این مقاله با فرمت Word بوده و قابل ویرایش است همچنین آماده پرینت می باشد
موضوع : مقاله تعریف گروه
مطالعه پيرامون گروهها وارتباط فردي دواصل را نشان مي دهد كه ارتباطي تنگاتنگ و وابسته به يگديگر دارند واز اين رو بايد پيش از هر موضوع ديگري مورد بحث قرار گيرند در اينجا پيداست كه اگر الويت را به يكي از آنها بدهيم تقدمي موقت ومنطقي براي مقايسه ايجاد كرده ايم بنابراين بهتر است د رآغاز روابط بين اشخاص را تبيين كنيمزيرا بر اساس اين افراد و كنشهاي متقابل آنهاست كه گروه تشكيل مي شود ازآنجا كه اكثريت قريب به اتفاق روابط بين اشخاص در چارچوب يك گروه انجام ميگيرد از اين رو بخش نخست را به مطالعه گروهها حوزه ها و چگونگي شكلگيري آنها اختصاص مي دهيم و سپس به گونه اي غير مستقيم به بررسي روابط بين اشخاص مي پردازيم آن ماري روشبلاو اديل بورونيون بعضي از روانشناسان اجتماعي مدعي شده اند كه واقعيتي به نام گروه وجود خارجي ندارد فلويد آلپورت هميشه مي گفت پاي شما نمي تواند بهيك گروه گير كند ومعني گفته اوآن بود كه گروه ها تنها در ذهن افراد وجود دارند و وجود خارجي ندارند به گفته آلپورت گروه ها چيزي بيش از مجموعه مشتركي ار ارزشها عقايد انديشهها و عادتها كه همزمان در ذهن چند نفر حضور دارند نيستند صاحبنظران ديگر به نوبه خود و به شكلي موجه اظهار داشته اند كه گروهها جوهرهايي مستقل اند كه بايد به آنها به صورت اشيا يا پديده هايي مستقل و يگانه درمحيط نگريست دوركيم وارينراين صاحبنظران اين انديشه را كه همه رفتارهاي اجتماعي رامي توان در سطح فردي تبيين كرد رد ميكنند آنان به جنبه ها و وجوه منحصر به فرد ويگانه گروه كه مستقل از افراد هستند تأكيد دارند روشن است كه دراين مورد ديدگاههاي متعددي وجود دارد كه فرد مي تواند با اتخاذ آن ديدگاهها تأثيرات بيش از يك فرد را دريك مجموعه مورد توجه قرار دهد بيشتر ما احتمالاً موافقيم كه بسياري از فعاليتهاي زندگي ما متضمن تعامل با افراد ديگر است روانشناسي اجتماعي نظريه ها مفاهيم و كاربردها تعريف بدون ترديد همه گمان مي كنند كه مي دانند گروه چيست زيرا برخلاف پيچيدگي مفاهيم فرهنگي رواني يا اجتماعي در اينجا يك مفهوم وجود دارد كه به سهولت قابل فهم و به واقعيت نزديك است و آن اين است كه گروه مجموع كل يا بهتر بگوييم عبارت از اجتماع تعدادي از افراد است اما در اينجا اين پرسش مطرح ميشود كه اين تعداد يعني چه يعني يك گروه از چند نفر تشكيل مي شود يا به عبارت ديگر چه تعداد افرادي مي توانند يك گروه را تشكيل دهند در اين زمينه ميان برخي مؤلفان اختلاف نظر جدي وجود داردشماري مؤلفان برآنند كه گروه دست كم از دو نفر تشكيل مي شود بنابراين اين تعريف داراي دو مرحله خواهد بود درمرحله نخست ميان اين دونفر مي تواند روابط گوناگوني وجود داشته باشد و هريك براي ايجاد ارتباط با ديگري بايد از خود خارج شود و در مرحله دومحتي دريك ارتباط دونفره گروه به عنوان نفر سوم الزاماً حضور خواهد داشت
ارتباط منحصر بين دو نفر دقيقاً غير قابل تصور است زيرا اين نوع ارتباطي بسته درخود غير پويا و حتي مرده به حساب مي آيد اگر درآن فرد سوم ولو به عنوان وجود 3/1 نيرو بالقوه مطرح نباشد در واقع موقعيت ومعني گروه ها در صورتي كه ازدو يا سه نفر تشكيل شده باشد با يكديگر متفاوت خواهد بود حتي اگر وجود نفر سوم درمجموعه دونفري گروه الزامي باشد بنابراين مي توان گفت كه وجود فرد سوم وضعيت زوج را تغيير مي دهد و به روابط بين آنها بعد تازه اي مي بخشد جامعه شناسان ورود فرد سوم را در يك مجموعه همبسته مورد بررسي قرار داده اند زيمل در سال 1902 تغييرات قابل توجهي را كه براثر مورد فرد سوم پيش مي آمد به خوبي نشان داده است در مقابل دونفر قبلي گروه فرد سوم مي تواند خنثي بماند و از آن دو نفر بهره مند شود ويا با ايجاد تفرقه بين آنها بر آنان حكومت كند در حدود سال 1956 ميلز پژوهشي تجربي بر روي گروه هاي سه نفره انجام داد او دراين پژوهش به مطالعه ساختار چيزي پرداخته كه آن را نقش رفتاري ناميده است او اين اصطلاح را به كاربرد تا آن را از نقش هاي اجتماعي نهادي شده متمايز سازد او همچنين تقسيم بندي گروه به سه نفر يعني يك زوج دونفره و يك نفره را تأييد ميكند او بر آن است كه اين جدايي بر اساس ميزان نوع عملكرد آنها متفاوت ميشود از ديدگاه ديگر ميبايست وضعيت گروه را در اجتماع مشخص كرد زيرا گروه از شماري افراد تشكيل يافته است كه در ظاهر جنبه عيني و ملموس ندارد و ما ميتوانيم فقط با در نظر گرفتن پاره اي از احكام گروه از خارج به توصيف آن بپردازيم و همچنين از درون و دركنار گروه هاي محدود كه ما در بطن آنها جاي داريم مي توانيم به موجوديت آن پي ببريم
اين امر نشان ميدهد كه اگر بخواهيم به اين تعداد از افراد عنوان گروه اطلاق كنيم تعداد افراد آن نبايد پيش از حد معيني باشد هومنز گروه را چنين تعريف مي كند معدودي افراد كه اغلب به مدت طولاني با يكديگر ارتباط دارند و به همين دليل هريك از آنها ميتواند بدون واسطه و به طور مستقيم با يكديگر ارتباط چهره به چهره داشته باشد تعريف هومنز كه لازم است بيشتر به آن بپردازيم پيش از حد بر ارتباطات يعني بركنشهاي متقابل ميان افراد تكيه دارد بنابراين در ابتدا مي توانيم گروه را از تجمعات ديگر مجزا سازيم زيرا برخي از افراد اين گونه تجمعات را با گروه اشتباه ميگيرند و همچنين برخي مؤلفان از گروه هاي سني وجنسي سخن به ميان مي آورند بديهي است كه اين افراد اعم از مرد و زن با هر سن و سال با يكديگر را نمي شناسند و هيچ گونه روابطي ميان آنها وجود نداردآن ماري روشبلاو اديل بورونيون ترجمه دكتر سيد محمد دادگرانروانشناسي اجتماعي روانشناسي اجتماعي چاپ دوم شايد يك تعريف ساده و عملي از گروه اين باشد كه بگوييمگروه عبارت است از دو فرد يا بيشتر كه با هم تعامل دارند به نحوي كه هريك ميتواند در ديگري تأثيرگذاشته و از آنان متأثر شودشاو 1981 يك تعريف جامعتر ازاين اصطلاح شامل ويژگيهاي زير است تعامل بين افراد داشتن درك و تصور از ديگر اعضاء ايجاد پيوندهاي عاطفي و وابستگي متقابل يا نقشهاي متقابل دولاماتر 1974 به عبارت ديگر اعضاي يك گروه داراي نوعي روابط با يكديگرند واين روابط غالباً پيچيده بوده و در طول زمان ادامه دارد
مشخصات روانشناختي انبوه خلق
بسيج دانشجويي از آغاز تا كنون چگونگي ايجاد