طبقه همکف : اطلاعات، سرویس های بهداشتی آقایان و خانم ها، اتاق های مربیان، تعدادی انبار، آبدارخانه، آزمایشگاههای آنالیز و سیگامی، شیمی و فیزیک، معدنی عمومی، شیمی آلی، فیزیک مکانیک، مکانیک سیالات، تحقیقات شیمی، اتاق رسمی فنی.
طبقه اول و دوم : سرویس های بهداشتی آقایان و خانم ها، اتاق های مربیان، تعدادی انبار، آبدارخانه، آزمایشگاههای اپتیک، فیزیک الکترونیک، مدار منطقی، الکترونیک، میکروبیولوژی، فیزیولوژی، کشاورزی، بیوشیمی، اتاق استراحت مربیان.
طبقه سوم : اتاق منشی و مسئول، سرویس های بهداشتی آقایان و خانم ها، اتاق های مربیان، تعدادی انبار، آزمایشگاه معماری کامپیوتر، کارگاههای آموزش کامپیوتر، ساخت و تعمیر آزاد کامپیوتر.
مقدمه :
معماري پنجرهاي است كه اگر آن را بگشايي همه چيز را زيباتر خواهي ديد زيباتر زندگي خواهي كرد.
و تأثير آن بر روح آدمي مطمئناً پلكاني خواهد بود به سوي بالا اگر يادمان نرود كه معماري هنري است متناسب با فرهنگ هر ملت و معماري بايد مردمي، همراه با احساسات انساني و منظم باشد.
به اميد آن روز كه تمام سعي خود را براي داشتن مكاني زيباتر، امن تر و راحت تر
براي زندگي كردن بنماييم.
معماري رهيافتي است به جعبهاي با دو بعد آرمان و هدف، آرمان معماري فرم بخشيدن به يك الگوي جهاني و هدف آن، بيدار كردن احساس انساني است و براي رسيدن به اين دو بايد از فن و هنر در كنار يكديگر بهره برد.
موضوع اوليه معماري ايجاد يك الگوي فضايي است، يعني نظم بخشيدن به يك فضاي برهنه و عاري از هر چيز.
انتظام فضايي. به معناي استفاده از فرمي است كه فضا منشاء آن است و نظمي شفاف آن را به فضا مرتبط ميكند.
براي دستيابي به اين هدف، معماري به هندسه نياز دارد، هندسه علم ايجاد نظم منطقي و هوشمندانهاي است كه حامل ارتباط فرم با فرم و فرم با فضا ميباشد.
از اين رو، هندسه فرم آرماني راايجاد ميكند، فرمي كه بيان بصري مفهوم است و فضايي انتزاعي در آن تجلي مييابد.
به طور كلي هندسه به ارتباطات منطقي خالص توجه دارد، بنابراين هندسه مفاهيم و ارزشهاي اجتماعي را منعكس ميسازد و جهاني با منطق شفاف ايجاد ميكند. به طور خلاصه، هندسه ثباتي منطقي باقي ميماند و ارزشهايي چون صداقت، زيبايي و خوبي در مرحله دوم ارائه ميشوند.
منطقي كه احساس را طرد ميكند و تنها درباره حقيقت با ما صحبت ميكند.
معماري، پيوسته در جستجوي انتظامي است كه بر اساس نيروي طبيعي و جاذبة زمين باشد، اگر چه هنوز به آندست نيافته است.
بر خلاف هندسه، معماري نميتواند در تمامابعاد نفوذ كند، زيرا نيروي جاذبه آن را به حركتهاي افقي و عمودي محدود ميسازد. معماري، الگويي پوياست.
يك ساختمان طبيعتاً حركت ميكند ولي زماني كه مردم در امتداد مسيري حركت ميكنند، شكل آن در حال حركت به نظر ميرسد. مردم با حركت و تغيير نقطه ديدشان فرم كلي معماري را در ذهن تجسم ميكنند.
موضوع دومدر معماري بيدار كردن احساسات انساني است. هندسه، فضايي منطقي و با ثبات ايجاد ميكند. ولي به راستي، اين منطق چگونه ما را با تجربههاي معماري آشنا ميسازد؟ آيا تنها نظم هندسي است كه فضا را روشن و واضح ميسازد؟ آيا هندسه باعث يكنواختي و سكون نيست؟ آيا نيازي به رهايي فضا از ثبات هندسي ناشي ميشود؟ آيا فرم و فضا صرفاً بايد بر اساس منطق هندسي شكل گيرد؟
هنگامي كه چند فرم يا حجم در كنار هم قرار ميگيرند، اين هندسه و منطق هندسي است كه به آنها نظم و ترتيب ميبخشد. زماني كه اين انتظام بين عناصر معماري مانند ستون، ديوار، سقف و كف ايجاد ميشود، در واقع به آنها هويت ميبخشد. و در نتيجه ما نظم موجود در اين مجموعه را درك ميكنيم. اگر در اين عناصر، نسبتها دقيقاً بر اساس ابعاد و اندازهها و تناسبات رياضي باشد، ما يك مجموعه خردمند را احساس ميكنيم.
هندسه و تناسبات آن از اجزاء مختلف يك سيستم واضح بصري ميسازند. آيا در الين سيستم صرفاً تناسبات هندسي و ايجاد فضايي با نظم مشخص مطرح است؟ در پايان آيا يك سيستم صرفاً موزون و معقولانه، داراي نوعي يكنواختي است ؟
هنگامي كه نظامي منطقي بر فرم و فضا غالب باشد، فضا را تحت الشعاع خود قرار ميدهد به هر حال معماري به نظم هندسي نياز دارد، ولي ممكن است اين نظم روح و جان معماري را بگيرد.
بنابراين اگر معماري صرفاً بر اساس منطق باشد نميتواند پاسخگوي روح و احساسات ما باشد. براي دستيابي به اين هدف بايد از قواعد منطقي و خشك آن كناره گرفت. بنابراين، بين قواعدد نوعي و تضاد ايجاد شود، نوعي پويايي كه بين فرم با فرم يا فرم با فضا ايجاد شود تا نيازهاي احساسي ما نيز ارضاء شود. زيرا اين تضاد و پويايي، سرشار از هيجان و احساسات است.
معماري ميكوشد تا نظم را براي مردم متجلي سازد و اين مردم هستند كه در حركت تدريجي نظم، فضا را درك ميكنند و آن تأثير ميپذيرند. اين نظمدر ذهن افراد، پويايي و تحرك مييابد و مردمي كه معماري را تجربه ميكنند از اين پويايي تأثير ميگيرند و بدين گونه معماري از طريق نظم انتزاعي خود در ما تأثير ميگذارد.
در حقيقت پويايي موضوع معماري نيست، بلكه پيامد آن است. معماري قادر به پيش بيني واكنشهاي احساسي ما نيست. از اين رو آن را نميتوان در روند طراحي پيش بيني كرد، همانگونه كه نميتوان شيوههاي مختلف يك بازي را پيش بيني كرد، زيرا آنچه ذهن ما را تحت تأثير قرار ميدهد، نامشخص است. معماري بايد ادامه يابد تا با آزمون و خطاي روشهاي مختلف به يك معماري خلاقانه دست يافت.
اما براي اين كه يك طرح خيالي معماري را هر چند خلاقانه به واقعيت تبديل كنيم بايد دو زبان نوشتار و ترسيم را بدانيم.
در زبان نوشتار اطلاعات فني پروژه را بررسي ميكنيم.
و در زبان ترسيم با استفاده از تصاوير دو بعدي و سه بعدي به درك بهتر از آن ميرسيم.
به طور كلي يك پروژه ساختماني شامل چهار مرحله است :
1)فاز
2)فاز يك
3)فاز دو
4)فاز سه
1)فاز صفر كه همان مرحله مطالعاتي پروژه ميباشد اين مطالعات در زمينههاي مختلف انجام ميگيرد. در زمينه طراحي، مطالعات شناخت پروژه و نيز بدست آورده متر مربع فضاها و ... جزء فاز صفر محسوب ميگردد.
براي نمونه در زير به بررسي روند طراحي يك واحد مسكوني اشاره شده است. گ
1)انجام مطالعات اوليه برنامه ريزي فيزيكي و تعيين اهداف پروژه
2)بررسي عوامل محيطي، جغرافيايي و فرهنگي
3)شناسايي كامل اجزاي عملكرد ساختمان :
الف ) ورودي
ب ) هال خصوصي (نشيمن)
ث ) پذيرايي
ج ) ناهار خوري
د ) آشپزخانه
ن ) اتاق حمام
و ) سرويس بهداشتي (حمام و دستشويي)
ه ) اتاق خواب
ي ) بالكن (تراس)
4) بررسي روابط متقابل اجزاء طرح
5) تجزيه و تحليل زمين (آناليز سايت) و مكان يابي ساختمان
6) تعيين نحوه استقرار ساختمان و سازماندهي فضاهادر ارتفاع
7) بررسي مصالح و انتخاب سيستم ساختماني مناسب
در موارد بالا مختصراً به بررسي فاز صفر يك ساختمان مسكوني پرداختيم. بعد از اين فاز يك شروع ميشود كه همان مرحله تهيه نقشههاي ساختماني توسط مهندس معمار ميباشد در اين مرحله نقشهها فقط حالت شناخت فضاها را دارند و به هيچ وجه جزئيات را نشان نميدهند البته خود طراح حتماً بايد در ضمن طراحي جزئيات را مدنر داشته باشد تا در مراحل بعدي با اشكال مواجه نشود. مقياس نقشههاي ساختماني در فاز يك تا 100/1 ميباشد.
فاز دو : كه همان مرحله تهيه نقشههاي اجرايي ميباشد در اين مرحله تمامي جزئيات اجرايي ساختمان بايد مدنظر قرار گيرند و به طور كامل در نقشههاي اجرايي نشان داده شوند. مقياس نقشهها در فاز دو از 50/1 تا 1/1 ميباشد.
نقشههاي اجرايي شامل 4 بخش است :
1) نقشههاي معماري كه توسط مهندس معمار تهيه ميشود وبا نماد A شماره گذاري ميشوند.
2)نقشههاي سازه كه توسط مهندس عمران تهيه ميشود و با نماد S شماره گذاري ميشوند.
3)نقشههاي تاسيسات الكتريكي و مكانيكي كه توس مهندس برق و مهندس مكانيك طراحي ميشود و با نماد M شماره گذاري ميشوند.
4)مدارك ضميمه پروژه كه شامل دفترچه مشخصات فني پروژه ميباشد كه با نماد E شماره گذاري ميشوند.
فاز سه : كه همان مرحله اجراي ساختمان ميباشد دراين مرحله تمامي فعاليتهايي كه قبلاً بر روي كاغذ انجام شده بود بايد بر روي زمين مورد نظر پياده و اعمال شود