منابع و تواناييهايي كه ميتواند منجر به مزيت رقابتي شود، در هر كار و فعاليتي متفاوت است و حتي ميتواند در حول زمان متغير باشد
بطور كلي منابع و تواناييهاي داخلي سازمان به چهار دسته كلي تقسيم ميشوند كه عباتند از :
منابع مالي، فيزيكي، انساني و سازماني، در اصل توانائيها و منابع جزء عوامل قوت سازماني شمرده ميشوند كه ميتواند به مزيت رقابتي تبديل شوند در صورتي كه سه شرط زير تحقق يابد:
1- منابع و تواناييها با ارزش باشند
اينها اجازه ميدهند كه شركت از فرصتهايش بهرهبرداري كند و با تهديدها را خنثي كندبراي مثال شركت سوني توانسته است كه توانايي طراحي، ساخت وفروش وسايل الكترونيكي خود را توسعه دهداين توانايي براي سهامداران خارجي مثل فروشندگان با ارزش است
2- منابع و تواناييها منحصربه فرد باشند
اگر يك سازمان، تنها سازماني باشد كه از يك توانايي برخوردار است در اين صورت آن توانايي منبع مزيت رقابتي براي آن سازمان ميباشد، ولي اگر سازمانهاي متعددي يك منبع و يا توانايي مشخص را دارا باشند، در اين صورت آن سازمانها، مشابهت در رقابت دارند و هيچ كدام مزيتي بر ديگري ندارد
3- منابع و تواناييها به سختي قابل تقليد باشند.
شركتهاي رقيب با تقليد از يك منبع و يا توانايي موجب زيان شركت پيشتاز ميشونداگر در ايجاد سودآوري مزيت شركت ماندگار باشد سود با ارزشتر خواهد بودپس ميتوان گفت كه شركتي ميتواند از مزيت رقابتي بلندمدت استفاده كند كه شركتهاي رقيب نتوانند از آن تقليد نمايند.
براي مثال مك دونالد، چندين سال است كه رقبايش را بخاطر موقعيت بهتر منابع فيزيكي) و عملكرد با كيفيت بالاي سيستم كه محصول مناسب را با قيمت پايين تحويل ميدهد( يك منبع سازماني )، از صحنه بيرون كرده است
يك شركت براي بدست آوردن سود از يك منبع واحد و با ارزش، بايد سازماندهي شودبراي مثال، زيراكس يك آزمايشگاه تحقيقاتي به نام پارك ( Park ) را ايجاد كرد كه توانست در اواخر دهه 1960 و 1970 يك نوآوري شگفت انگيز در تكنولوژي پديد آورد كه شامل كامپيوترهاي شخصي، موسي، پرينترهاي ليزري و نرم افزارهايي از نوع ويندوز بودالبته اين شركت سودي از اين نوآوري نبرد، چرا كه سازماندهي مناسب براي انجام اينكار را نداشتبراي مثال، ارتباطات ضعيف باعث شد كه بيشتر مديران شركت زيراكس از كراهايي كه مؤسسه تحقيقاتي پارك انجام ميداد با خبر نشوند
اگر يك منبع و يا توانايي با ارزش، منحصر به فرد و غيرقابل تقليد باشد و همچنين در بيشتر از يك عرصهكاري، كاربرد داشته باشد، شركت داراي صلاحيت هستهاي و يا صلاحيت اختصاصي استشركتهاي مثل وال ـ مارت وديسني از جمله شكرتهايي هستند كه از منابع مزيت رقابتشان در چند كار مختلف به بهترين شكل بهرهبرداري ميكنندكمااينكه ديسني، صلاحيت اختصاصي در خلاقيت، نوآوري و تصوير كردن شخصيتهاي كارتوني باارزش و منحصر به فرد در كتابها، فيلمها، گردشگاهها و تلويزيون داردبيشتر منابع و تواناييهايي كه شرح داده شدهاند، ملموس هستند، آنها ميتوانند ديده شوند، لمس گردند و يا اندازهگيري شونددر بسياري از شركتها كليد مزيت رقابتي، تركيب منابع و توسعه تواناييهايي است كه به سختي قابل تقليد هستند براي مثال يك اختراع ثبت شده و انحصاري كه محسوس ميباشد ممكن است براي مدتي سود يك سازمان را فراهم كند، اما توانايي توسعه و معرفي سريع و دقيق محصولات جديد، نياز به تلاشهاي منابع ديگر است مثل بازارياب ( تعيين نياز و مشخص كردن آن )، مهندسين طراح و پيشگام ( خلق كالا و مشخص كردن مواد )، اجرا و بهرهبرداري ( ترتيب دادن مواد خام و توليد محصول ) و خيلي چيزهاي ديگر، راه را براي تفليد كردن و اضهار عقيده نمودن رقبا مشكل ميسازدديگر مثالهاي منابع و تواناييهاي ملموس، ايجاد رابطه حسنه با افراد ذينفع خارجي، اعتبارات سازماني مناسب و شخصيت حقوقي خوش نام استديسني سود فراواني از نام خودش ميبرد كه اين نشان دهنده صلاحيت هستهاي آن استمايكل آيزنرمدير اجرايي آن ميگويد: « ما اساساً يك شركت اداري هستيم، نام ديسني در همة جهان شناخته شده است، ما اين نام را نگهداري، اصلاح و بهبود ميدهيم و خواهان ترقي و ترفيع آن هستيم و با ميل و رغبت براي آن تبليغ ميكنيموقت مابايد صرف بيم كردن اين نام شود كه هرگز فرونريزد، ما اين نام را بدعت گذارديم، پرورش دادهايم، آزمايش نمودهايم و باآن تجربه كرده ايم، اما هرگز آن را خراب نكردهايمخيليها از داخل و خارج سازمان سعي خواهند كرد كه آن را خراب كنند اما مابايد مقاومت كنيمنام ديسني و محصولات آن هميشه بايد باقي بماند»
منابع مالي:
منابع مالي نيز ميتواند مزيتي براي سازمان تلقي شود، اگر چه اين منابع كمتر اتفاق ميافتد كه منحصربه فرد باشدبا اين وجود جريان نقدينگي سالم، بدهي اندك، اعتبار بالا، دسترسي به سرمايههايي كه بهره كم به آنها تعلق ميگيرد و نيز وجهه اعتباري سازمان نقاط مثبتي است كه ميتوان به عنوان منابع انعطاف پذير استراتژيك مورد استفاده قرار گيرد
شركتهايي كه از نظر مالي در وضعيت مناسب قرار دارند در مواجهه با فرصتها و تهديدات جديد بهتر ميتوانند از خود واكنش نشان دهند و در مقايسه با رقباي خود كه دچار محدوديتهاي مالي فزاينده هستند، كمتر تحت فشار سهارمداران و افراد ذينفع قرار ميگيرندتحليل مالي ابزراي است براي ارزيابي منابع مالي واحد تجاري و اينكه آيا اين منابع با استراتژي سازمان تناسب دارد يا خير، اين موضوع به تفضيل در تجربه و تحليل مالي آورده شده است
تجزيه و تحليل زنجيره ارزش:
مايكل پورتر چهار چوبي را بوجود آورد كه آنرا زنجيرة ارزش مينامندبا برررسي سيتماتيك اين زنجيرة ارزش ميتوان فعاليتهاي مختلف سازمان كه ايجاد كنندة ارزش افزوده ميباشند را مورد شناسايي قرار دادبه طور كلي تجزيه و تحليل زنجيره ارزشي ممكن است براي شناسايي منابع و فرآيندهاي كليدي كه نقاط قوت سازمان را نشان ميدهند، جاهايي كه احتياج به بهبود دارد و فرصتهايي كه امكان مزيت رقابتي را فراهم ميكند مورد استفاده قرار گيرد
زنجيره ارزش فرايندهاي سازماني را به فعاليتهاي شخصي كه براي مشتري ايجاد ارزش ميكند، تفكيك مينمايداولين تقسيمبندي فعاليت هاي اوليه يا اصلي مي باشدكه به وظايف لجستيك داخلي يا مرزباني دروني، تولدي ( فرايند عمليات ) لجستيك خارجي يا مرزباني بروني، بازاريابي و فروش و خدمات بعد از فروش تفكيك ميگردد
لجستيك دروني: شامل فعاليتهايي است كه در ارتباط با تحصيل منابعي است كه در ساخت محصول به كار گرفته ميشود مانند عواملي همچون، حمل مواد و كنترل موجودي
فرآيند عمليات: تبديل عوامل ورودي به محصول نهايي را از طريق انجام فهاليتهايي مانند، طراحي، مونتاژ قالبسازي و آزمايش انجام ميدهد
لجستيك خارجي: شامل فعاليتهايي براي پخش فيزيكي و قدرتمند محصول نهايي به مشتري ميباشد مانند انبار كردن محصول نهايي، انجام سفارشات و حمل و نقل پردازش سفارشات و زمانبندي تحويل
بازاريابي و فروش: شامل فرايندي است كه در آن مشتري ميتواند محصول را خريداري نمايدسلسله عواملي كه ميتوان موجبات اين فرايند را فراهم آورد عبارتند از: تبليغات، پخش كاتالوگ، فروش مستقيم، راههاي توزيع محصول، پيشبرد فروش و قيمت گذاري.
خدمات پس از فروش: شامل سرويسهايي است كه سبب افزايش يا تثبيت ارزش كالا براي مشتري ميگرددد مانند تعميرات، تأمين كردن قطعات يدكي و يا ايجاد امكانات نصب
سازمانها متعهد به انجام وظايفي هستند كه فعاليت اصلي را حمايت كند اين فعاليتهاي پيشتيباني در بالاي فعاليتهاي اصلي ( اوليه ) در شكل قرار گرفتهاند كه به صورت ذيل توضيح داده ميشود:
منابع و امكانات ( خريد وامكانات ): تجهيزات منابع و امكانات به خريد منابع اوليه مرتبط مي شوداما واقعاً به خود وروديها و يا شيوهاي كه آنها بكار ميروند و عملياتي كه روي آنها انجام مي دهند، مرتبط نميگرددلازم به توضيح است كه تمام مراحل و فرايندهاي اوليه محتاج به خريد عوامل ورودي است اگر چه حتي بسياري از آنها مواد اوليه نيستندمثال اين عوامل مي تواند ماشين تايپ، خدمات مؤسسات حسابداري و حسابرسي و كامپيوتري ميباشد.
توسعه تكنولوژي : توسعه تكنولوژي مربوط به يادگيري فرايندهايي است كه موجب بهبود راههاي عملياتي سازمان ميگردد
مديريت منابع انساني: مديريت منابع انساني شامل فعاليتهاي مبتني بركاركنان است مثل استخدام، انتخاب، آموزش و مزايا، پاداش دادن، تربيت مدير و تنظيم روابط كرافرما و نيروي كار است
مديريت يا ساختار و زيربناهاي سازماني: مديريت شامل فعاليتهاي عمومي مديريت، مثل برنامهريزي و حسابداري است، نقطه چيني كه بيشتر فعاليتهاي حمايتي و يا پشتيباني را به فعاليت اوليه متصل ميسازد، نشان ميدهد كه آنها قادرند با هر يك از فعاليتهاي اوليه مربوط شوند و تمامي زنجيره ارزش را حمايت كنندمديريت تنها استثنادات است چرا كه به جاي يك واحد به كل زنجيره متصل استحاشيهاي كه در سمت راست شكل قرار دارد، نشان ميدهد كه مؤسسه مي تواند سود اضافي بالاتري از طريق ارتقاي قابليتها و منابع ممتاز بر اساسي ارزش فعاليتهاي زنجيرهاي خود بدست بياورند.