیریت را مورد بحث و تبادلنظر قرار خواهیم داد.وقتی راجع به اهمیت نوآوری و سازوکارهای آن بحث میشود بایستی به این نکته توجه داشت که تنها در یک محیط رقابتی «جهانی» است که میتوان درباره این مفاهیم بحث کرد. در فرایند نوآوری سؤالی مطرح است که آیا پیش زمینهای برای نوآوری وجود دارد؟ باید گفت پیش زمینه نوآوری، فرهنگ نوآوری در سازمان است.پس از چندین سال تحقیق و مشاهده، دلایل مشابهی برای به نتیجه نرسیدن نوآوریها به دست آمده است که در اینجا ۱۰ عامل مهم شکست نوآوری ذکر میشود:
۱) نبود فرهنگی که از نوآوری حمایت کند
۲) احساس مالکیت نکردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مدیران
۳) فقدان یک فرایند گسترده و فراگیر جهت نوآوری
۴) تخصیص ندادن منابع کافی برای این فرایند
۵) عدمارتباط بین طرحها و طرحها با راهبرد سازمان
۶) صرف نکردن زمان و انرژی کافی برای رفع ابهامات سازمانی
۷) ایجاد نکردن تنوع در فرایندها (عقاید مختلف و متضاد )
۸) توسعه ندادن ابزارها و سنجشهای اندازهگیری پیشرفت
۹) عدموجود مربیان و مدیران توانا در تیمهای نوآوری
۱۰) فقدان یک سیستم ایدهپرداز مدیریتی
بهطور کلی در فرایند نوآوری در سازمانها ۳ نکته حائز اهمیت وجود دارد که عبارتند از:
۱) توانمندی و تواناسازی که همان منابع است
۲) فرهنگ سازمان
۳) سیستمها و ابزارهایی که در آن سازمان وجود دارند.
● ویژگیهای محیط نوآوری
اینکه چطور محیطی را برای نوآوری ایجاد کنیم، نکته مهمیاست. نوآوری را فرایند و محصول و سازمان ایجاد نمیکنند، بلکه پرسنل آن را ایجاد میکند و این همان مدیریت نوآوری است. مسئولیت مدیران ارشد یا پرسنل یک سازمان است که محیط را برای نوآوری به وجود آورند. برای ایجاد چنین محیطی ۸ شرط ذیل لازم است: ریسک، اعتماد بین افراد، رکگویی، تعهد افراد نسبت به شغل و سازمانی که در آن مشغول فعالیت هستند، دادن آزادی و اختیار عمل به افراد برای تصمیمگیری، سرزندگی و داشتن روحیه خوب در افراد یک سازمان، گفتوگوی باز برای ایجاد سینرژی و پشتیبانی از ایده منابع.
ویژگیها یا شروطی که ذکرشد در برخی سازمانهای صنعتی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، از اینرو مدیریت ارشد هر سازمان باید توجه داشته باشد که ۸۰درصد نوآوریها را پرسنل سازمان و ۲۰درصد را مدیران ایجاد میکنند. پرسنل سازمان مسئولیت نوآوریهای کوچک و مدیران سازمان مسئولیت نوآوری بزرگتر را دارند.
۸ویژگیای که اشاره شد بستر ایجاد نوآوری در کل سازمان و بهبودهای مستمرکوچک و بزرگ است. اگر ما نتوانیم محیط و فرهنگی را ایجاد کنیم که پرسنل با افکار جدید تشویق و آشنا شوند، نوآوری هم قابلقبول نخواهد بود.به این ترتیب ما در فرایندهای نوآوری با یک پارادوکس مواجه هستیم زیرا از یک سو نیاز به نوآوری داریم و از سوی دیگر ممکن است محیط، آمادگی نوآوری را نداشته باشد و یا به عبارتی فرهنگ نوآوری در سازمان حاکم نباشد.
در این مورد اگر مدیریت ارشد یک سازمان با فرهنگ یادگیری، آموزشهای یادگیری را به پرسنل سازمان انتقال دهد، در آن صورت ما به آن فرایند مورد نظر خواهیم رسید. یک سری آموزشهایی است که نه از بیرون سازمان، بلکه از درون سازمان صورت میگیرد که در کل سازمان، فرهنگ یادگیری را ایجاد میکند. زیرا با یادگیری و دانش بیشتر، نوآوری بیشتر ایجاد میشود. لذا باید مسئله فراگیری دانش بیشتر را در مدیران ایجاد کرد که خودشان یاد بگیرند و این انتقال یادگیری را در کل سازمان ایجاد کنند و وقتی دانش بیشتر شد بهطور حتم و یقین نوآوری نیز بیشتر خواهد شد.
بنابراین یک دسته نوآوریها و تغییرات فرهنگی جدید را باید در سازمان ایجاد کنیم. ممکن است بعضی از افراد سازمان، موضوعاتی را پیشنهاد دهند که آن پیشنهادها با حاشیه سود بیشتر و کیفیت بهتر، ما را به اهدافمان نزدیکتر سازند، پس میتوانیم با نوآوری و دریافت ایدههای جدید، ریسکپذیری را قبول کنیم. اگر میخواهیم فرهنگ نوآوری و تحول در سازمان ایجاد شود باید اهداف والاتری را جایگزین اهداف و برنامههای فعلی کرده و ببینیم سازمان چه اندازه با نوآوری هماهنگی دارد. پس مدیریت باید قبول کند که با فرایندهای جدید به اهداف عالیتر میرسد. اگر مدیریت، آن فرهنگ ۸ مرحلهای را که اشاره شد قبول کرد، ما به آن اهداف میرسیم و اگر نپذیرفت، به اهداف نو هم نخواهیم رسید.
بهطور کلی ما علومیبه نامهای خلاقیت و نوآوری داریم که متدولوژی کاملا مشخصی داشته و محتوای میان رشتهای دارند.
علم خلاقیت دارای گرایشهای مختلف یعنی روانشناسی خلاقیت، جامعه شناسی خلاقیت و مدیریت خلاقیت است و علم نوآوری که همواره در ادامه بحث خلاقیت مطرح میشود، محتوایی جداگانه ولی کاملا مرتبط دارد و دارای سه گرایش اصلی، روانشناسی نوآوری، جامعهشناسی نوآوری و مدیریت نوآوری است.لازم است به این نکته اشاره کنیم که مدیریت خلاقیت، پیش زمینه نوآوری در مدیریت و صنعت است و به هرحال خلاقیت و نوآوری را افراد ایجاد میکنند.
در واقع نوآوری نتیجه تحقق و عینیت یافتن یک ایده خلاق است؛ یعنی اگرخلاقیت بیشتر جنبه روانشناختی دارد، ماهیت نوآوری، بیشتر عملیاتی و مدیریتی است. بحث خلاقیت یک بعد قضیه و مقوله نوآوری بعد دیگر قضیه است.درخصوص اینکه نوآوری را چگونه در مدیریت و بخش صنعت نهادینه کنیم، بهنظر میرسد باید از منشأ نوآوری در سازمان؛ یعنی افراد شروع کنیم، در اینجا خلاقیت مطرح میشود و بستر آن را باید در سازمان فراهم کرد.برای اینکه خلاقیت بهعنوان پیش زمینه نوآوری به وجود آید و نوآوری برای محقق ساختن فرایندهای خلاق در یک سازمان صنعتی محقق شود به چند عامل اساسی نیازاست:
۱) فلسفه خلاقیت و نوآوری در مدیریت و صنعت
۲) فرهنگ خلاقیت و نوآوری
۳) سیستمهای خلاقیت و نوآوری سازمانی
این سه عامل دست به دست هم میدهند تا بستری را فراهم کنند که فرایند نوآوری محقق شود اما قبل از اینکه به انواع نوآوری در سازمان بپردازیم، باید بدانیم که چگونه نوآوری را در سازمان نهادینه و بستر و جویبار نوآوری را نیز ایجاد کنیم.
● تقویت نوآوری در سازمانها
اگر بخواهیم نوآوری را که امری است مقتضی در دنیای امروز نهادینه کنیم، باید عوامل آن در سازمان فراهم شود و تحت فرایند مناسب دائما توسعه یابد. رسیدن به چنین سازمانی نیاز به فرایند تحول اساسی دارد لذا مدار نوینی که سازمان مورد نظر باید در آن قرار گیرد، مداری است که سازمانهای یاد گیرنده در آن قرار دارند. سازمانهای یادگیرنده، عامل نوآوری را درون خود تقویت میکنند و نوآوری نیز تداوم مییابد ولی سازمانهای موجود ممکن است سازمانهای یادگیرنده نباشند و تا زمانی که تبدیل به سازمانهای یاد گیرنده نشوند این فرایندها شکل نمیگیرند و نوآوری در فرایندها اتفاق نمیافتد.
برای اینکه این انتقال از سازمانهای موجود به سازمانهای یاد گیرنده صورت گیرد و سلسله مراتبی بودن و وظیفهای بودن آنها، نگرش آنها به کار و انسان و بهطور کلی پارادایم سنتی آنها دگرگون شود، سازمانهای یادگیرنده احتیاج به نوآوری در فرایند تحول سازمانی دارند و این امر، اساسیترین نوآوریای است که مدیران به آن احتیاج دارند تا نوآوری را جهت دار کرده، رونق و اشاعه بدهند و سینرژی بین آنها ایجاد کنند. اینگونه نوآوری در نهایت پیشرفت سازمانی را امکانپذیر خواهد کرد.
معرفی رشته كاردانی فرش:
تا چندی پیش در ایران به هنر بسیار ظریف و زیبای فرش تنها به صورت یك حرفه نگاه میشد؛ هنری كه نسل به نسل به صورت سنتی و استاد- شاگردی منتقل میگردید. به عبارت دیگر كمتر كسی در این زمینه مطالعه، تحقیق و پژوهش انجام داده بود و یك مركز دانشگاهی برای آموزش، حفظ و حراست و پیشرفت این هنر اصیل ایرانی و سرمایه ملی وجود نداشت. اما خوشبختانه در دهه هفتاد به همت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، رشته كارشناسی فرش در برخی از دانشكدههای هنر مراكز آموزش عالی ارائه گردید؛ رشتهای كه میتواند موجب رشد و اعتلای هنر و صنعت فرش كشورمان گردد.در این رشته دانشجو درباره تاریخچه فرش، جامعه شناسی فرش، انواع بافت، ابزار بافت، طراحی، رنگ و الیاف فرش اطلاعات لازم را به دست میآورد. برای مثال، در فرش دستی سه نوع الیاف طبیعی پشم، ابریشم و نخ به كار میرود كه دانشجوی كارشناسی فرش، با این الیاف و نحوه تكنولوژی هر یك از آنها به صورت علمی آشنا میشود؛ یعنی ریسندگی و رنگرزی این الیاف را میآموزد. همچنین دانشجوی این رشته با فرشهای مناطق مختلف جغرافیای ایران كه از نظر الیاف، بافت، طرح و رنگ متفاوت است، آشنا میگردد. البته لازمه كسب این دانش، اطلاع از جامعهشناسی نقاط مختلف ایران است. برای مثال، در قالی كاشان بیشتر از رنگهای قرمز و سرمهای استفاده میشود. اما در قالی تبریز رنگهای بژ، كرم ومسی كاربرد دارد و این تفاوت رنگ به دلیل تفاوت محیطی و جغرافیایی شهرها و مناطق یاد شده است.در كل رشته كارشناسی فرش دارای پنج گرایش مرمت و تكمیل، طراحی، رنگرزی بافت و سایر زیر اندازها است. كه گرایش مرمت و تكمیل بیشتر به تكنولوژی فرش میپردازد؛ یعنی دانشجو با الیاف، رنگ، رنگرزی شیمیایی و سنتی، انواع بافت، داركشی فرش، انواع گره ( كه نماد فرش است)، نحوه حفظ كیفیت و ابعاد فرش و مرمت فرش آشنا میشود و در گرایش طراحی، دانشجو درباره انواع مختلف نقشهای قالیهای ایرانی اطلاعات گستردهتری به دست میآورد و درباره طراحی قالی و تا حدودی گلیم آموزش میبیند.در گرایش رنگرزی دانشجو با نحوه رنگرزی شیمیایی و سنتی آشنا میشود و در زمینه شیمی تجزبه، تكنولوژی رنگ و شیمی و تكنولوژی مواد رنگرزی اطلاعاتی به دست میآورد. در گرایش بافت نیز دانشجو به طور تخصصیتر به بافت قالی میپردازد و انواع گرهها و بافت قالی را آموزش میبیند. در گرایش سایر زیر اندازها نیز دانشجو بافت گلیم، سوماك، زیلو، گبه و سایر زیراندازها را آموزش میبیند و با نحوه مرمت گلیم، جغرافیا و نقوش نمادهای گلیم و سایر زیراندازهای سنتی ایران آشنا میشود.
موقعیت شغلی در ایران :
در كشور ما، هیچ كالایی از نظر ارزش افزوده مشابه فرش نیست. زیرا از یك سو، مواد اولیه فرش در ایران تهیه میشود و از سوی دیگر، فرش دستبافت ایرانی در بازارهای جهانی دارای ارزش مادی بسیار زیادی است.به همین دلیل در حال حاضر، بسیاری از مراكز خصوصی و دولتی هستند كه به دنبال فارغالتحصیلان این رشته میگردند كه در زمینه طرح، رنگ و بافت مهارت و خلاقیت داشته باشند. عدهای از فارغالتحصیلان نیز به عنوان مشاور بازرگانان فرش فعالیت میكنند یا خودشان در زمینه تولید فرش یا صادرات فرش سرمایهگذاری كرده و در این زمینه فعالیت میكنند و بالاخره تعداد قابل توجهی نیز این هنر را در مراكز كار و دانش آموزش میدهند.
نقش قالي:
یکی از عوامل با اهميت و در خور توجه كه شهرت قالي هاي اين سرزمين را جهان گير كرده است نقش هاي دلپذير و طرح هاي بي مانند و متنوع آن ها است. هر تخته فرش ايران داراي نقش مختص به خود مي باشد به گونه اي كه صدها و هزاران طرح دلفريب را در مجموعه فرش هاي ايران مي توان جستجو كرد كه هر كدام از آن ها در نوع خود در كمال زيبايي و تعادل رنگي هستند.
طراحان با ذوق اين مرز و بوم در برخورد با فرهنگ ها و هنرهاي اقوام مهاجر و مهاجم به اين كشور با هوشمندي و بي ادعائي خاص خود گزديه ترين و دل پسندترين نقش هاي آن ها را انتخاب و در طرح هاي مورد عمل خويش گنجانيده و در نتيجه با ارائه طرح هاي تلفيقي و ابتكاري توانسته اند هنر نقش قالي ايران را به حد تعالي آن چنان كه شاهد هستيم برسانند.
كار مشترك اين طراحان همراه با عمل رنگرزان با تجربه و مهارت بافندگان هنرمند و با حوصله سرانجام به خلق پديده اي زيبا و شكوهمند به نام قالي افسانه اي ايران منتهي شده است.
تكميل و تعالي نقشه اي فرش ايران به مرور زمان صورت گرفته است. بنابر شواهد تاريخي فرش هاي ايران تا حدود چهارصد و پنجاه سال پيش (مقارن سلطنت شاه طهماسب)، با طرح هاي هندسي بافته مي شدند و شايد تا حدودي به تحقيق بتوان گفت كه تنها بعد از اين زمان بود كه طرح ههايي با خطوط منحني و دوار در نقش قالي ايران وارد شد. در اين زمان هنر – نقش قالي مانند ديگر هنرهاي زيبا به حد كمال خود رسيد.
هنرمند طراح ايراني گاهي با ترسيم نقش هاي كنايه اي و نمادين مانند اواع اسليمي ها مقاصد خود را طرح هاي قالي منعكس نموده و جانوراني افسانه اي و حقيقي چون اژدها و فيل و مار را با اين شكل ها مجسم نموده و گاهي نيز بي هيچ گونه تمهيدي تصويرهاي واقعي موجودات زنده طبيعيت مانند شير و اسب و آهو و گورخر و پرنده هاي گوناگون را در صحنه هايي از طبيعت و شكارگاه و مجالس بزم وارد نموده و با اين تصاوير شاخه ها و درختاني مملو از شكوفه ها و گل ها و ميوه ها را در لابلاي استخوان بندي طرح كه همان تركه هاي اسليمي و ختائي ها و لچك ها و ترنج و حاشيه باشند با حركاتي استادانه و حساب شده به چرخش در آورده است.
شايد در بادي امر به نظر رسد كه اشكال اين گل ها و بوته ها مشابهتي با اصل طبيعي خود ندارند ولي با مختصر دقتي گل هاي انار و سوسن و نرگس و صدتوماني و محمدي و تاج الملوك و مينا و درخت ههايبيد و نخل و سرو و مانند آن را در متن فرش مي توان تشخيص داد. حاصل آن كه اين شكل ها را طراح نقش قالي مطابق با ذوق و سليقه طالبان و علاقه مندان فرش و طبيعت و ذات قالي تا حدودي انتزاع و آرايش نموده و در زمينه طرح آورده است.
طرح هاي جالب قالي ايران و رنگ آميزي با تعادل و موزوين آن سال هاي درازي است كه مقبول طبع علاقه مندان فرش مي باشد و ا مرزو تقريباً بيشتر مراكز قالي بافي دنيا با آگاهي از اين اقبال جهاني فرش هاي خود را برابر با طرح هاي ايران مي بافند و كوشش چنداني نيز در ارائه طرح هاي جديد معمول نمي دارند چه به بهترين آنها به استثناي طرح هاي منظره اي و چهره بافي طرح بيشتر فرش هاي ايران به صورت متقارن مي باشد و در بيشتر حالات طرح كامل يك فرش، تكرار يك چهارم سطح آن است. بطور معمول بيشتر فرش هاي ايران حاشيه دارند كه تعداد و ابعاد آن ها بسته به منطقه هاي گوناگون فرش بافي تغيير مي كند و تعداد آن 3 تا 6 و گاهي نيز تا 15 رديف مي رسد. معمولاً يكي از آن ها حاشيه اصلي و با عرض بزرگ تر بوده و بقيه حاشيه هاي جانبي بيروني و دروني هستند كه اصطلاحاً آن ها را حاشيه اي محافظ نيز مي خوانند و گاهي نيز ممكن است مانند برخي از فرش هاي سفارش و جديد بافت اصفهان و كاشان و كرمان بدون حاشيه باشند.
طراحان نقش قالي
به هنگام بحث درباره طراحان نقش قالي ايران اگر از گذشته هاي بسيار دور عهد صفوي كه تنها نام انگشت شمار تني چند از اين هنرمندان از جمله رضا عباسي – ميرك و سلطان محمد نقاش بر صفحات تاريخ هنر ايران باقي مانده است بگذريم و ادامه مبحث را با گذشتن از يك فضاي خالي تاريخي به دوره پاياني عهد قاجاريه كشانيده و تاريخ نقش قالي را از زمان نقاش بزرگ كرمان محسن خان شروع كرده و به زمان حال برسانيم و به نام بسياري از هنرمندان نقش قالي و تذهيب بر مي خوريم كه حاصل تخيل و قدرت نقش آفريني آنان به هنر قالي بافي ايران جلوه ابدي بخشيده اند. در اين مقال بي آنكه قصد كوچك شماري اهميت كار بافنده و رنگرز را داشته باشيم بايد صادقانه اذعان كنيم كه تافته و نسج بي نقش و رنگ حتي در نهايت ظرافت و پركاري هيچ گاه تمناي دلباخته و هوس خريداري را به خود نخواهد خواست و خريدار و طالب فارش بعد از آن كه طرح و رنگ مورد نظر را در قطعه مور دلخواه خود يافت به سراغ ظرافت و استحكام و ساير ريزه كاري هاي فني خواهد رفت. اميد است كه در اين رهگذر اولويتي كه به كار طراح داده شد، مايه تكدر بافنده و رنگرزي كه مهارت سرپنجه و حاصل تجربه او به نقاش طرح فرصت خود نمائي در پهنه فرش را مي دهد نشده باشيم.
طراحان بزرگ نقش قالي ايران را در يكصد و پنجاه سال اخير در شش مركز مهم قالي بافي ايران بدين گونه يادآوري مي كنيم:
الف: كرمان
سر سلسله نقاشان بزرگ ايران محسن خان نقاش معروف كرماني است (متولدي سال 1211 شمسي و متوفي در سال 1290 شمسي). فرزند اين هنرمند بزرگ حسن خان يكي از طراحان نام آور و برجسته نقش قالي است. شاگردان حسن خان به ترتيب عبارتند از: زمان خان – احمد علي خان كربلائي – اكبر فدائي – كاشي نقاش – حاج محمد جعفر – عزيز الله بهارستاني – رضا بهره مند و حسين رسولي راوري كه هر كدام از آن ها با ابداع نقش هاي جديد و دلفريب هنر نقش قالي را در خطه كرمان به اوج كمال خود رسانيدند.
در نسل سوم نقاشان كرماني به نام هاي محمد علي شاهرخي پسر حسن خان – اكبر بهارستاني فرزند عزيز الله بهارستاني – عباس سروري – احمد كيوان – علي صوتي و حسين واعظي برخورد مي كنيم.
فهرست مطالبعنوان صفحه
مقدمه 6-1
معرفی رشته کاردانی فرش 7-6
موقعیت شغلی در ایران –نقش قالی 10-7
طراحان نقش قالیطبقه بندی طرح های قالی 25-10
تذهیب و خط در نقش قالی 27-25
بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان 30-28
پیشنهادات 38-30
فرش ماشینی گل ابریشم نگین مشهد 39-38
نتیجه گیری 42-40
منابع ومآخذ 43