امروزه آموزش و پرورش بيشتر به شكل رسمي و شهري و سازمان يافته در سطحي گسترده جريان داشته و ارتباطي تنگاتنگ با رشد اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي، توسعه علمي، صنعتي و اقتصادي دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملي موثر در فعليت بخشيدن به امكانات بالقوه و ذاتي افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهاي مطلوب، افزايش معلومات و ايجاد مهارتهاي لازم در اجزاء براي زندگي و بالاخره تسهيل سير حركت وجودي آدمي به سوي كمال و قرب اليالله، اهميت امروزه اين نهاد اجتماعي را بيش از پيش نشان ميدهد.
و كل نظام آموزش و پرورش، در حقيقت نظامي است تربيتي كه امروزه روي فرد انساني پياده ميشود و اين انسان با صفات و ويژگيهاي متعدد و متنوعي كه دارد، موجودي بسيار پيچيده و استثنايي است كه تربيت و هدايت وي بدون شناخت دقيق اين صفات به درستي و آساني مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند كتاب با چند مورد خاص پيدا نميشود، بلكه به ممارست و عمل نياز دارد. و تربيت (آموزش و پرورش) با كوشش براي تغيير رفتار فرد، هنگامي و در صورتي موفقيتآميز خواهد بود كه مربي، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربيت را درك كند و او را انساني بارآورد كه لازمه يك جامعه ايدهآل باشد.
انسان شدن يا به خصايص انسانيت دست يافتن و آراسته شدن جز از راه «تربيت سالم» امكان ندارد. تربيتي كه به كليت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندي از زندگي سالم را هدف عمده خود تلقي ميكند. تربيتي كه امروز انسان را فداي آينده نميكند بدون اين كه از آينده او ارزش حياتي آن غافل باشد.
البته نبايد از نظر دور داشت كه نهاد آموزش و پرورش از نظر تربيتي پس از خانواده قرار دارد. همچنان كه از ديدگاههاي متفاوت و مستند علوم زيستي- تربيتي از جمله روانشناسي، تربيت اوليه كودك و خودآدمي در محيط خانواده پايهريزي ميشود كه بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم يعني مدرسه شده و بعد به اجتماعي بزرگتر از هر دو اجتماع قبلي به نام جامعه قدم ميگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستين گروه راهنمايي - تربيتي، با دوامترين عاملي است كه در رشد شخصيت تاثير ميگذارد. تاثير خانواده بخصوص در شيئي اوليه كودك نقشپذيري بيشتري دارد و از اهميت بيشتري برخوردار است. كودك در محيط خانوادگي خود و به وسيله آن با زندگي جمعي و فرهنگي جامعه خود آشنا ميشود.
به طور كلي، فرهنگ و ماهيت زندگي خانواده، روابط والدين با يكديگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با يكديگر موقعيت اقتصادي و اجتماعي خانواده، افكار و عقايد و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تكامل رواني و شخصيت فرد موثرند. در اين اثنا و در همان هنگام كه احتمالاً فكر ميكنيم خانوادهها مطمئنترين مكان براي تربيت سالم هستند؛ از همين مكان امن و مطمئن فرزنداني بيرون ميآيند كه هر چند وارد مدرسه ميشوند و تحت تربيتي اصوليتر قرار ميگيرند ولي اندرون تاريكي از بار غم و اندوه و مشكلات با خود به محيط مدرسه ميآورند كه اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذيري را به پيكره خود، مدرسه و در نهايت يك نظام تربيتي تدوين شده وارد سازند. مشكلاتي كه حاصل ديدهها و شنيدههاي خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدين خود ميباشد و او تا مرحله ورود به فضاي ديگري غير از خانه آنها را لمس كرده و تحت تاثير نقاط منحني آن مسائل قرار گرفته است.
به طول كلي، طبقهبندي مشكلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمايي تحصيلي تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهميت و فراواني عبارتند از:
روابط خانوادگي، مشكلات مادي، مشكلات مدرسهاي، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگي گذراندن اوقات فراغت، مشكلات سازشي و غيره كه عواملي از جمله: ترس، نگراني، كم رويي، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناكامي، تعارض و ... را سبب شده كه پيامدهاي حاصل از اين مشكلات و عوامل به عنوان بخش عمدهاي از معضلات، مدارس ما را درگير مسائل پيچيده رفتاري و تربيتي ميكند ...
در حالي كه يك نظام تربيتي سالم معتقد است كه انسان وقتي ميتواند از سعادت واقعي هر دو جهان برخوردار شود كه دست و دل و مغز او هماهنگ تربيت يابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فكر سالم بهرهمند گردد.
در تربيت، تنبيه به ميزاني است كه نوجوان را به خطاي خود آگاه و راه آينده او را روشن كند امري ضروري است. ولي زيادهروي در معني و توجيه تنبيه به نفع خود و متوسل شدن به كتك آن هم متناسب با ميزان جرم خود دانشآموز غلط است.
در فصل مربوط به تنبيه و علل بكارگيري آن بطور گذرا اشاره شده است كه تنبيه همه گاه به صورت زدن نيست؛ و تازه اگر كتك زدن هم ضروري باشد بايد در مرحله نهايي تدابيري انديشيده شود براي ايجاد اتاقهاي مشاوره و يا ارجاع افراد به هستههاي مشاوره متمركز در ادارات و يا مراكز توانبخشي و روانكاوي.
دانلود تحقیق تربیت کودکان و نوجوانان به وسیله آموزش و پرورش